لزوم تغییر نگاه استراتژیک به مالکی

ایران به چندصدایی سیاسی در عراق کمک کند

۱۸ آذر ۱۳۹۲ | ۱۴:۰۷ کد : ۱۹۲۵۵۶۴ گفتگو خاورمیانه
سیروس برنا کارشناس مسائل عراق در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به سفر نوری مالکی به تهران و گمانه زنی هایی در خصوص نیت این سفر تاکید می کند که بر اساس عقلانیت سیاسی تهران نباید از حضور مجدد مالکی در قدرت حمایت کند
ایران به چندصدایی سیاسی در عراق کمک کند

دیپلماسی ایرانی: نوری مالکی نخست وزیر عراق امروز در راس هیاتی عالی رتبه وارد تهران شد. سفری با گمانه زنی های فراوان. برخی منابع خبری همزمان با سفر نوری مالکی به تهران ادعا کردند که آقای نخست وزیر برای تمدید محبوبیت خود در میان دولتمردان جمهوری اسلامی ایران و به نوعی متحدیابی سیاسی است که بار و بنه بسته و برای نخستین بار از زمان شروع به کار دولت یازدهم راهی تهران شده است . تا انتخابات سراسری در عراق بیش از 5 ماه زمان باقی است اما به نظر می رسد که از هم اکنون دورخیز سیاسیون برای تغییر شطرنج سیاسی در عراق آغاز شده است. حضور نوری مالکی در قدرت به مدت دو دوره متوالی هم مردم و هم سیاسیونی را که پس از 2003 و فروپاشی حاکمیت صدام حسین به دنبال پایان دادن به تک صدایی بودند ناامید کرده است .اصلی ترین پرسشی که همزمان با سفر نوری مالکی به تهران ذهن بسیاری از تحلیل گران را قلقلک می دهد این است که موضع تهران در قبال نوری مالکی چه خواهد بود ؟ پرسش هایی با این محور را با سیروس برنا، تحلیلگر مسائل عراق در میان گذاشتیم که به شرح زیر است :

نوری المالکی امروز وارد تهران شد، گمان هایی مطرح است که مالکی پس از سفر به امریکا قصد دارد تا با رایزنی ها با ایران حمایت منطقه ای را نیز برای سومین دوره نخست وزیری خود جلب کند. به نظر شما تا چه اندازه این فرضیه صحیح است و آیا مالکی این شانس را دارد که برای سومین دوره هم نخست وزیر عراق شود؟

به طور طبیعی احتمال قریب به یقین همانطور که در سوال هم اشاره شد علت و انگیزه یا هدف اصلی و اساسی سفر نوری المالکی نخست وزیر دولت ملی عراق به تهران در دو محور ذیل قابل تحلیل است، الف: بحث و مسائل دو جانبه ب: انجام مذاکرات و رایزینی های لازم با مقامات ارشد  ایران پیرامون نخست وزیری وی و یا یکی از چهره های مربوط به تشکل حزبی او یعنی حزب الدعوه . فارغ از موضوعات دو جانبه در خصوص تلاش برای  ایجاد احراز نظر مثبت جمهوری اسلامی  در خصوص نخست وزیری مالکی یا فردی نزدیک به وی دو نکته قابل ذکر است:

  • بنابر مفاد مندرج در قانون اساسی فعلی عراق هیچ محدودیت قانونی وجود ندارد، بدین معنا که نخست وزیری مالکی برای بار سوم بلا اشکال است.
  • با توجه به ائتلاف و آرایش سیاسی و اجتماعی داخل عراق و به تعبیر کلی تر با توجه به جمیع مسائل به نظر می رسد که احتمال نخست وزیری نوری مالکی کم است.  دلایل مختلفی برای اثبات این امر وجود دارد: مالکی و دولت وی با توجه به حجمه و فشارهایی که جناح مقابل یعنی جناح منسوب به ایاد علاوی در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی داشتند، مستهلک شده و این مهم این نکته را به اذهان داخلی عراق و همچنین ناظران سیاسی منطقه ای و بین المللی متبادر نموده است که ایشان توانایی استقرار امنیت و ایجاد کارایی لازم در چارچوب دولت ملی عراق را  نداشته لذا چنین صلاحیتی را که برای بار سوم چنین مسئولیتی را برعهده گیرد، ندارد. ضمن آنکه در کنار این مساله فشارها و رایزنی های کشورهای مختلفی همانند قطر ،امارات، ترکیه، عربستان و همچنین برخی از کشورهای اروپایی -  امریکایی را هم باید اضافه کرد.  این طیف تلاش می کنند این بار از جناح مقابل مالکی فردی به نخست وزیری برسد.  یعنی فردی  که شیعه و سکولار بوده و در عین حال بتواند آراء لازم را در پارلمان عراق بدست آورد.

به نظر می رسد که برخلاف  دوره های پیشین این بار گروه های شیعی که با حمایت خود مالکی را نخست وزیر کردند حاضر به حمایت مجدد از او نیستند.  اگر تهران هم انطور که در برخی منابع خبری قید شده حاضر به حمایت از مالکی نباشد، وی با در دست داشتن چه برگه ای می تواند باز هم از این انتخابات جان سالم به در ببرد؟

توجه به دو نکته در این سوال حائز اهمیت است : یک اینکه نیروهای حامی وی دچار ریزش شده و دیگر آنکه مشخصا چه برگه هایی در دست مالکی است. مساله این است که جبهه حامی دولت مالکی که شامل بخشی از جریان صدر، بخشی از مجلس اعلا و حزب الدعوه منشعب از حزب دعوت اسلامی جنوب عراق است، از وزانت اجتماعی قابل توحهی برخوردار است. خود حزب الدعوه نیز از وزین ترین احزاب عراق محسوب می شود.  بنابراین جمهوری اسلامی ایران به طریق اولی بدون تردید مجبور است و شرایط اقتضاء می کند که همچنان از این جناح حمایت کند. نکته این است با اینکه مالکی در طول سال های گذشته به نحوی مستهلک شده اما به نظر می رسد عقلانیت اقتضاء کند که قطع نظر از شخص وی ، نه تنها هم حزب او که  نیروهای حامی آن  مانند تهران تلاش کنند که مالکی را متقاعد به واگذاری قدرت کنند.  البته باید به این نکته اشاره کرد که  مشخص نیست که مالکی در این سفر به طور حتم در خصوص نخست وزیری خود مذاکراتی انجام دهد بلکه ممکن است در خصوص تکرار این موقعیت برای حزب خود دست به چانه زنی هایی بزند. همانطور که اشاره شد حزب وی از انسجام تشکیلاتی لازم برخوردار است و همچنان یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی عراق خواهد بود.

 نکته ظریفی در اینجا قابل ذکر است که در عراق نوین شاهدیم که فضا و عرصه برای نیروهای اصول گرا و نیروهای اصول گرایی که از همگرایی لازم با جمهوری اسلامی هم برخوردارند، به معنای واقعی کلمه تنگ تر شده است. در مقابل برای نیروهایی که تا اندازه ای سکولار هستند و گرایش های ناسیونالیستی هم دارند (به این معنا که آنها در وهله نخست خود را عراقی می دانند و سپس شیعه) عرصه مهیاتر شده است. بنابراین به همین دلیل حزبی همانند حزب الدعوه و یا تشکل هایی همچون مجلس اعلا باید شرایط را به گونه ای دیگری دنبال کنند و در فضای جدید لاجرم در زمان هایی باید ائتلاف هایی را با گروه های شیعه سکولار در مقابل جبهه اصلی که سنی های افراطی و یا حتی شیعیان سکولار افراطی هستند، رقم زده و در مقابل آنها ایستادگی کنند تا آرایش جدیدی از نیروها شکل گیرد. با توجه به انکه اکثریت مجلس شیعیان هستند و در آینده نیز همین الگو ادامه پیدا خواهد کرد  این احتمال وجود دارد که این نیروها با این نحله فکری بار دیگر بر سایر گروه ها چیره شوند.

در شرایطی که نوری مالکی گزینه مدنظر تهران نباشد چه گزینه ای می تواند به تامین منافع بیشتر تهران نزدیک باشد؟

اگر بخواهیم در قاب یک نگاه کلی این امر را بررسی کنیم باید گفت که در جبهه ای که در عراق شکل گرفته جمهوری اسلامی ایران ناچار است با چند تن از نیروهای همگرا در همین جبهه  حزب حاکم فعلی مانده و با تمام توان خود هزینه از آن  حمایت کند. البته که  این روند به نوری مالکی خلاصه نمی شود بلکه ممکن است روی افراد دیگری هم کار شود. اما عقلانیت سیاسی اقتضا می کند که ایران دیگر بر گزینه نوری مالکی اصرار نورزد.

تحولات فعلی عراق را در سایه همین کشمکش های میان سنی و شیعه چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر می ر سد در یک فرایند کلی میان مدت و طولانی مدت عراق در مجموع روند سیاسی رو به جلویی را طی می کند. بدین معنا که باید به آینده امیدوار و خوش بین باشیم. اما در کوتاه مدت و تا اندازه ای هم میان مدت باید منتظر تعیین تکلیف برخی پرونده های حاشیه ای دیگر باشیم تا شاید حل و فصل این مسائل بر برقراری ثبات و آرامش در عراق هم تاثیرگذار باشد.ابتدا باید تکلیف  پرونده هایی چون  سوریه ؛ پرونده هسته ای  ایران ( یعنی جمهوری اسلامی ایران پس از این تلاش های طاقت فرسایی که در قالب مذاکرت وین و ژنو2 انجام داد و سفرهای اخیر به کشورهای خلیج فارس بتواند مسائل منطقه ای خود را همانند جزایر سه گانه با امارات حل کند) و پرونده  فعالیت های افراطی و خشونت طلبانه و انتحاری و تروریستی در منطقه که همگی اکنون به نوعی به کانون های بحران زای منطقه ای تبدیل شده اند ، مشخص گردد تا شاید شاهد کاهش نسبی خشونت ها در عراق هم باشیم. در اینصورت می توان امیدوار بود که ما شاهد نوعی آرامش و شتاب یافتن در روند توسعه در عراق خواهیم بود. اما اگر این بحران ها تقلیل پیدا نکند به همان نسبت اثر خود را در عراق نشان خواهد داد.

سوال این است که علت این خشونت ها چیست و عاملین این خشونت ها چه افرادی هستند؟ اکنون برای تمامی ناظران سیاسی مشخص است که چه افرادی پشت پرده ترویج این افراط گرایی ها هستند و وجود دو شکاف اخیر میان شیعه وسنی یعنی شکاف مذهبی و قومی علت العلل این خشونت ها به شمار می رود.  این علت بنیادین همچنان در عراق رخ نشان خواهد داد. در یک کلام به نظر می رسد که به لحاظ شکاف قومی یعنی شکاف میان اعراب و اکراد روند بهتر و خوشبینانه تری وجود دارد، اما شکافی که میان شیعه و سنی وجود دارد و افراط گرایی های ناشی از آن همچنان در کوتاه مدت ادامه خواهد داشت و شاهد فراز و نشیب هایی در این روند خواهیم بود. اما باید در طولانی مدت به از بین رفتن این شکاف هم امیدوار بود.

در غیاب جلال طالبانی کردها در خصوص انتخابات چگونه باید عمل کنند؟

کردها به واسطه وجود شکاف شیعیان و سنی ها در مرکز و جنوب عراق، نقش بسیار تعیین کننده ای دارند. به دلیل آنکه کردها همواره از این ظرفیت برخوردارند که به مثابه یک نیروی بازدارنده عمل کنند، بدین مفهوم که رفتار خود را  مبتنی بر نوعی مدیریت اقتضایی استوار کنند. هر گاه شرایط اقتضا کرده اندکی به این طرف یا آن طرف چرخیده اند، یعنی در مجموع می توان گفت که همگرایی محکم نهادینه شده ای را با هیچکدام از طرفین ندارند که تغییرناپذیر باشد. در عین حال کردها در روابط خود با هرکدام از طرفین می توانند از خود انعطاف پذیری نشان دهند. کردها با هر دو جبهه ای که در عراق حضور دارد سنی ها و شیعیان، جبهه ایاد علاوی و یا احمد چلپی و از سوی دیگر گروه هایی همچون حزب الدعوه و مجلس اعلا و بخشی از نیروهای موسوم به صدریون روابط خوب و قابل گسترشی دارند. در مقیاس کوچک تر لازم به تاکید است که گروه شبه نظامیان مقتدا صدر هم از چنین نقشی در میان شیعیان برخوردارند یعنی در میان شیعیان نقش توازن بخشی دارند . این گروه  هم در میان سنی ها از یک سو و شیعیان از سوی دیگر- تعدادی از کرسی های پارلمان که از ۱۰ تا ۱۵ در نوسان بوده-  توانسته اند نقش متوازن کننده را ایفا کنند.  بنابراین هر دو طرف تلاش می کنند به نوعی کردها را به سمت جبهه خود جذب کنند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: چهارشنبه 13 آذر 1392/ باز انتشار: دوشنبه 18 آذر 1392

کلید واژه ها: نوری مالکی عراق سیروس برنا


نظر شما :