شانزدهمین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات
قصه آن نشست جنجالی در تونس چه بود؟
دیپلماسی ایرانی: عمرو موسی مرد نام آشنایی است. کسی که دبیر کل اتحادیه عرب بوده و قبل از آن سال ها وزیر امور خارجه مصر بوده است. وی از دهه هفتاد وارد وزارت امور خارجه مصر و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای سیاست شد. البته دوران سیاسی او با تصدی پست وزارت خارجه مصر در ابتدای دهه نود میلادی آغاز شد. موسی که متولد 1936 است، یکی از مهم ترین و بارزترین مقام های عالی رتبه دوران ریاست جمهوری سی ساله حسنی مبارک محسوب می شود.
در ابتدای انقلاب مصر در ژانویه 2011 موسی به جمع مخالفان او پیوست و خود را به عنوان یک چهره انقلابی مخالف حکومت نشان داد. موسی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر نیز نامزد شد و به رغم این که گمان می رفت برنده اصلی انتخابات باشد، شکست سنگینی خورد و از میان آرای حدود 51 درصدی رای دهندگان مصری رتبه چهارم را به دست آورد و از گردونه رقابت ها حذف شد.
یک دهه وزیر امور خارجه مصر بودن و یک دهه ریاست اتحادیه عرب را بر عهده داشتن، آن هم در دورانی که مصر و خاورمیانه و جهان عرب سیلی از حوادث را تجربه کردند و عمرو موسی در بسیاری از آنها حاضر و سرگرم آبود و در بسیاری دیگر تنها شاهد آنها بوده، باعث شده است تا وی صاحب خاطرات و اطلاعات شنیدنی و مهمی باشد. موسی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه الحیات با غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که یکی از تحلیلگران به نام لبنانی نیز محسوب می شود، به گفت وگو نشسته و به بیان این خاطرات پرداخته است که در چند شماره در این روزنامه منتشر شدند. البته آن چه در این مصاحبه نمود دارد نظرات موسی درباره تحولات خاورمیانه است که با خاطرات او عجین شده اند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه را ترجمه و منتشر کند. اکنون شانزدهمین بخش آن در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
عمرو موسی بعید می داند که سوریه به چند کشور طایفه ای فراتر مرزها تبدیل شود، می گوید اگر چنین شود، دروازه های جهنم در منطقه گشوده می شوند. می گوید که بهتر بود که پرزیدنت بشار اسد نیز همانند علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن که قدرت را رها کرد و در کشور ماند، همین کار را می کرد، اما می گوید که اکنون وقت چنین کاری گذشت و راه خروج سوریه از بحران تنها انتخابات آزاد و تغییر کامل است. اکنون ادامه مصاحبه:
آخرین دیدار تو با پرزیدنت بشار اسد چه وقت بود؟
آخرین دیدار در نشست سرت در اکتبر 2010 بود.
آیا انتظار داشتی که بهار عربی به سوریه برسد؟
من انتظار داشتم که یک تغییر انفجاری در جهان عرب به طور کامل رخ دهد، منطقا غیر ممکن بود که جهان عرب به تنهایی راهی متفاوت از راه جهانی بپیماید. منطق کار چنین بود. انتظار داشتم که این تغییر زودتر از اینها، از مارس 2004 در نشست تونس با همان برگه بیانیه "اصلاح و تغییر در جهان عرب" آغاز شود. بعضی ها به کلمه اصلاح اعتراض کردند، چیزی که در آن به روشنی از حقوق بشر و شفافیت و دموکراسی و حقوق زنان و بازنگری در نظام آموزش و راهی که می پیماید، صحبت می شد. به همان دلیل و دلایل دیگر آن نشست منفجر شد و برگزار نشد و بعضی از روسای جمهور بدون این که مصاحبه کنند، نشست را ترک کردند، اما در ماه می دوباره دور هم جمع شدند.
در نشست تونس 2004 همه چیز مورد مناقشه قرار گرفت، اول با موضوع "اصلاح و تغییر در جهان عرب" همچنین سند تعهدی که عربستان سعودی مطرح کرد که بازگوکننده مواضع ملک عبدالله بن عبدالعزیز بود که بر ضرورت وفای به عهدی که پادشاهان و روسای جمهور به آن چه توافق می کنند و تعهد می دهند، تاکید می کرد. اول از همه در سطح وزرای امور خارجه مطرح شد، من به طور رسمی پیشنهاد دادم که اتحادیه عرب در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که از من دعوت رسمی به عمل آورده بود، شرکت کند. گفتم که این بزرگترین واکنش به حوادث پس از 11 سپتامبر خواهد بود و تصویر جامعه جهان عرب که این گونه وانمود شده بود که مملو از تروریست و جهل آبروبرانه ای است، بهبود می یابد. گفتم که باید در بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان با کتاب های عربی و علمی عربی و تاریخ عربی شرکت کنیم. برخی درصدد برآورد هزینه های مشارکت ما بر آمدند و عده ای دیگر نیز گفتند که اگر دبیر کل تصمیم به آن گرفته باید عملا دعوت قبول شود و خودش مسئولیتش را تحمل کند، من پافشاری کردم و گفتم اگر قبول نکنید موضوع را در نشست مطرح می کنم، در حالی که ما درباره موضوعی واقعا مهم و استراتژیک صحبت می کنیم، و اعراب لازم است که در فعالیت های مرتبط با کتاب و جشنواره های فرهنگی شرکت کنند، این مهمتر از شرکت آنها در جشنواره های غیر مفید است.
همچنین مناقشه ای بر سر موضعی از فلسطین و فضای عمومی که واقعا در نشست بد بود، صورت گرفت. ما تلاش می کردیم که بیانیه را با حبیب بن یحیی، وزیر امور خارجه تونس، تهیه کنیم، او شخصیتی واقعا محترم بود و حتی می توانم بگویم از بهترین وزرای امور خارجه عرب محسوب می شد. مشکلات بزرگ و بحران ها پیچیده تر شدند، بیانیه پایانی مورد اختلاف عده ای قرار گرفت و بعضی ها به آن اعتراض کردند، پرزیدنت بن علی به شدت احساس خشم کرد، و صیغه ای تونسی برای بیانیه در نظر گرفت، بن علی گفت یا بر این صیغه توافق می کنید یا اصلا دلیلی ندارد که نشست برگزار شود. احساس کردیم که وضعیت چندان مرتب نیست در حالی که ما هنوز در سطح وزرای امور خارجه ایم، که ناگهان بن یحیی نزد من آمد و گفت که اگر توافقی حاصل نشود نشست برای وقتی دیگر به تعویق خواهد افتاد، این در حالی بود که برخی از رهبران عرب در راه رسیدن به تونس بودند. پرزیدنت بن علی تلفنی با من صحبت کرد و به من گفت که اوضاع نشان می دهد که ما به هیچ نتیجه ای در نشست نمی رسیم و بهتر می بیند که نشست به عقب بیفتد و ببینیم که چه وقت می توانیم نشست دوم را برگزار کنیم. گفتم که من هم احساس می کنم که وضعیت به گونه ای نیست که در نشست به توانیم به چیزی برسیم، لازم است فورا زمان دیگری را در نظر بگیریم و وقت را از دست ندهیم و بر دستور العمل توافق کنیم. بن علی گفت که خودش هم چنین نظری دارد. و به رهبران اطلاع داد که تونس را ترک کنند که شنیدم قاهره اعلام کرده است که به جای تونس نشست را میزبانی می کند. فورا به قاهره رفتم و خواستم که با رئیس جمهور دیدار کنم.
روز بعد به دیدن پرزیدنت مبارک رفتم در حالی که سعود الفیصل و احمد ماهر، وزیر امور خارجه مصر نیز نزد او بودند، و هنگامی که رئیس جمهور هشدار داد که دبیر کل به این جا آمده است، خواستم که فورا به آنها بپیوندم تا درباره وضعیت بعد از تعویق نشست با آنها بحث کنم. وقتی که به آنها پیوستم، دیدم که درباره آن چه پیش آمده است بحث می کنند و می گویند که آیا نشست به جای تونس در قاهره برگزار شود یا خیر، پرزیدنت مبارک نظر مرا پرسید. گفتم که جناب رئیس جمهور نشست جایگزین باید در تونس و نه در مصر برگزار شود، گفت من هم همین نظر را دارم، اما بعضی ها خواسته اند که این نشست در قاهره برگزار شود، که به صحبت هایی که در این مورد می شد، اشاره می کرد. گفتم که چنین مساله ای اثری نامطلوب بر نشست می گذارد، در حالی که ما تصمیم گرفتیم تنها به تعویق بیفتد نه این که مکانش تغییر کند، برای این به تعویق افتاد که بتوانیم ترتیبات بهتری برای برگزاری آن داشته باشیم. رئیس جمهور موافقت کرد، و به او گفتم که من اعلام خواهم کرد که مصر به من ابلاغ کرده که با برگزاری آن در مصر به جای تونس مخالفت کرده است. گفتم که لازم است که ما زمان و نه فقط مکان آن را نیز تعیین کنیم و گفتم که من از روز بعد به کشورهای عربی سفر خواهم کرد. و حرف مرا بعد از این که رئیس جمهور ]مصر[ تایید کرد، امیر سعود نیز تایید کرد. به محض خروج ما از آن دیدار و اظهارات من مبنی بر این که تونس مقر اصلی برگزاری نشست است، تنش ها کاهش یافت، که نشان داد نه توطئه ای در کار است و نه رقابتی، و این امور را برای من تسهیل کرد، و گفتم که من پیشنهاد می دهم که نشست در ماه می برگزار شود، ما در ماه آوریل، ماهی که قرار بود نشست در آن برگزار شود، بودیم، نشست در تونس با موفقیت بزرگی برگزار شد. این یکی از مشکلاتی بود که اتحادیه عرب با آن مواجه شد و ما مجبور بودیم که آن را به سرعت حل کنیم و هیچ تردیدی نداشتیم که دیدار با رئیس جمهوری مصر مثلا می تواند باعث شود که بخواهیم نشست در مصر برگزار نشود، امور به این راحتی پیش نمی رفت اگر به صراحت و سرعتی که بر سر آن کار می کردیم، کار نمی کردیم. نشست با موفقیت برگزار شد و سند معاهده ای صادر شد و سند متحول شد در حالی که مساله واقعا مهم بود، بعد از آن ترکیب شورای اقتصادی و اجتماعی که نقشی حاکمیتی برای من نسبت به دیگر سازمان های اتحادیه عرب داشت، مورد بازنگری قرار گرفت. همچنین شورای امنیت عربی را که بسیار فعال بود و عملا موجود بود، تشکیل شد، از سازمان های عربی نیز کاستیم و بودجه هیئت امنای اتحادیه عرب را افزایش دادیم.
اما درباره توقعات من نسبت به سوریه و بهار عربی، من معتقدم که تمامی جمهوری های عربی دچار آن خواهند شد. ببین در تونس چه شد و ظرف چند روز به مصر و سپس یمن و لیبی منتقل شد، چگونه می شود سوریه به این قافله نپیوندد؟
ادامه دارد...
نظر شما :