امیدهای صلح با طالبان در حال از بین رفتن است
زورآزمائی امریکا و طالبان در قطر
دیپلماسی ایرانی: درست در زمانی که افتتاح دفتر طالبان در قطر امیدهایی را برای مذاکره با طالبان و صلح در افغانستان ایجاد کرده بود، ناگهان بلند شدن پرچم امارت اسلامی طالبان در این دفتر همه قرار و مدار ها را به هم ریخت. مذاکرات آمریکا و طالبان برگزار نشد و چند روز بعد طالبان به کاخ ریاست جمهوری افغانستان در قلب کابل و یکی از امن ترین مناطق کابل حمله کرد. آیا این به معنی پایان امیدها برای مذاکره، توافق و صلح با طالبان است. این ها سوالاتی است که با وحید مژده سخنگوی جبهه وحدت ملی افغانستان و تحلیل گر مسایل افغانستان درمیان گذاشته ایم که در زیر می خوانید:
ارزیابی شما از بازگشایی دفتر طالبان در قطر و مشکلاتی که به دنبال آن پیش آمد و در نهایت عدم برگزاری مذاکرات آمریکا و طالبان چیست؟
جیمز دوبین نماینده خاص امریکا برای افغانستان و پاکستان بعد از بارگشت از قطر در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی خصوصی در کابل گفت که امریکا از بلند شدن بیرق طالبان در قطر حیرت زده شد. وی گفت که طالبان با چنین کار قصد داشتند تا برای خود تبلیغات نمایند اما ما خیلی زود جلو این کار را گرفتیم و آنان در این هدف شان شکست خوردند. وی این کار را ناشی از یک سوء تفاهم میان قطر و امریکا عنوان نمود. این درحالی ست که امریکا در جریان آماده ساختن دفتر قطر قرار داشت و «بارنت روبین» یکی از اعضای تیم مذاکره کننده با طالبان، حتی قبل از باز شدن، ساختمان این دفتر را دیده و از آن عکس گرفته بود. قابل تصور نیست که روبین پایه بیرق و لوحه حک شده امارت اسلامی را که به زبان های انگلیسی، عربی و پشتو تحریر گردیده بود، ندیده باشد.
نماینده خاص امریکا برای افغانستان و پاکستان در مصاحبه با تلویزیون طلوع وانمود کرد که به خاطر همین مسئله با نمایندگان طالبان در قطر مذاکره نکرده و به کابل آمده است. وی از حکومت افغانستان خواست اکنون که این مشکل رفع شده، این امکان به میان آمده تا حکومت افغانستان نمایندگان خود را برای مذاکره با طالبان به قطر بفرستد. این درحالیست که طالبان بارها بر این موضع شان تاکید داشته اند که هرگونه مذاکره با حکومت افغانستان از جانب آنان مردود است.
موضع طالبان در این ارتباط چیست؟
طالبان که خود را برنده میدان جنگ در برابر امریکا می دانند، با غرور به دفتری که برای شان درقطر تعیین شده بود رفتند اما نمی دانستند که درگیر شدن در بازی های سیاسی و سالم بدر آمدن از آن، از پیروزی در جنگ مشکل تر است. چه بسیار فاتحان میدان جنگ که وقتی قدم به میدان مذاکرات صلح نهادند، پیروزی های میدان جنگ را در میدان سیاست و در عقب میز مذاکرات از دست دادند.
طالبان خود می گویند که در مذاکراتی که چندی قبل با امریکا در اسلو پایتخت نروژ در مورد باز شدن دفتر قطر داشتند، از جانب امریکائی ها هیچ شرط و محدودیتی عنوان نشد و امریکائی ها به دولت قطر هم در مورد اینکه این دفتر با چه اسم وعنوانی باز گردد، چیزی نگفته بودند. به همین دلیل معاون وزیر خارجه قطر از تریبونی که در عقب آن نام امارت اسلامی افغانستان و در کنارش بیرق سفید امارت طالبان برافراشته شده بود، به صورت رسمی بازشدن دفتر را اعلام نمود. بنابراین این ادعای نماینده امریکا برای افغانستان وپاکستان که مدعی است این کار اشتباهی بود که در نتیجه یک سوء تفاهم به میان آمد، به هیچ صورت باور کردنی نیست.
بنابراین می توان گفت که آمریکا از عدم برگزاری مذاکرات چندان نگران نبوده است؟
ببینید این دومین باری است که امریکا با طالبان به توافقاتی دست می یابد که به نتیجه نمی رسد. حدود دوسال قبل طالبان و امریکا برای نخستین بار در آلمان با هم مستقیما به مذاکره نشستند. امریکائی ها از طالبان خواستند تا برای خود آدرسی در خارج از افغانستان انتخاب نمایند و در مقابل امریکا حاضر است تا 5 تن از زندانیان آنان را آزاد نموده و نامهای رهبران شان را از لیست سیاه خارج سازد تا بتوانند به خارج برای مذاکره سفر نمایند.
طالبان قطر را به عنوان آدرس پذیرفتند و به آنجا رفتند اما امریکا به تعهدات خویش عمل نکرد، نه زندانیان آزاد شدند و نه نامها از لیست سیاه حذف شد. سرانجام طالبان نیز مذاکره با امریکا را به حالت تعلیق درآوردند.
بعد از ماهها زمانی که خبر سفر سه تن از اعضای دفتر قطر به تهران در رسانه ها منعکس گردید، امریکایی ها به شدت نگران شدند و بار دیگر با طالبان تماس برقرار کردند. مذاکراتی که در اسلو پایتخت نروژ با وساطت Aspen Barth وزیر خارجه نروژ میان نمایندگان طالبان و امریکا صورت گرفت و به توافقی انجامید که باید دفتر طالبان در قطر گشوده شود اما گشایش این دفتر فقط چندساعت دوام نمود و بدنبال پایین آوردن بیرق طالبان، آنها این دفتر را ترک کردند و مذاکرات با امریکا مجددا به حالت تعلیق در آمد.
هدف امریکا از این رویکرد چیست؟
بله سوال مهم در اینجا اینست که هدف امریکا از این بازی چه بود؟ چرا امریکائی ها مذاکراتی را که خود اینهمه برایش زحمت کشیدند، به بن بست مواجه ساختند؟
برای جواب به این سوال باید به تبعات پائین آمدن بیرق در صف طالبان توجه نمود؛ بیرق برای طالبان یک سمبل مهم از امارت آنان است که بخاطرش سالها درگیر جنگ در برابر یک نیروی جهانی شدند، کشته دادند و به زندان افتادند. اکنون آنان بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته اند و آن اینکه یا از نام امارت بگذرند و بیرق، عنوان و همه جدوجهد خود را فدای مذاکره با امریکا نمایند و یا اینکه این مذاکرات را ترک گویند و تا آینده نامعلوم به این جنگ ادامه دهند؟
به نظر می رسد که امریکا بر اساس یک برنامه دقیق به این بازی دست زده است؛ امریکا امیدوار است که این مسئله موجب دودستگی در صف طالبان گردد و آنها را به دو گروه میانه رو متمایل به مذاکره با امریکا و گروه تندرو مخالف مذاکره با امریکا تقسیم نماید. ملاآغا جان معتصم از قبل گفته بود که وی رهبری اکثریت در صف طالبان را به عهده دارد که میانه رو و طرفدار مذاکره با امریکا و حکومت افغانستان می باشند. امریکا مدتی انتظار خواهد کشید تا نتیجه این اقدام خود را ببیند. اگر این ماجرا اتفاق افتد و دوام این بحث به دودستگی در صف طالبان منجر گردد، بزرگترین ضربه به طالبان وارد خواهد آمد و تغییری بزرگ در جنگ رونما خواهد شد.
اما اگر چنین نشد و طالبان مذاکرات با امریکا را بار دیگر به حالت تعلیق درآوردند، در آنصورت یک حربه تبلیغاتی به دست حکومت افغانستان افتاده است تا بگوید که طالبان قصد صلح را ندارند بلکه خواهان انحصار قدرت و بازگردانیدن امارت اسلامی به افغانستان اند. به این ترتیب هدف طالبان را که در کنار مذاکره با امریکا، مذاکره با اپوزیسیون حکومت افغانستان بود، به شکست مواجه سازند زیرا اپوزیسیون سیاسی حکومت هم حاضر به مذاکره با طالبان تحت عنوان و بیرق امارت اسلامی نیست و آنها سالها با امارت طالبان جنگیده اند.
بنابراین مذاکره با امریکا و بازشدن دفتر طالبان در قطر، حتی اگر این کار به جایی هم نرسد، می تواند به ناباوری بیشتر میان طالبان و ایران کمک نماید و این همان چیزی است که امریکا، پاکستان، عربستان سعودی و کشور های خلیج خواهان آن اند.
روز سه شنبه افراد مسلح به کاخ ریاست جمهوری افغانستان حمله کردند به طوری که صدای چند انفجار و تیراندازی نیز شنیده شد. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد که طالبان در بیانیه ای اعلام کرده به یکی از امن ترین مناطق در کابل با حمله انتحاری حمله کرده است. این حمله تا چه اندازه بیانگر این است که روندی که با عنوان روند مذاکره و صلح با طالبان مطرح شده است با چالش های جدی روبرو است؟
طالبان شکست سیاسی شان در قطر را با حمله به قلب قدرت در کابل یعنی کاخ ریاست جمهوری و دفتر سازمان سیای امریکا که به سختی از آن حفاظت می شود، پاسخ دادند. آنها با این کار به نمایش قدرت پرداختند تا نشان دهند که هیچ مانعی نمی تواند آنها را مهار نماید.
این کاملا طبیعی است که وقتی مذاکرات صلح آغاز می شود، جهت های درگیر تلاش می کنند تا با فشار در میدان جنگ، در پشت میز کنفرانس امتیاز بدست آورد. به نظر می رسد که از آغاز سال جاری هجری خورشیدی، طالبان همین سیاست را در پیش گرفته اند.
یکی از شروط آمریکا برای مذاکره با طالبان قطع رابطه طالبان با القاعده است. آیا این شرطی هست که طالبان بپذیرند؟
من این سوال را از یک مقام ارشد طالبان قبلا پرسیدم و او گفت که ما جواب این سوال امریکا را قبلا در مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم به آنها داده ایم. ما به آنها گفتیم که ما حاضریم در حضور رسانه های بین المللی در مورد این مسئله با شما بحث کنیم که طالبان بیشتر با القاعده در تماس اند ویا امریکا؟!!
وی به مثال هائی در این مورد اشاره کرد از جمله:
عبدالحکیم بلحاج از جمله اعضای یک گروه ضد معمر قذافی بنام «جمعیة المقاتله» به رهبری «ابومسند الساعدی» بود که در پیوند با القاعده در افغانستان فعالیت می کرد. بعد از سال 2001 عبدالحکیم بلحاج در 22 کشور جهان از جانب امریکا تحت تعقیب بود. سرانجام او در اندونزی دستگیر و توسط امریکائی ها به زندان بگرام منتقل شد. سپس امریکا وی را به رژیم معمر قذافی تسلیم نمود که مدت هفت سال در لیبی زندانی بود. وی بعدا به وساطت یوسف قرضاوی از زندان قذافی آزاد گردید.
در جنگ علیه رژیم قذافی که سرانجام به بیش از سه دهه حاکمیت وی در لیبی پایان داد، عبدالحکیم بلحاج و گروه تحت فرمان وی از حمایت امریکا برخوردار شدند و اکنون همین شخص فرمانده نظامی طرابلس است.
مثال دیگری در این مورد ابومحمد الجولانی است که رهبری جبههء النصره را در جنگ علیه رژیم بشار اسد در سوریه به عهده دارد. جبههء النصره در سال 2012 از جانب امریکا در لیست سیاه گروه های تروریست و هم پیمان با القاعده قرار گرفت اما همین جبهه امروز با حمایت و کمک امریکا در سوریه علیه رژیم اسد درگیر جنگ است.
جالب است که کسانی که ظاهرا از جانب امریکا به عنوان تروریست های خطرناک شناخته می شوند و امریکا برای دستگیری آنها جایزه های بزرگ تعیین کرده است، امروز مورد مشورت امریکائی ها قرار دارند. ابوحفص موریتانی کسی است که زمانی فرد شماره سوم القاعده شناخته می شد و امریکا برای دستگیری وی 25 ملیون دلار جایزه تعیین کرده بود. ابوحفص که اکنون در موریتانیا زندگی می کند اخیرا در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الجزیره گفت که امریکائی ها نزد من آمدند و گفتند که تمام تلاش های ما برای شکست طالبان در افغانستان بی فایده بود. با این گروه چه کنیم؟ من به آنها گفتم که شکست طالبان از راه نظامی ناممکن است و یگانه راهی که امریکا در جلو دارد، مذاکره و تفاهم با آنهاست.
این رهبر طالبان می گوید که امریکا به نام مبارزه علیه تروریسم خاک در چشم مردم جهان می پاشد. آنچه را که آنها تروریسم می نامند و آنرا خطری بزرگ برای امنیت جهان قلمداد می کنند، در صورت همسوئی با منافع امریکا نه تنها خطر نیست بلکه از کمک های امریکا نیز برخوردار می شود. بنابراین ما به امریکا می گوئیم که این شما هستید که باید رابطه خود را با القاعده قطع نمائید!
با توجه به این تحولات و بحث مذاکرات آمریکا و طالبان چشم انداز پیش روی صلح و امنیت در افغانستان را چگونه ارزیابی می کنید؟
طالبان تاکید دارند که اگر امریکا خواست های آنها را رد نموده وبیرق وعنوان امارت اسلامی را نپذیرد، مذاکره ای با هیئت امریکایی صورت نخواهد گرفت. طالبان بر این باورند که گذشت زمان به نفع آنها و به ضرر امریکاست. آنها مدعی هستند که باز شدن دفتر در قطر بیشتر نیاز امریکا بود تا خواست ما. مقامات طالبان می گویند اکنون که امریکا گفتگو با طالبان را منوط به قبول شرط کنار نهادن بیرق و عنوان امارت اسلامی نموده است، ما هیچ نیازی به بازگشت به مذاکره با امریکا نداریم.
مقام ارشد طالبان که قبلا به وی اشاره کردم به من می گفت که ما نیازی به بازشدن این دفتر و مذاکره با امریکا نداشتیم و این امریکائی ها بودند که با التماس و تماس از طریق کشور های مختلف از ما خواستند تا باز شدن دفتر را بپذیریم. اما امریکائی ها تحت فشار از جانب کشور های مختلف قرار دارند تا تمایل و خواست هرکدام از آنان را در نظر بگیرند. این مقام طالبان می گفت که ما هرگز از موضع خود یعنی پائین آوردن بیرق و تغییر عنوان دفتر عقب نشینی نخواهیم کرد و امریکائی ها هم قادر نیستند هم تعهدات شان را به ما عملی سازند و هم کشور های دیگر را راضی نگهدارند.
امریکائی ها می گویند که ما منتظر خواهیم ماند تا جواب طالبان را بشنویم و طالبان هم جوابی ندارند. به نظر می رسد امیدی که با بازشدن این دفتر در قطر برای رسیدن به صلح در افغانستان بوجود آمده بود، درحال از میان رفتن است.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16
انتشار اولیه: چهارشنبه 5 تیر 1392/ باز انتشار: دوشنبه 10 تیر 1392
نظر شما :