عملکرد مرسی قابل دفاع نبود
سردرگمی ایران در برابر تحولات مصر
دیپلماسی ایرانی: اولین رئیس جمهور مصر که در یک انتخابات قانونی به ریاست جمهوری رسیده بود بیش از یک سال نتوانست در پست خود بماند. در پی اعتراضات عمومی روزهای گذشته مخالفان مرسی در مصر، ارتش دولت مرسی را از کار برکنار کرده و مرسی و تعدادی دیگر از اعضای بلندپایه سازمان اخوان المسلمین را بازداشت کرد. ارتش مصر پس از برکناری محمد مرسی، قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد و اداره امور این کشور را به طور موقت به عدلی منصور، رییس دادگاه قانون اساسی، سپرده است. در مورد دلایل و بسترهای این اتفاق و واکنش های منطقه ای و بین المللی آن با جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین آفریقای وزارت خارجه گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:
ارزیابی شما از برکناری دولت مرسی توسط ارتش چیست؟ آیا این اقدام را باید کودتای علیه دولت ارزیابی کرد یا پاسخ به خواست افکار عمومی مصر؟
پاسخ به این سوال که اقدام ارتش کودتا علیه دولت قانونی منتخب مردم بود یا پاسخ به خواست مخالفین که اکنون اکثریت جامعه مصر را شامل می شوند و توانسته بودند 22 میلیون امضاء جمع آوری کنند، مورد اختلاف کارشناسان است ولی از نظر حقوقی تردید نباید کرد که این اقدام یک کودتا بود.علت آن هم برکناری رییس جمهور قانونی، تعیین رییس جمهور موقت، تعلیق قانون اساسی و ... است. بنابراین هرچند نظامیان در ظاهر قدرت را در دست نگرفته و آزادیهای مدنی را متوقف نکرده اند، از نظر حقوقی این اقدامات کودتای نظامی است.
اینکه عملکرد مرسی و اخوان این شرایط را به وجود آورد، تغییری در ماهیت اقدام غیرقانونی ارتش نمی دهد. البته می دانیم که ارتش مصر نهادی سیاسی است که از زمان ناصر عملا بر کشور حکومت می کرد. آنان با هوشمندی بر موج اعتراضات مردم علیه مرسی و حاکمین اخوان المسلمین سوار شده و مرسی را قدرت برکنار کردند. اگر هدف ارتش جلوگیری از بی ثباتی و برقراری آرامش در کشور بود می توانست با فشار برمرسی او را به مصالحه با مخالفین در تمام موارد اختلاف منجمله قانون اساسی وادار کند نه اینکه او را از قدرت خلع و فرد دیگری را در راس حکومت قرار دهد. این اقدام هیچ تفسیری جز کودتا ندارد. تعلیق مصر از اتحادیه آفریقا نیز مهر تاییدی بر کودتای ارتش علیه دولت قانونی مرسی بود. بر اساس اساسنامه اتحادیه تعلیق عضویت کشورها در شرایط کودتا صورت می گیرد.
حمایت افکار عمومی مصر از دولت مرسی چه اندازه بوده است؟
باید توجه داشت که انتخاب آقای مرسی با مشارکت حداقلی (51 درصد واجدین شرایط) و رای ناپلئونی مرسی (52 درصد)، اصرار مرسی و احزاب حامیش (اخوان و سلفی ها) در نادیده گرفتن اکثریتی که به او رای نداده بودند و انحصار طلبی مرسی و احزاب اسلامی عملا این کشور را با یک بن بست سیاسی مواجه کرده بود. تصویب قانون اساسی مناقشه انگیز با رفراندمی که مشارکت حدود 41 درصد مردم را به دنبال داشت نشان داد که اخوان المسلمین و احزاب اسلامی قصد دارند همه میوه های قیام مردم علیه مبارک و دیکتاتوری 30 ساله را از آن خود کنند. این اقدامات انگیزه های مخالفین را برای تامین مطالبات خود تقویت کرد و با پیوستن بخش هایی که علیرغم رای به مرسی هیچ تغییری در وضعیت معیشتی آنان اتفاق نیفتاده بود عملا اکثریت مردم به جبهه مخالفین مرسی پیوستند.
واکنش مرسی و اخوان المسلمین به تحولات اخیر مصر را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا مرسی در واکنش به اعتراضات اشتباه کرد؟
اشتباه مرسی در چند امر بود. اول ارزیابی غلط در میزان قدرت خود و حامیانش. او فکر می کرد در کشوری همچون مصر که در جهان سوم قرار دارد، انتخاب از طریق رای مردم برای مشروعیت قدرت کافی است. مسئله دوم میل به انحصار قدرت از طرف مرسی و احزاب اسلامی بود که نمود آن را در رفراندم قانون اساسی مناقشه برانگیز که مخالفان بسیاری داشت ملاحظه کردیم. نکته سوم اینکه مرسی تصور می کرد با برکناری طنطاوی و کنار گذاشتن تعدادی از نظامیان چاشنی این نهاد پرقدرت را کشیده که برداشت غلطی از وضعیت مصر بود. موضوع دیگر عدم توان مرسی در جدا کردن صفوف متحد مخالفان و جذب برخی از آنان بود. نکته آخر ناکارآمدی دولت و افزایش نارضایتی عمومی علی الخصوص در پاسخ دولت به مطالبات مشروع مردم در مسائل اقتصادی (بیکاری، بهبود وضع معیشتی....) بود به نحوی که واقعا مردم هیچ تغییری در وضعیت معیشتی خود پس از سرنگونی مبارک که پس از دو سال از آن می گذرد نمی کردند.
چه کسانی و یا چه گروههایی مخالفان اصلی مرسی را تشکیل می دادند؟
گروهای مخالف مرسی که در هفته های اخیر در جبهه ای تحت عنوان جنبش تمرد متحد شده بودند طیفی از نیروهای ملی، سکولار، جنبش جوانان 6 آوریل، مستقلین، حامیان رژیم سابق و اقلیتهای مذهبی (قبطی ها بطور مشخص) بودند. خواسته آنان هم یکسان نبود. اشتباه مرسی این بود که با عملکرد ناصواب خود عملا همه آنها را در یک جبهه و تحت یک شعار (برکناری وی) متحد کرده بود.
آینده مصر در دست چه گروههایی خواهد بود؟
آینده مصر غامض و نامشخص است. بدیهی است که در کنار مردم و احزاب و نیروهای سیاسی داخلی مصر، بازیگران منطقه ای و بین المللی همچنانکه در این رویداد نقش داشتند در آینده مصر نیز نقش پررنگی خواهند داشت. در سطح داخلی ارتش ترجیح می دهد که همچنان بازیگری قدرتمند درصحنه بماند و تحولات را با پوشش های ظاهرا قانونی و بر اساس مطالبات مردم مدیریت کند. آنچه که مشخص است نمی توان در صحنه سیاسی مصر نیروهای حامی مرسی را نادیده گرفت. اکنون آنها در نقش اپوزیسیون وارد فعالیتهای سیاسی خواهند شد و حتی ممکن است بخشهایی از نیروهای مذهبی به فعالیتهای زیرزمینی و بدست گرفتن اسلحه متمایل شوند که قطعا به نفع مردم مصر و روند دموکراسی در این کشور که در مراحل اولیه است نخواهد بود.
واکنش منطقه ای و بین المللی به تحولات مصر را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا آمریکا با این تحولات موافق است؟
در صحنه بین المللی واکنش ها مختلف بود. کشورهای محافظه کار عربی به سرعت از این تحول حمایت کردند. موضع آمریکا کاملا روشن نیست هر چند آمریکاییها حاکمیت نیروهای سکولار، ملی و دموکرات را بر دولتهایی که حامل ایئولوژهای مذهبی هستند ترجیح می دهند. ضمن اینکه تحلیل هایی که این اقدام ارتش را با هماهنگی آمریکای ها ارزیابی کردند و دلیل آن را استقبال متحدان آمریکا (نوعا کشورهای محافظه کار عربی) می دانند چندان صحیح به نظر نمی رسند. دلیل آن هم این است که سوریه از اولین کشورهایی بودند که از خلع مرسی حمایت کرد. عجیب ترین موضع واکنش سخنگوی وزارت خارجه کشورمان به تحولات مصر بود.موضعی کاملا خنثی و حاکی از سر درگمی ایران در برابر تحولات مصر. البته ذکر این نکته هم ضروری است که علیرغم مشکلات مصر در هفته های اخیر هیچ یک از تحلیلگران پیش بینی نمی کردند که ارتش بطور مستقیم مداخله کرده و با برکنار کردن مرسی قدرت را به کس دیگری واگذار نماید.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16
انتشار اولیه: شنبه 15 تیر 1392/ بازانتشار: چهارشنبه 19 تیر 1392
نظر شما :