محمد البرادعی:
گفتوگوهای ایران و امریکا کلید ثبات خاورمیانه است
دیپلماسی ایرانی: با وجود این که مصافحه تاریخی ای که انتظار می رفت میان باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا و همتای ایرانی اش حسن روحانی انجام شود، انجام نشد، اما این دو کشور بزرگ دشمن هم، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل تماس تلفنی ای را با یکدیگر در نیویورک انجام دادند که 15 دقیقه طول کشید.
به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، می توان با اطمینان گفت که اگر موافقت رهبر انقلاب ایران، آیت الله سید علی خامنه ای نبود امکان تماس میان روحانی و وزیر امور خارجه اش با همتایان امریکایی شان وجود نداشت.
مسئولان امریکایی می گویند که این مکالمه تلفنی که بر چگونگی حل برنامه هسته ای ایران تمرکز داشت به تقاضای طرف ایرانی صورت گرفت در حالی که حسن روحانی به محض ورود به ایران اعلام کرد که این تماس به تقاضا و اصرار دولت امریکا انجام شد.
به هر حال به اعتقاد تحلیلگران و ناظران مهم این نیست که این مکالمه تلفنی تاریخی اول به تقاضای چه کسی انجام شد بلکه مهم این است که این تماس باعث شد تا یخ روابط موجود میان دو کشور که بیش از سی سال است هیچ تماس دیپلماتیکی با هم ندارند، آب شود.
محمد البرادعی، سیاستمدار مصری و دبیر کل سابق سازمان انرژی اتمی گفت وگوی میان ایالات متحده امریکا با ایران را کلید ثبات منطقه خاورمیانه می داند و می گوید: «گفت وگوهای امریکایی – ایرانی اتفاق بسیار بزرگی است، این گفت وگو کلید ثبات خاورمیانه است که سال ها بر روی میز مذاکرات بوده است.»
وی در ادامه می گوید: «شکست تعامل میان ایران و امریکا عامل بسیاری از درگیری ها و مشکلات موجود در خاورمیانه است و ما این بار باید از این فرصت نهایت استفاده را ببریم.»
در دیدار جان کری، وزیر امور خارجه امریکا و محمد جواد ظریف، همتای ایرانی اش در چارچوب مذاکرات 1+5 با ایران نیز نتایج بسیار خوبی به دست آمد که طی آن قرار شد دو طرف در روزهای پانزدهم و شانزدهم اکتبر گردهم آیند تا مذاکرات مفصلی را بر سر برنامه هسته ای ایران آغاز کنند.
حسن روحانی به محض پیروزی قاطعش در انتخابات ریاست جمهوری ایران اعلام کرده بود که به دنبال تعامل با جهان و کاستن از تنش ها با کشورهای غربی و کشورهای عربی همسایه است، مساله ای که بسیاری از تحلیلگران آن را استراتژی همکاری های سازنده (constructive engagement) ایران با دنیا در عرصه جدید بین المللی ترجمه کرده اند.
ایمان رجب، پژوهشگر مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام در این باره می گوید: «این سیاستی است که دکتر روحانی در پیش گرفته است و فقط حل پرونده هسته ای ایران را شامل نمی شود. بلکه گسست بحران های ممتد در روابط تهران و واشنگتن که از 7 آوریل 1980 تا کنون قطع شده است را نیز شامل می شود.»
وی برای استناد به اظهارات خود به مقاله حسن روحانی در روزنامه واشنگتن پست اشاره می کند و می گوید: «اهداف روحانی از به کارگیری این شیوه سیاسی رسیدن به سه هدف است، اول، تامین و حفظ نفوذ ایران در مناطق متشنج مثل عراق و افغانستان و بحرین است؛ دوم، رسیدن به ترکیبی در سوریه برای حکومت بعد از اسد که از نفوذ ایران در این کشور نکاسته باشد و همچنین هیچ گونه مشکلی برای حزب الله در لبنان به وجود نیاید که برای همین است که روحانی پیشنهاد میانجی گری در کنفرانس ژنو 2 بر سر پرونده سوریه را داده است؛ و سوم بر طرف کردن هر گونه قید و بندی از قدرت و نفوذ ایران که بتواند آزادانه به فعالیت های خود در سیاست خارجی ادامه دهد و نفوذ خود را با اعتراف به جایگاه جهانی اش حفظ کند و تضمینی بر اعتراف جامعه جهانی به دستیابی به توانایی هسته ای اش بیابد و همچنان بتواند بدون هیچ گونه مشکلی به غنی سازی اورانیوم در خاک خود ادامه دهد.»
رجب در ادامه می افزاید: «این شرط لازم ایران برای تحقق کرامت و احترامش نزد جهانیان است، برای همین می گوید که بر سر این موضوعات به هیچ وجه مذاکره نمی کند و تمامی این موارد را خط قرمزی برای خود می داند. این مواضع در حقیقت ادامه مواضع ایران در مذاکرات آلماتی 2 که در آوریل 2013 برگزار شد، است.»
وی همچنین تاکید می کند، در نتیجه می توان گفت تغییری که روحانی در روابط کشورش با غرب در مقایسه با 8 سال دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بر آن تاکید می کند پیگیری مطالبات ایران به زبانی دیگر است، به زبانی که غرب و باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا آسان تر بتوانند آن را درک کنند و در نهایت بپذیرند.
پاتریک کلاوسون، مدیر مرکز مطالعات واشنگتن نیز در این باره می گوید: «در برابر روحانی، رئیس جمهوری ایران فرصت استثنائی ای به وجود آمده تا از میزان تحریم های اعمال شده علیه کشورش بکاهد.»
وی در ادامه می گوید: «تا کنون هر سه رئیس جمهوری که در ایران قبل از روحانی بر سر کار آمده اند دستورالعمل قوی ای برای تاثیرگذاری بر عرصه سیاسی کشورشان داشته اند و تلاش کرده اند که مطابق با صلاحیت هایشان در همان سال اول این موضوع را به همگان ثابت کنند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، دستور العمل آزادسازی اقتصاد را دنبال می کرد که تا اندازه بسیاری به این هدف خود رسید. محمد خاتمی بر گشایش فرهنگی تاکید داشت که او نیز به دستاوردهای بسیاری در این زمینه رسید و محمود احمدی نژاد نیز کار برای عامه مردم را در دستور کار خود داشت که او نیز توانست موفقیت های بسیاری در این زمینه به دست آورد. همه آنها در همان سال اول تلاش کردند که دستورالعمل های خود را در این زمینه نشان دهند.»
وی در ادامه می افزاید: «حسن روحانی که یک چهره اصلاح طلب – اصولگرا محسوب می شود نسبت به همتایان قبلی اش از وضعیت بسیار بهتری برخوردار است که می تواند تاثیر حقیقی ای بر عرصه سیاسی کشورش بگذارد.»
کلاوسون تاکید می کند، همه نشانه ها از تهران، حتی از جانب رهبر انقلاب ایران، آیت الله خامنه ای حاکی از آن است که همه آنها می خواهند همه تلاش خود را بکنند تا مشکل پرونده هسته ای ایران در کوتاه ترین زمان ممکن به طور کامل حل و فصل شود.
وی همچنین می گوید: «این صحیح است که مقام های ایرانی از اختیارات کامل و بی قید و شرطی برخوردار نیستند اما اظهارات رهبر ایران نیز نشان می دهد که وی هم بی شک به دنبال پایان دادن به پرونده هسته ای با حفظ اصول ثابت جمهوری اسلامی ایران است.»
تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار اولیه: پنجشنبه 11 مهر 1392/ باز انتشار: یکشنبه 14 مهر 1392
نظر شما :