چرا طرح تشدید تحریم های ایران معلق شد؟
ترس سناتورهای آمریکایی از تعامل اروپا با ایران
دیپلماسی ایرانی : طرح تصویب تحریم های بیشتر در کنگره ایالات متحده متوقف شده است . همزمان با تعیین زمانی برای آغاز برنامه اقدام مشترک که مورد توافق ایران با 1+5 قرار گرفت، تعلیقی در روند تصویب تحریم های بیشتر هم صورت گرفته است . باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده که در واکنش به تعیین زمان اجرای برنامه اقدام مشترک به مانند همیشه زبانی دو پهلو را انتخاب کرده و به ایران هشدار داد بیشترین کنایه ها را به 16 هم حزبی خود زد که امضای خود را پای پیش نویس تحریم های بیشتر ایران کوبیده بودند.کاخ سفید به صراحت و برای چندمین بار از سیاست دیپلماسی در برابر ایران و نه تشدید تحریم ها و توسل به تهدید به گزینه نظامی دفاع کرده و اعلام کرد که اگر نمایندگان مردم امریکا در مجلس نمایندگان و سنا خواهان موضع گیری برخلاف رای مردمی هستند که انها را انتخاب کرده اند باید درخواست خود برای جنگ با ایران را رسما اعلام کنند. البته هشدارهای آقای رئیس جمهور به همین جملات محدود نشد و وی به صراحت تاکید کرد که در صورت تصویب پیش نویس اولیه در سنا آن را وتو خواهد کرد. اکنون گویا تهدیدهای داخلی کار خود را کرده است و سناتورهای امریکایی فعلا خودکارها را بر روی میز قرار داده و وعده داده اند که در آینده ای بسیار نزدیک هم باز به سمت امضا کردن این پیش نویس نخواهند رفت. پرونده ایران به چالشی ترین پرونده سیاست خارجی تبدیل شده است که موجی از شکاف های سیاسی میان سیاستمداران امریکایی را مشهود کرده است . پرونده ای که در آن تعلق خاطر برخی دموکرات ها به لابی اسرائیل در امریکا بیش از منافع حزبی پررنگ است. محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک،در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی دلایل طرح این تحریم ها ، علل معلق شدن آن ، رفتار شناسی دموکرات ها بر اساس این پرونده جنجالی و توسل امریکا به تعامل با ایران برای عبور از برخی پرونده های مشترک منطقه ای پرداخته است :
ایران و 1+5 بر سر زمان مشخص برای اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک به توافق رسیده اند.به دنبال این اتفاق کنگره امریکا از تلاش برای به تصویب رساندن طرح تشدید تحریم های ایران عقب نشینی کرده است.طرح جدید برای تشدید تحریم های ایران با چه هدفی برنامه ریزی شده بود و چه اتفاقی منجر به عقب نشینی هواداران این طرح شد ؟
چندی پیش در گفتگو با سایت دیپلماسی ایرانی اشاره کردم که اقای اوباما باید شجاعت خود را در کنترل رفتاری گنگره نشان دهد و هر گونه تشدید تحریم برابر با از بین بردن توافق ژنو است . این موضع یک ارزیابی تنها نبود بلکه در راستای ازمون فرا متنی برنامه اقدام مشترک بود. ماهیت این دوره نشان خواهد داد که دولت امریکا به چه میزان از سیاست خصمانه فاصله می گیرید. ایران یک همراهی عزتمند را از خود نشان داده است ومطمئن باشند که از خطوط قزمز خود خارج نخواهد شد. در امریکا گنگره اسیر یک لابی در ماهیت ایدئولوژیک ولی به ظاهر حرفه ای است و نمایندگان معمولا گروگان لحظه ها هستند و صرفا برخی از نمایندگان که با مسئولیت در کمیته ها و یا کمسیون ها وظیفه های خاص حزبی را با دقت بالا پیگیری می کنند. لذا توجیه دقیق و مرحله ای وظیفه دولت دمکرات امریکا است . در هنگام قبول مسئولیت اقای جان کری بعنوان وزیر خارجه امریکا نیز اشاره کردم که اقای جان کری با توجه به نقش ویژه در میان نمایندگان بایستی به موضوع آرام سازی نمایندگان در شرایط جدید توجه نمایند و این بی توجهی با عث خواهد گردید تا ایده پلیس خوب وپلیس بد در چارچوب تقسیم نقش از معنای خاص برخوردار شود.
عدم ادراک جامع میان سیاست دولت اقای اوباما با نمایندگان وجود ندارد ولذا این حفره را لابی آیپک در جهت منافع تل اویو مصادره می کند. عقب نشینی نمایندگان در ارائه طرح الزما به درون امریکا برنمی گردد. انها بخوبی می دانند که اجماع بر علیه ایران در دوران جدید دگرگون شده است و ساختار تحریم همچنانکه اقای اوباما اشاره کرد در این اواخر لرزان شده بود و ادامه وضعیت باعث می گردید که دیگر بازیگران صحنه موضوع هسته ای ایران راه های بدیل خود را انتخاب کنند. شما توجه کنید همین چند روز قبل بود که دولت امریکا رسما از دولت آلمان گلایه کرد که چرا سرعت بازی اقتصادی خود با ایران را کنترل نمی کنید. دولت امریکا سعی می کند تا ساختار تحریم را حفظ کند و فشار بیشتر توسط گنگره مجموعه سیاست ها علیه ایران را بهم خواهد ریخت و امریکا در این میان تنها می ماند.
16سناتور دموکرات امضای موافق خود را پای متن این پیش نویس نشانده بودند. چرا ما شاهد اقبال هم حزبی های اوباما از طرحی بودیم که اصلی ترین مخالف ان کاخ سفید بود ؟ آیا این شکاف سیاسی در یک مساله می تواند به شکاف سیاسی درون حزبی در سطح کلان منتهی شد ؟
در سوال قبلی تا حدودی پاسخ دادم که تعلق برخی از نمایندگان و وام داری انها به لابی ها بیش از تعلق حربی است. اصلا موضوع ایران را نادیده می گیریم ...شما به توهین وزیر دفاع رژیم تل اویو توجه کنید ، نمایندگان گنگره چقدر به منافع ملی آمریکا نگاه می کنند ؟ واقعا چقدر موضعگیری در دفاع از امریکا وبرعلیه این موضعگیری رژیم صهیونیستی داشتند ؟ چرا خاموش هستند وچرا دولت امریکا وهم قطاران حزبی اقای اوباما در حزب از خود جرات واکنش نشان نمی دهند ؟ جالب است که حتی در اسرائیل هم برخی از مقامات و رسانه ها به شکلی این موضع گیری را محکوم کردند چون درک می کردند چه تاثیری در مناسبات طرفین دارد. درموضوع ایران در میان نمایندگان صرفا درک راهبردی سلبی وجود دارد و این می شود که همواره سیاست امریکا از همان ابتدا بر فرض ناقص وغلط شکل می گیرد. شکاف سیاسی در امریکا در رابط با ایران همواره وجود داشته است . به نخبگان امریکا توجه کنید برداشت خانم البرایت و اقای برژنسکی چقدر با مجریان قبلی در شورای امنیت آمریکا از قبیل دنیس راس متفاوت است.
به نظر می رسد که سطح رابطه میان ایران و امریکا اندک اندک افزایش می یابد. دیدارهایی که تا یک سال پیش تابو بوده و یا در خفا انجام می شد امروز بیش از هر زمان دیگری در حاشیه 1+5 و دیگر نشست های بین المللی انجام می گیرد. آیا می توان از برنامه هسته ای ایران به عنوان پنجره ای برای شکسته شدن سکوت سیاسی میان ایران و امریکا سخن گفت ؟
تعامل موردی جدید نیست. در گذشته هم وجود داشته است. این موضوع را اقای جلیلی و همراهانشان بخوبی به یاد دارند. امروزه تغییر فضا اتفاق افتاده است. رهبری انقلاب این سطح از تعامل که منجر به تقویت منافع ملی و حمایت از اهداف نظام و مردم کشورمان و یا دفع شر شود را به کارگزاران نظام داده اند. دیپلماسی افرینی نقش مهمی دارد. چگونه می توان تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. ما این موضع را در گذشته در موضوع افغانستان ویا عراق جدید داشته ایم. انسان های بزرگ ایده ای بزرگ وبا قلبی بزرگ دارند و انقدر قدرت دارند که قدرت مانور تولید کنند . رهبری انقلاب علیرغم گمانه زنی ها و ارزیابی ها و بدبینی نشان دادند که دست دولتمردان را برای انجام وظایف خود باز می گذارند. در ابتدای دولت یازدهم علیرغم سکوت غرب در مصاحبه با شما اشاره کردم که غرب ارزش فرصت ها را بدرستی درک کند. ما پنجره های مختلفی داریم واگر بسته می شود ویا نیم باز باقی می ماند این بستگی به رفتار منفی ویا سازنده و روش های طرف مقابل دارد.جمهوری اسلامی ایران در دفاع ار منافع خود از عقلانیت راهبردی پیروی می کند.
به نظر می رسد که زمینه های همکاری میان تهران - واشنگتن هر روز بیش از گذشته می شود. از افغانستان که امریکا در سال 2014 باید از ان خارج شود تا ناامنی های بیشمار در عراق و این روزها روی کار آمدن نیروهای داعش در این کشور و سپس هم بحث سوریه. آیا این مسائل منطقه ای از پتانسیل کافی برای کاستن از تنش ها میان ایران و امریکا برخوردار هستند؟
بار دیگرعرض می کنم آمریکا باید از رفتار سینوسی پرهیز کند. چندی پیش این اقدام را در همین ایام دولت یازدهم انجام دادند و بلافاصله عکس العمل ایران را در بالاترین سطح مشاهده کرند. بعنوان یک کارشناس راهبردی تاکید می کنم که امریکا باید رفتارهای امنیتی خود را در پیرامون تغییر دهید و باید بدانند که همه ما در ماه زندگی نمی کنیم چشمانمان باز هستند و ایران با چشمان باز شرایط را تحلیل می کند.رفتارهای با واسطه امریکا بدقت رصد می شود وتاکید می کنم از دخالت های بی مورد خودداری کنند. "صدای امریکا " با عمل امریکا برابر نیست . برخی از جریان ها در رسانه های امریکا نقش دیگران را بازی می کنند و این برخلاف ادرس های مقامات امریکایی است. ارزیابی دقیق وجود دارد و نباید بازی خور برخی از جریانات در پوشش شرکت های تجاری عربی و...باشند. ایران اجاره نخواهد داد که برخی در کشورهای همسایه بنام دولت ومردم عربستان تعامل ایران با کشورهای ثالث را مخدوش کنند. همچنانکه "بندرها" نمی توانند دریای برادری اهل سنت وشیعه را الوده کنند .
هنگام اغاز تحولات در سوریه در گفتگو با شما عرض کردم که تحولات سوریه هیچ ارتباطی با بیداری در منطقه ندارد واین یک چالش امنیتی و به موازنه مرتبط است. برخی در ان مقطع این ادبیات را دولتی تحلیل می کردند و ان زمان با توجه به سریال انقلاب های عربی و بر اساس فضای موجود فکر می کردند که جنس تحولات سوریه نیر همانند مصر وتونس است ولی امروزه باز تولید القاعده را شاهد هستند و دیگر حتی غربی ها هم از تروریست های ادم خوار نگران شده اند.
در افغانستان اقای کرزی مرد بحران ها بود و دوران سختی را صدارت کرد. اکنون دیگر نمی توانند نامزد باشند. مردم افغانستان ملت نجیبی است ونباید رفتار برخی از گروه ها ویا جریانات مواد مخدر را منادیان افغانستان امروزی دانست. در گذشته جامعه افغانستان اقای دکتر عبدالله را بعنوان بدیل معرفی کرده است و امیدواریم ثبات وامنیت در چارچوب گفتگوی افغانی – افغانی در همه ابعاد حرکت کند.دکتر عبد الله ظرفیت بزرگی برای افغانستان است.
در یک نگاه کلان استراتژیک تا چه اندازه با این تعبیر موافق هستید که امریکا با پایان یافتن مرزهای هژمونی اش در منطقه به کمک قدرتی جدید مانند ایران نیاز دارد؟
سوال خوب ودقیقی است.امریکا همواره در هنگام تصحیح رفتارهای غلط و خروج از وضعیت به نقش سارنده ایران توجه کرده است . قدرت و ژئوپلتیک ایران بقول لندن غیر قابل انکار وغیر قابل انزوا است. اصرارهای غلط دگماتیستی و تحمیلی لابی ایپک به سیاست خارجی امریکا همواره هزینه ساز بوده است. میران فاصله گیری امریکا از فهرست سیاسی رژیم تل اویو معیار سنجش رفتارامریکا است.
ما از مصر تا لیبی ، از عراق تا سوریه و این روزها حتی روسیه شاهد افزایش فعالیت های گروه های افراطی و شبه نظامی هستیم. مساله ای به نام افراط که از سال 2001 امنیت ملی مریکا را زیر سوال برده و امروز همچنان هم ادامه دارد تا چه اندازه می تواند به دور شدن امریکا از متحدان قدیمی مانند عربستانی که مادر این جریان های شبه نظامی است کمک کرده و به شکل گیری مثلث همکاری ایران - روسیه و امریکا کمک کند؟
در سوال مطروحه پاسخ نیر نهفته است. عربستان با مدیریت برخی از مقامات امنیتی با عربستان مقامات فهیم فرق دارد. برخی در عربستان تلاش دارند تا محاسبات وطراحی غلط خود رابحساب کل عربستان بگذارند. جمهوری اسلامی ایران نبایستی کلی نگری کند و فرصت بازنگری را به تصحیح رفتار به همسایه مسلمان خود بدهد. عربستان بزودی و کمتر از چند سال دیگر بشدت تغییر خواهد کرد . برخی ازمقامات عربستان باید از افراط پرهیز کنند این اتش در منطقه نهایتا منجر به این خواهد شد که دود به چشم خودشان خواهد رفت. انها لازم نیست هم نعره بزنند و هم پیام بفرستند. انها باید تجدید نظر کنند. ایران اصل برادری را در نظر دارد واین سیاست نیست بلکه نگاه عمیق اعتقادی پشتوانه ان است. اهل سنت برادران ما هستند وافراطی گری در ماهیت اهل سنت نیست هنگامی که می توان حتی با دشمن مذاکره کرد چرا راه را برای بازگشت دیگران بسته نگه داریم ؟ امروزه یکی از منتقدین جدی افراطی گری خود اهل سنت هستند و از رفتارهای افراطی تبری می جویند. بنظرم اگر رفتارها تصحیح شود نیازی هم به سناریوهای فرا منطقه ای نیست
انتشار اولیه:پنجشنبه 26 دی 1392/ باز انتشار: سه شنبه 1 بهمن 1392
نظر شما :