دهمین بخش از مصاحبه جیمز بیکر با العربیه

وقتی ملک حسین به بوش خیانت کرد

۱۰ آبان ۱۳۹۲ | ۱۱:۳۰ کد : ۱۹۲۳۶۵۲ اخبار اصلی خاورمیانه
به یاد می آورم که رئیس جمهور بوش به حق احساس کرد که ملک حسین به شخص او خیانت کرد. برای این که اردن واقعا از معدود کشورهایی بود که از صدام حسین حمایت کرد. آن هم در زمانی که ما تلاش می کردیم پیمانی بین المللی برای اخراج صدام حسین از کویت ایجاد کنیم.
وقتی ملک حسین به بوش خیانت کرد

دیپلماسی ایرانی: جیمز ادیسون بیکر سوم، وزیر امور خارجه اسبق امریکا و وزیر اسبق خزانه داری این کشور از حزب جمهوریخواه است. مردی با سابقه طولانی کارهای اداری و دیپلماتیک که یکی از سرشناس ترین چهره های تاثیرگذار در حزب جمهوریخواه و دستگاه سیاست خارجی امریکا محسوب می شود. وی در زمان رونالد ریگان، رئیس جمهوری اسبق امریکا در سال های 1981 تا 1985 رئیس اداره کارکنان ریاست جمهوری امریکا بود. در زمان جورج بوش پدر نیز مسئولیت وزارت امور خارجه را برعهده گرفت. آن دوره به دلیل جنگ ایران و عراق و حمله عراق به کویت یکی از مهمترین سال های تاریخ قرن گذشته میلادی بود. رابطه نزدیک وی با خانواده جورج بوش به اندازه ای نزدیک و زبانزد است که هر دو طرف یکدیگر را در برابر دیگران حتی در محافل رسمی به اسم کوچک صدا می کنند. در دوران جورج بوش پسر نام او در پرونده بررسی ناآرامی های عراق پس از حمله امریکا به این کشور در سال 2006 بر سر زبان ها افتاد. وی که متولد 1930 در شهر هیوستون امریکا است فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس در آستین در رشته حقوق است که در کنار سیاست از حقوقدانان برجسته امریکا نیز محسوب می شود.

این بار شبکه العربیه در برنامه مشهور هفتگی خود موسوم به «خاطرات سیاسی» به سراغ او رفته و مصاحبه مفصلی را با وی انجام داده است که دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه ها را منتشر کند. اکنون دهمین بخش آن را می خوانید:

درباره حافظ اسد، از دیدارهایت با او چه برداشت می کردی؟ دقیقا چه چیزی را می خواست؟ نشانه هایی که می داد بیانگر بازی با کدام برگه ها بود؟

من مطمئن نیستم که او چیز خاصی را می خواست. او نمی گفت که از ما چه می خواهد کما این که ما هم نمی گفتیم که از او چه می خواهیم به استثنای این که فرصتی بدهد و پشت میز مذاکره بنشیند شاید که  شانس بازپس گیری بلندی های جولان را به دست آورد. و احیانا وقتی که اسد یا یکی از دستیارانش ابراز تمایل می کردند که شاید بخواهند مواضعی که از قبل به من اعلام کرده اند را تغییر دهند تهدید می کردم که از مذاکرات بیرون می روم و می گفتم اگر فکر می کنید می توانید بلندی های جولان را بدون نشستن پشت میز مذاکره و مذاکره با اسرائیل پس بگیرید پس هر کار دلتان می خواهید بکنید. و این چیزی بود که باعث می شد دائما به پشت میز مذاکره برگردد. اما تنها مساله ای که او را تحریک کرد و به او قوت قلب داد که در کنفرانس صلح مادرید شرکت کند، رسیدن به نتیجه ای بود که بتواند از این طریق بلندی های جولان را بر اساس توافقنامه صلح پس بگیرد. یعنی چیزی شبیه توافق نامه ای که میان اردن و اسرائیل امضا شد.

یعنی تو از شیوه بازدارندگی، اگر بتوانیم بگوییم، در گفت وگو با اسد استفاده می کردی. یعنی شیوه ای که بیشتر در آن خشونت در دیپلماسی صرف می شود، وقتی که به او می گفتی هر کار می خواهی بکن من رفتم، یعنی هر وقت از این شیوه استفاده می کردی او نرم می شد؟

بله. من به اعراب و اسرائیل همیشه می گفتم که ایالات متحده نمی تواند بیشتر از کشورهایی که درگیر موضوع صلح هستند برای رسیدن به صلح تلاش کند. و اگر همه طرف ها نتوانند راهی را به سمت رسیدن به صلح بپیمایند ما هم نمی توانیم از طرف آنها به صلح برسیم و هیچ کس دیگر هم نمی تواند چنین چیزی را محقق کند.

درباره اردن، به رغم همراهی ملک حسین با صدام حسین که رئیس جمهور بوش آن را خیانتی از جانب شخص او به دوستی ای که با یکدیگر داشتند، قلمداد کرد، اما شما درک کردید که امان نقشی فعال در هر کدام از کنفرانس های آتی خواهد داشت. یعنی منظورم درباره کنفرانس های صلح منطقه ای است. اردن تقریبا مستقیما به مطالبات شما پاسخ داده بود. ما در کتاب های تو جایی ندیده ایم که گفته باشی اردن چالشی در مذاکرات به وجود آورده باشد؟ در حالی که مثلا تلاش های بسیاری در اسرائیل و سوریه انجام می دادی؟

به یاد نمی آورم جایی گفته باشم که اردن برای ما مشکلی ایجاد کرده باشد. اما به یاد می آورم که رئیس جمهور بوش به حق احساس کرد که ملک حسین به شخص او خیانت کرد. برای این که اردن واقعا از معدود کشورهایی بود که از صدام حسین حمایت کرد. آن هم در زمانی که ما تلاش می کردیم پیمانی بین المللی برای اخراج صدام حسین از کویت ایجاد کنیم. به اعتقاد من بعد از جنگ خلیج فارس اول اردن و به ویژه ملک حسین درک کردند که چه اشتباهی مرتکب شدند. و آنها به صراحت به ما گفتند که اعتراف می کنند اشتباه کرده اند. و آنها تمایل دارند که در تشکیل کنفرانس صلح مادرید شرکت کنند. و حتی اگر زمان رفتن به مادرید فرا برسد حاضر هستند هیئتی مشترک با فلسطینی ها بفرستند. و این هم دقیقا کاری بود که در آخر کردند. به اعتقاد من ملک حسین از این که از صدام حسین پشتیبانی کرد مراتب پشیمانی خود را به ما بیان کرد.

یعنی به عبارت دیگر کنفرانس صلح مادرید فرصتی برای ملک حسین بود که به کاخ سفید نزدیک شود و همچنین از قبل امریکا با عربستان سعودی هم آشتی کند؟

بله این یکی از عوامل بود. این حرف صحیح است. او از طریق این کنفرانس فرصت مناسبی دید که خود را به ایالات متحده نزدیک کند و روابطش را با عربستان سعودی اصلاح کند. و همچنین با کشورهای دیگری که مواضع ایالات متحده را تایید می کردند. اما فکر می کنم او همچنین تحرک رو به جلویی را در جهت حل احتمالی منازعات فلسطینی و اسرائیل نیز می دید.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: جیمز بیکر


( ۲ )

نظر شما :