لابی صهیونیستها بر سفر مالکی به واشنگتن سایه انداخت
واشنگتن در پی مجازات بغداد
دیپلماسی ایرانی: نوری مالکی، نخست وزیر عراق اواخر هفته گذشته به امریکا رفت. سفر مالکی به آمریکا به منظور دست یافتن به راه حلی برای کاهش تنش ها و برقراری ثبات در عراق اعلام شده است. در این دیدار باراک اوباما از نوری مالکی خواست تا دموکراسی در عراق را فراگیر کند. او همچنین قول داد عراق را در مبارزه با تروریسم رو به گسترش القاعده در این کشور یاری دهد. مساله ای که این روزها به شدت جان و مال عراقی ها را تهدید می کند. در حالی که اوباما قول داد که نیازهای تسلیحاتی و امنیتی نیروهای نظامی عراقی را با هدف افزایش توانایی های آنها در مبارزه با تروریسم و حفاظت از تمامیت ارضی این کشور تامین کند، اما به نظر می رسد که امریکا هنوز با درخواست کمک های تسلیحاتی مالکی موافقت نکرده است. در عین حال سفر مالکی به امریکا در سایه موج سنگینی از انتقادهای نمایندگان کنگره و سنا که این روزها به شدت علیه مالکی موضع گرفته اند، همراه بود. علیرضا آیتی کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه، در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی دلیل سفر مالکی به امریکا، اعتراض امریکایی ها به نخست وزیر عراق در خصوص ایران و دلیل عدم موافقت واشنگتن با درخواست کمک های نظامی مالکی پرداخته است که در ادامه می خوانید.
گفته می شود سفر مالکی به امریکا بیشتر برای جلب حمایت امریکا برای سومین دوره نخست وزیری او انجام شد. این در حالی است که اوباما درمصاحبه مطبوعاتی خود گفته بود که بر برگزاری انتخابات به موقع در عراق تاکید داریم. برخی از عراقی ها مالکی را متهم می کنند که تلاش دارد تا انتخابات را تا دو سال دیگر به تعویق بیندازد. به نظر شما تا چه اندازه مالکی در این مسیر موفق خواهد بود؟
مالکی از انتخابات سال 2005 پارلمانی عراق و سپس انتخابات پارلمانی2010 عهده دار نخست وزیری این کشور بوده و هم اینک نیز به عنوان یک مدیر خبره، جسور و توانا تبدیل شده و در شرایط پیچیده و شکننده سیاسی امنیتی عراق توانسته بسیاری از تنش ها را مدیریت کند، به ویژه آن که کشور را در مقابل طوفان ناامنی ها کماکان حفظ نموده و احزاب سهم خواه کردی و سنی را به سمت گفت وگو و مذاکره سوق داده است. شکی نیست که ایشان یکی از گزینه های مهم نخست وزیری در انتخابات بهار 92 خواهد بود و منع قانونی نیز هنوز برایش ایجاد نشده است. البته انتقادات مختلفی از سوی احزاب و حتی برخی رهبران مذهبی عراق علیه وی وجود دارد و حتی تلاش هایی نیز در مجلس توسط برخی فراکسیون ها انجام گردید تا با تصویب قانونی، اجازه ندهند سران قوا سه بار در یک منصب بمانند، ولی دادگاه قانون اساسی عراق(دادگاه حل اختلافات) این تلاش ها را ناکام گذاشت و مالکی هم به احتمال بسیار بالا کاندید منصب نخست وزیری خواهد شد. علی رغم همه انتقادات علیه مالکی، گزینه ای مقتدرتر از ایشان هنوز مطرح نشده و باید منتظر بود. البته ایشان پتانسیل ها و ظرفیت های حزبی بالائی نیز دارد و از پایگاه مردمی خوبی برخوردار است. چون در انتخابات شوراها، ائتلاف وی در استان های شیعه نشین اول شد، البته لیست منتصب به شخص مالکی بعد از مجلس اعلی قرار گرفت و صدری ها هم سوم شدند. در هر حال مردم عراق و رهبران سیاسی و مذهبی این کشور می دانند، بلکه کشورهای منطقه و خود آمریکائی ها نیز اذعان دارند که مدیریت اوضاع کنونی عراق با این حجم توطئه واقعا دشوار است و تا حدودی به مالکی حق می دهند که در برخی نقاط، سوء مدیریت هایی بروز دهد که البته من معتقدم از ناحیه اطرافیان مالکی است نه خود وی. خود ایشان شخصیتی سالم و مقتدری است که جامعه عراق نیازمند چنین شخصیتی است. این که مقامات سعودی و کشورهای عربی و حتی رژیم صهیونیستی از تحولات عراق نگرانند به واسطه سیاست های شخص مالکی و شجاعت های وی در بحث سوریه بوده است. ایشان مواضع مستقل و مهمی در خصوص سوریه گرفت و نهایتا نیز همه به ایشان حق دادند که اگر تروریست ها در سوریه تقویت شوند، اولین ضربه را عراق خواهد خورد.
نهایتا اینکه عراق کشوریست که یک دهه تجربه دموکراسی داشته و روند سیاسی، علی رغم همه فراز و نشیب ها در حال تکمیل شدن است و مردم در پای صندوق های رای تصمیم می گیرند چه کسانی عهده دار مناصب عالی حکومتی باشند. برخی معتقدند که چون در سال 2010 کشور یک سال در بحران مدیریتی و خلاء سیاسی به سر برد و دولت دیر تشکیل شد لذا الان هم یک سال انتخابات به تعویق بیفتد که البته خود مالکی مخالفت کرده و مردم، مراجع و قانون اساسی نیز اجازه چنین کارهای غیرقانونی را در عراق نمی دهند، چرا که کشور بعدها دچار مشکلات می شود و هر کس به نفع حزبش از هر تحولی تفسیر می کند. هم اینک نمایندگان مجلس عراق در حال تعدیل و اصلاح قانون انتخابات هستند و برخی نقاط هنوز مورد اختلاف هستند که قرار است آنها را هم حل و فصل کنند. از نظر استراتژیک برگزاری انتخابات در موعد مقرر برای عراق و دولت مالکی یک دستاورد است و اگر به تعویق بیفتد معنی آن بحران سیاسی در کشور و ناکارآمدی مدیریت مالکی است و این برای خود مالکی مناسب نیست. اینکه گفته می شود آمریکائی ها یا دیگران گزینه مالکی را بر مردم عراق تحمیل می کنند چندان منطقی نیست، چراکه قرار بود صدام برود تا مردم خودشان تصمیم بگیرند نه اینکه آمریکائی ها تصمیم بگیرند. ضمن اینکه شخصیت مالکی شخصیتی مستقل و سرسختی است که خود را بدهکار و مدیون جهتی نمی کند. در بحث امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا، مالکی قویا پای حقوق مردم عراق ایستاد. در بحث سهم خواهی اکراد، مالکی منافع اهل تسنن و شیعه را مدنظر قرار داد و بیش از اندازه به اکراد نداد و خود سنی ها هم از این اقدام مالکی خشنود هستند. مالکی به پایگاه مردمی اش اطمینان دارد و بارها اعلام کرده که در آینده باید حکومت اکثریت در عراق تشکیل شود تا هر حزبی به راحتی نتواند کابینه را تعطیل کند. این نشان می دهد مالکی مطمئن است که حزبش آرای خوبی در انتخابات خواهد آورد. البته سفارت آمریکا با این حجم نیرو و مستشاری که در عراق دارد قطعا احزاب مختلف و رقیب مالکی را تحت فشار قرار می دهد تا گزینه ای غربی (مثلا علاوی) را نخست وزیر کنند چون مالکی در تحولات سوریه به طرح سعودی – آمریکائی – صهیونیستی ضربه زد و غربی ها بدشان نمی آید که مجازاتش کنند.
امریکایی ها مدعی هستند که دولت عراق شراکتی میان کردها و سنی ها نداشته است. نتیجه تعاملات دو کشور در خصوص این موضوع چه بوده است؟
دولت عراق یک دولت طائفی نیست چون همه گروه های تاثیرگذار در این کابینه حضور دارند و هر وقت هم اراده کرده اند کابینه را معطل گذاشته اند که البته این کار به نفع ملت و منافع عراق نیست. مالکی از این خط مشی احزاب ناراحت است که چرا به نفع خود کابینه را معطل می کنند. دولت مالکی نشان داده که بالانس کننده خواسته های احزاب است و در منطقه هم همین نقش را ایفا کرده است. خواسته های همسایگان را بالانس می کند، به عنوان مثال به اردن نفت با قیمت خوبی می دهد، با بستن مرزهایش روی القاعده اجازه نداد تروریست ها در سوریه تقویت شوند و بشار اسد ضربه بخورد، مسیرهای هوائی و زمینی خود را برای کمک به آوارگان سوریه و مردم این کشور و ارسال غذا و دارو باز گذاشت، در سازمان ملل و نهادهای مختلف به نفع سوریه و مردم این کشور موضع گرفت، تمامی این مسائل نقش های مهمی است که عراق ایفا کرده است. اکراد و سنی ها در داخل به این نقش عراق افتخار می کنند. احزاب سهم خواهی هائی دارند ولی در باطن شاهد هستند که کشورشان دارای جایگاه تاثیرگذاری است. این که عده ای سنی به دلیل تحولات سوریه با خارج مرتبط شده و دست به سلاح علیه دولت مالکی می برند نشان از رویکرد کل اهل تسنن نیست. القاعده را باید از جامعه عراق جدا دانست، آنها خارجی هستند و اکثر اهل تسنن عراق نمی خواهند آوارگی افغان ها و سوری ها را تجربه کنند. اکراد هم به این شرایط خود راضی و خشنود هستند و می دانند با استقلال و جدائی طلبی منافع کنونی که دارند را از دست می دهند و لذا شرایط کنونی را همه طوائف عراقی می پسندند و به روند سیاسی احترام می گذارند. برای نمونه انتخابات شوراها در سراسر عراق برگزار شد. درصد بالائی شرکت کردند و مدل دموکراتیک خوبی را به نمایش گذاشتند که ضربه سختی به القاعده، بعثی ها و حامیان منطقه ای آنها و سرویس های اطلاعاتی غربی و صهیونیستی بود. می توان گفت حکومت و حاکمیت در عراق مقبول و دارای جایگاه خوب داخلی و خارجی است. این که اخضر ابراهیمی برای تحولات سوریه به عراق سفر می کند بیانگر همین فرض است. اینکه مسعود بارزانی دائما در تماس با بغداد است یا اینکه اسامه النجیفی بارزترین شخصیت سنی (رئیس مجلس عراق) در تعامل مثبت با دولت و مالکی است موید همین حرف است. این که طارق الهاشمی (معاون فراری رئیس جمهور عراق و دشمن سر سخت مالکی) سرنوشتی مثل عزت الدوری معاون صدام پیدا کرده و در داخل عراق هیچ پایگاهی ندارد، همگی نشانگر جایگاه خوب دولت مالکی است.
دولت مالکی مصر است که تسلیحات مدرن از امریکایی ها دریافت کند تا بتواند با القاعده بجنگد و حتی ادعا می کند که یکی از دلایلی که نتوانسته از مرزهای خود با سوریه دفاع کند همین نداشتن تسلیحات بوده و امریکا هم ظاهرا راضی به اعطای آن نشده است. دلیل امریکایی ها برای این عدم رضایت با توجه به تواقفنامه امنیتی میان دو کشور چیست؟
آمریکائی ها وارد عراق شدند تا روی این کشور و منابع و جایگاه و وزن منطقه ای عراق مسلط شوند. قرار بود که صدام سقوط کند و بعد بروند سراغ تهران و دمشق. در حال حاضر آمریکائی ها شاهد هستند که صدام رفت و ایران و عراق، سوریه را از چنگال طرح های آمریکائی – سعودی – صهیونیستی خارج کرده اند. آمریکا این را نمی پسندد. گفتند از عراق خارج می شویم ولی توافقنامه امنیتی می بندیم که بتوانیم عراق را در سیطره خود داشته باشیم. مالکی و مجلس عراق ایستادند و اجازه ندادند موافقتنامه ای امضا شود که آمریکا بر عراق سوار شود. خوب، چاره ای ندیدند که از عناصر دیگر استفاده کنند. عناصر تروریستی بعثی و القاعده از یک سو و عناصر لیبرال غرب زده در داخل از سوی دیگر. امضای موافقتنامه امنیتی آمریکا با عراق برای مبارزه با تروریسم نبود. آمریکا اشکالی نمی بیند که القاعده بیاید شیعه و سنی و کرد را بکشد. آمریکا موافقتنامه را می خواست که بعدا علیه بشار اسد در مرزها استفاده کند و بشار را سریعتر ساقط کند. آمریکا موافقتنامه را می خواست که ایران را تحت فشار قرار دهد و پژاک و نیروهای ضد انقلاب را روزانه روانه استان های همجوار با عراق کند. آمریکا موافقتنامه را می خواست که هر وقت اراده کند از طریق عراق روی ترکیه فشار آورد. مالکی و مجلس اجازه ندادند. نتیجه این که آمریکا بدش نمی آید القاعده و بعثی ها دولت و مجلس عراق را تضعیف کنند و امنیت عراق را مخدوش سازند، البته در حد کنترل شده. آمریکائی ها نمی خواهند عراق کامل تخریب شود چون نفت عراق برای بازارهای جهانی مهم است و در شرایط تحریم ایران اگر نفت عراق قطع شود خود آمریکائی ها و طرح هایشان ضربه می خورد. لذا در سطح اندکی برای مبارزه با القاعده به مالکی کمک می کنند، در حدی که منافع خود آمریکائی ها تامین شود نه منافع مردم و دولت عراق. درگیری القاعده با ایران و مالکی و سوریه همه اش به نفع آمریکا و اسرائیل و سعودی است. اگر القاعده از این مکان خارج شود سراغ خود آمریکائی ها و سعودی ها می رود. بنابراین شاهد هستیم که آمریکائی ها مثلا فرمانده جوان القاعده در وزیرستان پاکستان را هدف قرار می دهند (بسیار راحت) ولی برای عراقی ها و سوری ها کاری نمی کنند.
ایرادی که امریکا به عراق وارد می کند این است که دولت مالکی در دامن ایران افتاده و اکثر واحدهای امنیتی عراق توسط ایران کنترل می شوند. این مساله چه تاثیری بر روابط امریکا و عراق داشته است؟
از نظر امنیتی، امنیت ایران و عراق و منطقه به هم پیوسته است. اگر عراق ناامن شود سایر نقاط هم متاثر می شود. لذا برای ایران امنیت عراق مهم است و بالعکس. ایران نمی تواند خود را از مسائل عراق دور نگه دارد و باید کمک کند که عراق از بحران کنونی با موفقیت عبور کند. همچنین در خصوص افغانستان و سوریه و . . . این که مالکی در دامن ایران افتاده قابل قبول نیست چون نخست وزیری که در دامن یک کشور بیفتد حتما در دامن دیگر کشوها هم خواهد افتاد. تمدن و شخصیت ملی و سابقه فرهنگی عراقی ها نمی پسندند و نمی پذیرند که زیر چتر کشور دیگری حرکت کنند. برای ایران هم مناسب نیست که یک حکومت شیعه که باید مستقل باشد و خودش عرض اندام کند را زیر چتر خود بگیرد. دولت های سنی مختلفی در جهان هستند که مستقل عمل می کنند و مناسب این است که دولت های شیعه هم همین گونه باشند. مخصوصا عراق که کشور بسیار ثروتمندی است و با توانمندی ها و ظرفیت های بالائی که دارد چندین دولت سنی را می تواند زیر چتر حمایتی خودش بگیرد. لذا عراق نیازی ندارد که به کشوری تکیه کند. البته همکاری های مشترک و مشورت هایی بین ایران و عراق در زمینه های مختلف برقرار است. همین روند را عراق با دیگر همسایگان دارد اما متاسفانه برخی همسایگان به ویژه اعراب رویکرد مناسبی نسبت به دولت عراق و تحولات جدید این کشور ندارند و نمی خواهند روندهای بعد از صدام را به رسمیت بشناسند و مرتبا سلاح و تروریست به عراق ارسال می کنند. جامعه بین المللی و همه کشورها نسبت به تحولات عراق و مبارزه این کشور با ترورسم مسئول هستند و باید به این کشور کمک کنند تا در این جنگ پیروز شود. ایران هم وظیفه اش را انجام می دهد چراکه براساس مصوبات اجلاس همسایگان عراق که مرتبا در پایتخت کشورهای همسایه برگزار می شد همه همسایگان مسئول و موظف شدند تا به عراق کمک کنند. البته آمریکا زیاد این روند را نمی پسندد و قصد دارد عراق کاملا شریک استراتژیک خودش باشد نه ایران یا کشور دیگر. تا زمانی که عراق به صورت کامل زیر چتر آمریکا قرار نگیرد، این مشکلاتش ادامه خواهد داشت و دوستان آمریکا، عراق را آزار خواهند داد. توطئه ها علیه عراق به دلیل تحولات سوریه بیشتر خواهد شد چون غربی ها در سوریه ضربه خوردند و قطعا القاعده را تحریک می کنند که از مالکی و مردم عراق انتقام بگیرد.
دولت مالکی مدعی است دولتی میان ایران و امریکاست و در حقیقت میانجی دو کشور است، مالکی تا چه اندازه توانسته در واقعیت هم چنین نقشی را ایفا کند؟
هر کشوری که بتواند روابط دیگر کشورها را به روابطی دوستانه و احسن تبدیل کند باید به وظیفه اش عمل کند. میانجیگری عملی ارزشمند در روابط بین الملل است به ویژه این که مانع بروز جنگ شود و ارتقای منافع طرفین منازعه را نیز به دنبال داشته باشد. چه اشکالی دارد دولت شیعه مقتدر و تاثیرگذاری مثل عراق بین ایران و آمریکا میانجی گری کند. شما دیدید که نشست های ایران در خصوص برنامه هسته ای با قدرت ها در کشورهای مختلف برگزار می شد از جمله در بغداد و استانبول و جاهای دیگر. هر کشوری که بتواند منافع ملت ایران را ارتقا دهد ما به تحرکاتش خوشامد می گوئیم و از سیاست های آن در این روند استقبال می کنیم. عراقی ها به هرحال با آمریکا رابطه دارند و پیام ها و تحلیل های ما و حتی نظرات خودشان را منتقل می کنند. عراقی ها چه در مجلس و چه در دولت از دوستان ایران هستند و قطعا به آنها اعتماد وجود دارد. طالبانی یا حکیم یا ابراهیم جعفری و مالکی و دیگران همگی خیرخواه منافع ایران هستند و اگر نظری و تحلیلی به آمریکائی ها منتقل کرده اند به صلاح روابط دو کشور ایران و عراق بوده است. همچنان که ایران در مذاکرات سه جانبه ایران – آمریکا – عراق شرکت کرد و سه دور مذاکره برای کمک به ارتقای امنیت در عراق و منافع ملت این کشور برگزار شد و ایران فعالانه شرکت کرد و میانجیگری مثبت و سازنده ای بود.
امریکا از مالکی ناخرسند است به دلیل آنکه اجازه داده تا ایران از خاک این کشور به سوریه سلاح ارسال کند و به طور کلی عراق در جبهه سوریه است. مالکی تا چه اندازه توانسته امریکا را توجیه کند که در جبهبه سوریه نیست؟ انتظارات امریکا از کشور عراق در این مورد چیست؟
آمریکائی ها مدعی هستند که ایران سلاح به سوریه می فرستد. در صورتی که ده ها بار عراقی ها هواپیماهای ایرانی را در فرودگاه بغداد نشانده اند، بازرسی کرده اند و اعلام نمودند که دارو یا غذا است و هیچ سلاحی وجود ندارد. عراقی ها رسما به آمریکائی ها و سازمان ملل اعلام کرده اند که سلاحی از سوی ایران به سوریه ارسال نمی شود. به نظرم سوریه نیازی به ارسال سلاح از ایران ندارد به دلیل آنکه اولا قرار داد دفاعی با سوریه دارد و ثانیا سوریه پر از سلاح است و غنائم زیادی از تروریست ها بدست ارتش سوریه افتاده که تا مدت ها می توانند علیه تروریسم استفاده کنند. ولی مردم سوریه غذا و دارو نیاز دارند که از سوی کشورهای مختلف از جمله ایران ارسال می شود. بیشترین فشار روی مالکی در خصوص موضوع ارسال سلاح ایرانی به سوریه، از طرف کنگره است که لابی اسرائیلی و صهیونیستی تحریک می کنند. حتی به کاخ سفید هم فشار آورده اند که به مالکی سلاحی ندهد تا تکلیف ارسال سلاح از فضای عراق به سوریه توسط تهران روشن شود. به نظر می رسد بیشتر فضای روانی است که علیه محور مقاومت از سوی اسرائیلی ها ایجاد می شود. غرب نیک می داند که عدم سقوط بشار اسد ربطی به سلاح ندارد بلکه موضع محکم بیش از 70 درصد مردم سوریه است که پای اسد ایستاده اند. مالکی نیازی به توجیه کردن آمریکائی ها ندارد چون آمریکائی ها و شبکه های جاسوسی آنان از واقعیات درون سوریه به خوبی اطلاع دارند اما فعلا صلاح نمی بینند که رویکرد واقع بینانه و صحیحی اتخاذ کنند. آنها القاعده را وارد سوریه کردند تا بشار را ساقط کنند و سپس القاعده را بکشند و مدیریت کنند ولی همچنانکه در افغانستان نتوانستند القاعده را مهار کنند در سوریه نیز نخواهند توانست و مجبور خواهند شد به حل سیاسی بحران سوریه احترام بگذارند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: دوشنبه 13 آبان 1392 / باز انتشار: پنجشنبه 16 آبان 1392
نظر شما :