اوباما و کرزی تعارف را به حاشیه راندند

اتمام حجت دو رئیس جمهور

۲۴ دی ۱۳۹۱ | ۱۶:۰۰ کد : ۱۹۱۱۴۷۷ نگاه ایرانی
یادداشتی از محمد رضا بهرامی تحلیل گر مسائل آسیای میانه و سفیر سابق ایران در افغانستان برای دیپلماسی ایرانی
اتمام حجت دو رئیس جمهور

دیپلماسی ایرانی : سفر اخیر مقام های  افغان به ایالات متحده آمریکا ومجموعه مذاکراتی که در آنجا صورت پذیرفت را  باید مرحله ای جدید در تحولات مربوط به افغانستان به حساب آورد . نگاهی به بیانیه مشترک روسای جمهور دو کشور می تواند تا حدودی این مرحله نو را مشخص نماید .
فارغ از نکات  مندرج در این بیانیه که حاوی تمایل ها و دغدغه های طرفین نسبت به یکدیگر و نگاه آنها نسبت به آینده افغانستان است ، توجه به برخی برداشتهای منتج  از این بیانیه و تحولات قابل ارزیابی  تصویر نسبتا واضح تری را به نمایش می گذارد :

- ماهیت این بیانیه و نوع عبارات آن نشان می دهد مذاکرات سخت و دشواری میان روسای جمهور دو طرف صورت گرفته و فضای بی اعتمادی و نسبتا سردی که با رویکار آمدن اوباما از آغاز این دوره (که روزهای پایانی آنرا سپری می کنیم) در روابط میان دو رئیس جمهور ایجاد شده بود کماکان ادامه دارد . تاکید طرف آمریکائی بر عدم حمایت از هیچ کاندیدائی در انتخابات آتی ریاست جمهوری و تاکید طرف افغانی بر برگزاری آزاد و مناسب این انتخابات را می توان نشانه ای از همین بی اعتمادی و شاید هم خستگی شخصی طرفین از یکدیگر دانست .

- نام هیچ کشور دیگری در این بیانیه برده نشده است  . توجه به این موضوع هنگامی معنا پیدا می کند که توجه داشته باشیم باراک اوباما در ابتدای روی کار آمدن از سیاست اف-پاک ( افغانستان و پاکستان) استفاده و در واقع تحولات این دو کشور را در یک مجموعه مرتبط با هم قرار داد . هنوز برای قضاوت شاید زود باشد که  این عدم اشاره  می تواند به معنای پایان آن سیاست تلقی گردد و آیا آمریکا می خواهد از اهمیت نقش پاکستان در امور افغانستان بکاهد؟ این اتفاقی است که ابهامات زیادی پیرامون آن وجود دارد .

- در هیچ بخشی از این بیانیه اشاره ای به نقش سازمان ملل متحد و دفتر تخصصی آن در افغانستان ( یونیما )  نگردیده است . این موضوع از یک منظر می تواند این مفهوم را برساند که همانند سالهای اخیر کماکان هر دو طرف علاقه ای به تعریف نقشی برای این سازمان بیش از جایگاه  سمبلیک فعلی آن نداشته و تمایل دارند موضوعات یا در ساختار حاکمیت ملی افغانستان و یا بصورت دو جانبه قابل رسیدگی باشند .

- آمریکائیها این نکته را به صراحت روشن ساختند که بدون برخورداری از مصونیت کامل ، حاضر به حفظ بخشی از نیروهای خود در افغانستان بعد از 2014 نبوده و هیچ ملاحظه ای در این رابطه نمی تواند بر این تصمیم تاثیرگذار باشد . اعلام موضع مقامات آمریکائی مبنی بر امکان خروج کامل نیروهای آمریکائی بعد از 2014 در واقع به نوعی هشدار به افغانها محسوب می گردید که امکان امتیاز گیری از این موضوع در جریان مذاکرات وجود ندارد . شاید به همین علت بود که در پایان ، طرف افغانی با اشاره به امکان تسلط بر زندانها ،  مصونیت نیروهای نظامی آمریکائی را معاوضه ای موفقیت آمیز در مقابل آن تلقی می نماید . ابراز نگرانی اپوزیسیون سیاسی افغانستان از خروج کامل نیروهای آمریکائی هم دست دولت این کشور را در پذیرش این موضوع بازتر خواهد گذاشت .

-  طرف آمریکائی بر راهبرد تدوین شده قبلی خود که در جریان اجلاس سران ناتو در شیکاگو هم به صراحت بیان نموده بود مبنی بر اینکه مبارزه با تروریسم بین الملل را هدف از حضورخود دانسته و شورش های محلی موجود را حرکتی بومی با مطالباتی بومی و در چارچوب بازتعریف قدرت در محیط داخلی افغانستان می داند و مبارزه با آن را وظیفه دولت این کشور تلقی می کند ، تاکید و نقش آتی خود را برخورد با القاعده بعنوان مظهر تروریسم که دو بار در متن تکرار شده ذکر نمود . از نظر آمریکا ادامه مبارزه بصورت فعلی در افغانستان آینده ای بشدت مبهم برای بزرگترین قدرت نظامی دنیا داشته و نوعی بازی در زمین رقبای آن در منطقه محسوب می شود . البته این نکته کماکان باقی خواهد ماند که شاخصهای سیاست کشورهای منطقه در موضوع مبارزه با تروریسم نامشخص  و ممکن است لزوما با دیدگاههای طرف آمریکائی بویژه با توجه به اهمیت سه مولفه قدرت ، ژئوپلتیک و امنیت در افغانستان و تاثیر آن در منطقه در یک مسیر قرار نداشته باشد  .

- طرف افغانی با تاکید برخروج نیروهای آمریکائی از روستاها و تمرکز آنها در پایگاهها بر این تصور است که این موضوع می تواند در تقویت موقعیت و جایگاه دولت بویژه نزد مناطقی که اکثریت ساکنین آنرا پشتونها تشکیل می دهند موثر واقع گردد . البته اطمینانی وجود ندارد که با توجه به بافت جامعه افغانستان و خصوصا در آن مناطق ، این اتفاق تامین کننده نظر طرف افغانی باشد .

- بعید به نظر می رسد مشکل خاصی بر سر راه امضای موافقتنامه امنیتی دو کشور که مطالبه ای دو طرفه محسوب و بویژه طرف افغانی خود را لابد از آن می بیند باقی مانده باشد و این اتفاق قاعدتا باید صورت پذیرد .

-  ادامه حضور بخشی از نیروهای آمریکائی  در پایگاههای نظامی  که با برخورداری از نیروی هوائی خواهد بود می تواند به مفهوم این باشد که آمریکائیها کماکان تسلط خود بر فضای این کشور را حفظ و  بر همین اساس بعید است تحولی در ارتباط با شکل گیری کامل نیروی هوائی افغانستان و یا حتی دفاع ضد هوائی برای ارتش این کشور در کوتاه مدت اتفاق بیفتد . در این رابطه این نکته را نیز می توان مورد توجه قرار داد که اصولا آمریکائی ها علاقه ندارند و یا حتی ممکن است این توافقی میان آنها با پاکستانیها باشد که این عدم توازن میان دو کشور همسایه افغانستان و پاکستان را کماکان حفظ نمایند . این موضوع علاوه بر افزایش قدرت مانور آنها در مدیریت روابط این دو ، امکان هر گونه اقدام غیر قابل پیش بینی را از طرف افغانی  گرفته و نیاز افغانها را استمرار خواهد بخشید  .

- با این بیانیه ، تعریف چگونگی حضور نیروهای آمریکائی در افغانستان و متعاقب انتقال کامل مسئولیتهای امنیتی می تواند شامل پوشش هوائی عملیاتهای طرف افغانی ، ممانعت از سقوط احتمالی مناطق حساس  و انجام عملیات ویژه بر علیه سران و فرماندهان مهم شورش و تروریسم باشد .

- با این راهبرد و با توجه به کاهش نیروها و سطح تماس ، به نظر می رسد برای آمریکا امکان ادامه حضور طولانی تر در افغانستان میسر باشد .  در این راستا ذکر این نکته لازم است که در سال 2011 آمریکا حدود 120 میلیارد دلار در افغانستان و با احتساب هزینه نیروهای نظامی خودش مصرف نمود . هزینه این مبلغ برای افغانستان  که کل بودجه سالانه آن اعم از جاری و عمرانی برای سال 1392 کمی بیش از 7  میلیارد دلار می باشد ، خصوصا با توجه به مشکلات مالی در محیط داخلی آمریکا ، خستگی افکار عمومی این کشور از جنگ افغانستان و نیز ادامه کار دولتی در این کشور که معتقدند فاسد است ، بشدت قابل توجه و بظاهر غیر قابل توجیه به نظر می رسد .

- در شرایطی که حضور بیش از 100 هزار نیرو ی نظامی خارجی ، نتوانست گروههای شورشی را به مذاکره مستقیم و توافق سیاسی وادار نماید ، چگونه این توقع وجود دارد که با تعداد محدود باقیمانده بعد از سال 2014 این اتفاق صورت پذیرد .

- فارغ از اینکه آمریکا با این راهبرد بتواند تعریف روشنی از موفقیت و پیروزی در افغانستان و آینده حضور خود در این کشور ارائه نماید ، به نظر می رسد  باید منتظر توسعه حضور گروههای شورشی  هم به لحاظ جغرافیائی و هم روانی در افغانستان بود . این موضوع خصوصا با توجه به تغییرات ایجاد شده در حوزه خاورمیانه و شمال افریقا ( بویژه سوریه از منظر قدرت یابی گروههای افراطی ) ، رویکار آمدن گروههای اسلامی در این کشورها و تاثیری که می تواند در حوزه افغانستان داشته باشد قابل توجه است .

از منظر تاثیر شرایط فعلی افغانستان بر کشورهای منطقه نیز می توان به موارد زیر اشاره نمود :
- وجه مشترک کشورهای منطقه ( باستثنای هند ) درگیر ماندن آمریکا در بحران افغانستان ( برای چین و روسیه بویژه به جهت تخلیه انرژی نیروهای افراطی در افغانستان و عدم تغییر جهت پتانسیل این نیروها به سمت کشورهای آسیای مرکزی و سین کیانگ  ) و مخالفت با استقرار پایگاههای نظامی این کشور در افغانستان است .

- هر چند پاکستان با ناآرامی هایی در محیط داخلی در شرایطی که برای انتخابات آتی خود را آماده می کند مواجه است اما سیاست حمایت از شبه نظامیان خصوصا در ارتباط با افغانستان و برخی از دیگر کشورهای منطقه کماکان سیاستی فعال و با هدف تبدیل امنیت به کالائی قابل معاوضه ادامه دارد . علیرغم اینکه برای پاکستانیها ادامه رابطه خوب با آمریکا اهمیتی قابل توجه دارد ، اما امنیتی بودن ماهیت پرونده افغانستان آنان را با تردید کمی به منظور استمرار رفتارهای دوگانه مواجه می نماید.

- برای کشورهای آسیای مرکزی موضوع امنیت دغدغه ای دائمی در کنار مشکلات مربوط به آب و انرژی بوده است . ساختار قدرت در این کشورها ظرف دو دهه اخیر متاثر از تسلط نیروهای استبدادی  عمدتا سکولار و برخوردار از حمایت خارجی بوده است . نظم موجود احتمالا با کنار رفتن حاکمان فعلی تغییر شکل داده و تا کنون نظم جدیدی که مبتنی بر تعریف روشنی از نقش نیروهای سیاسی و اجتماعی باشد به دلیل ماهیت این نظامها بوجود نیامده است . در عین زمان نیروهای تندرو در این کشورها در حال تقویت فعالیتهای خود بوده و شرایط آتی افغانستان نیز می تواند در این معادله موثر واقع گردد . چگونگی برخورد و تعامل فعلی آمریکا در حوزه افغانستان در کاهش میزان گرایش این کشورها به سوی آمریکا تاثیر گذار خواهد بود .

- رویکرد جدید روسها ظرف ماههای اخیر نسبت به پاکستان را می توان ناشی از درک جدید آنها از تحولات افغانستان و آینده قابل پیش بینی گروههای بانفوذ در آن دانست . سفر لاورف به اسلام آباد ، سفر ژنرال کیانی به مسکو و سفر آتی پوتین به اسلام آباد که در نوع خود تحول مهمی در مناسبات دو کشور بعد از جنگ سرد محسوب می گردد مفهوم تحول در رویکردهای منطقه ای مسکو و متاثر از افغانستان تلقی می شود . 

- اهمیت چند گانه افغانستان برای هند و محدودیت دسترسی زمینی به این کشور ، آنان را به سمت ادامه بازی نیابتی در افغانستان و تلاش برای یارگیری  در منطقه هدایت خواهد نمود .
به نظر می رسد مجموع شرایط ایجاد شده و تحولات پیش رو نمی تواند آینده ای روشن مبتنی بر استقرار ثبات و امنیت در افغانستان را در کوتاه مدت به همراه داشته باشد .

کلید واژه ها: افغانستان . - آمریکا آمریکائی بیانیه طرف افغانی افغانی قدرت کماکان در افغانستان و تحولات ( گروههای امنیت این نکته هوائی تلقی تروریسم پاکستان کشورهای منطقه نیروهای آمریکائی


( ۱ )

نظر شما :