نهمین بخش از مصاحبه برنار کوشنر وزیرخارجه سابق فرانسه با العربیه

بشار عامل اختلاف من با سارکوزی شد

۱۹ مهر ۱۳۹۲ | ۲۲:۳۰ کد : ۱۹۲۲۶۵۶ اخبار اصلی اروپا خاورمیانه
عده ای بر این اعتقاد بودند که رئیس جمهور بشار اسد چندان هم شبیه پدرش نیست. او پزشکی است که در لندن درس خوانده و انسان مدرنی است. در حالی که پدرش بسیار سنتی بود. اما به نظر من این بهانه برای نزدیکی روابط کافی نبود.
بشار عامل اختلاف من با سارکوزی شد

دیپلماسی ایرانی: "خاطرات سیاسی" مجموعه برنامه هایی است که شبکه العربیه از نیمه های اکتبر سال 2011 روزهای جمعه پخش آن را آغاز کرده است. در این برنامه، طاهر برکه، روزنامه نگار و خبرنگار لبنانی العربیه با چهره های سیاسی مطرح دنیا مصاحبه هایی را انجام می دهد که عموما بازگوکننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئولیتشان است. خاطراتی که با همراهی و تعاملشان با رهبران سیاسی مختلف جهان همراه است.

طاهر برکه، یکی از مصاحبه هایش را با برنار کوشنر، وزیر امور خارجه اسبق فرانسه انجام داده است. چهره ای که علاوه بر سیاستمداری از جمله روشنفکران مشهور فرانسه و اروپا نیز محسوب می شود. برنار کوشنر متولد 1939 در آوینیون فرانسه است. پدرش یهودی و مادرش پروتستان است. همسرش کریستین اوکرانت، یکی از روزنامه نگاران مشهور فرانسوی است. کوشنر تا سال 1966 عضو حزب کمونیست فرانسه بود اما در این تاریخ از این حزب اخراج شد و از همین جا بود که فعالیت های ضدکمونیستی اش را نیز آغاز کرد. در سال ۱۹۷۱ سازمان پزشکان بدون مرز را بنیان نهاد اما براثر اختلاف با رئیس آن، سازمان دیگری به نام پزشکان دنیا را راه اندازی کرد. در سال ۲۰۰۳ از حامیان براندازی صدام حسین بود. او مدتی را در حزب سوسیالیست نیز عضو و از طرفداران خانم سگولن رویال بود اما بعدا از آن حزب نیز اخراج شد. تحصیلاتش علوم پزشکی است و متخصص بیماری های داخلی است. از آوریل ۱۹۹۲ تا مارس ۱۹۹۳ وزیر بهداشت و از می ۲۰۰۷ تا نوامبر ۲۰۱۰ وزیر امور خارجه فرانسه بوده است. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این سلسله مصاحبه ها را منتشر کند. اکنون نهمین بخش از این مصاحبه ها پیش رویتان قرار می گیرد:

در سال 2010 سفرهای مکرری میان سوریه و فرانسه انجام شد و حتی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در پی یک دعوت رسمی از جانب شما از پاریس دیدن کرد، در آن موقع گفته می شد که تلاش هایی برای جذب دمشق به غرب یا بهتر است بگوییم محور معتدل در جهان عرب صورت می گرفت و این که سوریه را از ایران دور کنند و از آن جدا سازند. آیا واقعا این هدف بود و اگر بود چرا جامعه جهانی در رسیدن به این هدف شکست خورد؟

نه، قصه این است که من از رئیس جمهور بشار اسد دعوت کردم که در نشستی در پاریس شرکت کند. نشستی که مربوط به کشورهای حاشیه دریای مدیترانه بود. این نشست بسیار مهم بود. همچنین از رئیس جمهور بشار اسد دعوت کردم که در رژه ویژه نظامی ما در 14 ژوئن در فرانسه شرکت کند. فکر اصلی ما این بود که اتحادیه ای میان کشورهای حاشیه دریای مدیترانه تشکیل شود که در حقیقت تلاشی برای رسیدن به صلح در خاورمیانه باشد. ترک ها نقش فعالی در میانجی میان سوریه و اسرائیل ایفا کردند. میانجیگری به طور اجمالی بسیار خوب انجام شده بود تا آن موقع شکست نخورده بود. اسرائیل از این میانجیگری استقبال کرده بود کما این که سوریه نیز پذیرفته بود که فرانسه به آن بیشتر نزدیک شود. البته من شخصا می دانستم که صفت غالب بر این نظام دیکتاتوری و خشونت است. نظرها بر سر نزدیکی به سوریه متفاوت بود. عده ای بر این اعتقاد بودند که رئیس جمهور بشار اسد چندان هم شبیه پدرش نیست. او پزشکی است که در لندن درس خوانده و انسان مدرنی است. در حالی که پدرش بسیار سنتی بود. اما به نظر من این بهانه برای نزدیکی روابط کافی نبود. در عین حال می دیدیم که با چه سرعتی اسلحه به دست حزب الله می رسد. اسلحه از ایران می آمد و از طریق سوریه به حزب الله می رسید. من می گفتم که باید موضعی سخت در برابر موضوع جابه جایی سلاح گرفته شود. به رئیس جمهور گفتم اگر اوضاع به این شکل ادامه یابد نمی توانیم به فکر نزدیکی روابط با سوریه باشیم. رئیس جمهور سارکوزی کاملا با فکر من موافق نبود. مساله ای که باعث ایجاد تنش در روابط ما به همان شکلی که می دانید، شد. در عین حال دیدیم که انقلاب هایی که علیه حکومت های دیکتاتوری در کشورهای عربی رخ دادند ثابت کردند که سوریه نیز از این انقلاب ها به دور نیست. و این دقیقا چیزی بود که عملا هم رخ داد. می دانستم که رئیس جمهور بشار اسد دروغ می گوید. و این چیزی بود که به رئیس جمهور سارکوزی که من وزیر امور خارجه اش بودم نیز منتقل کردم. این وظیفه من بود که او را در جریان امور قرار دهم و بعد او را در برابر نتایجی که پیش می آمد بگذارم که دیگر خودش تصمیم بگیرد. و این چیزی بود که در آخر هم پیش آمد. البته متاسفانه خیلی دیر این اتفاق افتاد.

در دوره ای که تصمیم به گشایش روابط با سوریه گرفتید دقیقا از این کشور چه می خواستید؟

صلح در خاورمیانه یعنی توقف نقش بازی واسطه میان ایران و حزب الله.

در برابر چه چیزی؟

در برابر بازگشت به جامعه ای دموکراتیک و پذیرفتن سوریه از جانب غرب. و همان طور که گفتم موضوع به نزدیکی مهمی میان ما با سوریه می انجامید که مورد قبول اسرائیلی ها هم بود. این معامله جذابی بود و واقعا هم نزدیکی حقیقی به وجود آمده بود و تا اندازه ای نزدیکی اضطراری نیز میان سوریه و فرانسه به وجود آمده بود. و این مساله به شخص من اجازه داد که در چارچوب اتحادیه کشورهای حاشیه دریای مدیترانه برای نخستین بار بتوانم در خلال نشست مارسی برای معاون رئیس اتحادیه یک فلسطینی را با موافقت اسرائیل انتخاب کنم. امور به بهترین شکل ممکن به پیش می رفت. ولی ناگهان پای اسلحه به میان آمد و انقلاب شد و همه چیز به پایان رسید. 

در همین اثنا فکر از سرگیری مذاکرات سوری – اسرائیلی را پیشنهاد دادید. همچنین اطلاعاتی منتشر شدند که نشان می دادند که این مذاکرات زیر میزی در آستانه ناآرامی های سوریه آغاز شده بودند. ممکن است اطلاعاتی درباره این مراحله به ما بدهید؟ یعنی این که چنین مذاکراتی به کجا رسیدند؟

نه این طور نبود. ما به چیزی شبیه موافقت اسرائیل برای پیگری تلاش هایمان دست یافتیم و شاید بتوانم بگویم که موافقتی سوری نیز در این رابطه به دست آمده بود. البته دلایلی کافی برای جمع کردن دو طرف وجود نداشت که مثلا بگوییم چون برای دهه ها هیچ حادثه ای میان اسرائیل و سوریه پیش نیامده بود پس می توانند دور یک میز بنشینند. در مقابل تعارضی در مواضع میان سوریه و مصر و سوریه و اردن و سوریه و ترکیه وجود داشت. همچنین مشکل عراق وجود داشت و فصل مشترکی که میان بعث سوریه و بعث عراق مطرح بود که البته اگر چه مواجهاتی هم میان آنها وجود داشت اما به هر حال در خاورمیانه رویارویی هایی وجود دارد که همه در آن مشارکت دارند.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: برنار کوشنر


نظر شما :