سربازان ویتنام؛ وزیران اوباما
سیاست اوباما تنگ تر کردن حلقه فشارها بر ایران است
دیپلماسی ایرانی: دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین الملل در دانشگاه کارولینای شرقی در آمریکاست. وی در مراکز مطالعاتی مختلفی مانند دانشگاه استنفورد، دوک، یوسی ال ای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشته است. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بین الملل، خاورمیانه و خلیج فارس منتشر شده است. با او در مورد تحولات جدید در ساختار سیاسی ایالات متحده و تاثیر آن بر رویکرد آمریکا نسبت به ایران گفتگو داشته ایم که در زیر می خوانید:
اوباما در روزهای گذشته انتخاب های مهم خود در کابینه یعنی وزارت خارجه و وزارت دفاع را اعلام کرد. این انتخاب ها تا چه اندازه حائز اهمیت هستند؟
در آغاز، نکته جالبی که من در این انتخاب ها می بینم مربوط شدن هر دو منتخب اوباما به جنگ ویتنام است. چاک هیگل در این جنگ فرمانده توپخانه بوده و به شدت مجروح و دوبار نشان (Purple Heart) دریافت کرده است، او در سال 2008 بازنشسته شده و در حال حاضراستاد دانشگاه معروف جورج تاون است. جان کری مدت کوتاهی در ویتنام مسوول یک واحد قایق های سریع بوده ولی در بازگشت به انبوه مخالفان جنگ در ویتنام پیوسته است. کری در دانشگاه معروف ییل ( Yale ) درس خوانده، کاندیدای حزب دموکرات در مقابل جورج بوش بوده، و یکی از نه نفر سناتور ارشد کنگره است.
البته این را هم باید بدانیم که پرزیدنت اوباما بدون مشورت و مطالعه اقدام به نامزدی این افراد نمی کند. هردو نفر بیش از گذشته دوری که در جنگ ویتنام دارند در زمینه سیاست خارجی و دفاع صاحب نظر هستند و نقش های مشورتی بسیار مهمی در زمینه های مربوط داشته اند که اصل و ریشه اعتبار آنان را تشکیل می دهد.
گفته می شود که مخالفت هایی با آقای هیگل وجود دارد. این مخالفت ها حول چه مسائلی است و آیا ممکن است این مخالفت ها به تغییر گزینه اوباما برای وزارت دفاع منجر شود؟
اظهار نظر های موافق و مخالف زیادی در مورد هر دو وجود دارد. مثلا با اینکه هیگل یک جمهوری خواه است ولی جمهوری خواهان از انتخاب او اصلا خوشحال و راضی نیستند. محافل طرفدار اسرائیل او را مخالف اسرائیل می دانند و یا از اظهار نظری که در مورد انتخاب یک سفیر دارای تمایلات جنسی هم جنس گرایانه کرده (و بعد هم معذرت خواهی کرده است) خشنود نیستند؛ ولی کسی در مورد توان انجام وظیفه چاک هیگل به عنوان وزیر دفاع کسی شکی ندارد. مثلا سفیر سابق آمریکا در عراق "رایان کراکر" درنشریه وال استریت جورنال در مورد چاک هیگل می نویسد: «او رهبران دنیا را می شناسد و مسایل جهان را می داند و نسبت به امنیت ملی ایالات متحده تمرکزی خلل ناپذیر دارد.» همانطور که می دانیم شخص رئیس جمهور هم نسبت به او اظهارنظر همراه با قدردانی و تایید در سطح بالا داشته است.
در خصوص موضع گیری هیگل در قبال اسرائیل نیز نظریات مخالف و موافقی در مورد وی گفته می شود از جمله یک گروه شش نفری از مقامات سابق سیاست خارجی آمریکا که اسکوکرافت و برژینسکی نیز در میان آنها دیده می شوند معتقدند "هیگل در قبال تعهد آمریکا نسبت به امنیت اسرائیل متعهد است".
در مقابل این گروه سناتور لیبرمن منتقد هیگل بوده ومعتقد است سناتور هیگل پیوسته مخالف محاصره اقتصادی ایران به عنوان تنها راه حل قضیه اتمی بوده است. دیگران از اینکه سناتور هیگل اصطلاح "لابی یهودیان" را بجای "لابی اسرائیل" در یک مصاحبه در سال 2008 به کار برده ناخشنود و آن را نشانه مخالفت وی با اسرائیل می دانند. با این همه بسیاری از محافل اسرائیلی با او مخالفتی ندارند. به گمان من وی در جلسه تایید کنگره نسبت به این دو نکته تغییر جهت خواهد داد و سعی خواهد کرد در قبال حمایت از اسرائیل و مخالفت با برنامه اتمی ایران موضع گیری روشن تری اتخاذ کند. مثلا اگر مشخص شود که تحریم ها موثر هستند هیگل نیز مانند اوباما بر راه حل سیاسی تکیه بیشتری خواهد کرد.
هیگل علیرغم عضویت در حزب جمهوریخواه، بسیار مستقل فکر می کند. وی مخالف جنگ با ایران است و علیرغم رای مثبتی که به موضوع جنگ با عراق داد با جنگ عراق نیز مخالف بود. مساله ای که باید در نظر بگیریم این است که او به هر حال عضو حزب جمهوریخواه است و لذا این حزب نهایتا ترجیح می دهد یکی از اعضایش در دولت اوباما عضو باش و خوب می دانند که اگر بر علیه او رای بدهند احتمال جایگزین شدن وی با یک جمهوریخواه دیگر کاهش خواهد یافت.
با توجه به معرفی جان کری به عنوان جانشین هیلاری کلینتون، این تحول را از چه جهت حائز اهمیت می دانید؟ آیا او رویکرد متفاوتی در سیاست خارجی اتخاذ خواهد کرد؟
باید در نظر داشت که خروج هیلاری کلینتون به خواست خود وی و بخصوص به دلایل شخصی بوده است. علیرغم اینکه از سوزان رایس نماینده دایم آمریکا در سازمان ملل به عنوان جانشین هیلاری کلینتون نام برده می شد بخاطر نحوه اداره قضایای مربوط به کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی، خانم رایس نیز به درخواست خودش از لیست خارج شد. انتخاب کری برای پست وزارت خارجه ایالات متحده ابعاد وسیعتری دارد و طبعا نحوه عملیاتی کردن سیاست کلی آمریکا نسبت به ایران بخشی از آن خواهد بود. کری سیاستمدار برجسته ای است. موضعگیری های مشخصی نسبت به جنگ ویتنام، عراق، و افغانستان دارد و می توان حدس زد که تمایلی ندارد که آمریکا را در گیر جنگ دیگری در منطقه ببیند. با این حال باید در نظر داشت این نظر شخصی افراد نیست که سیاست های اجرایی را رقم میزند. سیاست خارجی برآیند مشورت گروهی و تصمیم گیری تیمی است بنابراین شخص جان کری در همان سمت و سویی حرکت می کند که سیاست کلی ایالات متحده خطوط اصلی آن را ترسیم کرده باشد. افزون برآن شخص جان کری بخاطر تماس وارتباط دائمی با کشورهای دنیا توان ارائه بهترین توصیه ها را به رئیس جمهور و از آن طریق توان تاثیر گزاری بر تصمیم گیری نهایی را خواهد داشت. بدیهی است تجربه و شخصیت کری بررهیافت سیاسی وی اثرخواهد گذاشت. به عقیده من رویکرد کری غیر شخصی و تحت تاثیر فضای عمومی سیاست خارجی آمریکا و در نتیجه تابعی از آن خواهد بود. ممکن است به دلایل فردی زبان دیپلماسی کری در مقایسه با هیلاری کلینتون تفاوت هایی را نشان بدهد ولی خطوط کلان آن از سیاست های ایالات متحده نسبت به ایران تبعیت خواهد کرد.
به نظر شما سیاست خارجی اوباما در دور دوم تا چه اندازه می تواند متفاوت از دور اول ارزیابی شود؟
به نظر من انتخاب پرزیدنت اوباما همچنان ناظر بر حل مساله اتمی ایران براساس تامین حداکثر منافع آمریکا و امنیت اسرائیل است و سناتور هیگل نیز در همین زمینه کار خواهد کرد. در این رابطه انتخاب راه حل نظامی برای حل و فصل مساله اتمی ایران کاملا کنار گذاشته نمی شود؛ ولی دولت ایالات متحده حداکثر کوشش را خواهد کرد همه راههای غیر نظامی را قبل از توسل به جنگ آزمون کند. انتخاب جان برنان به مدیریت سازمان سیا نیز مساله مهمی است که نباید بی اهمیت تلق شود. به نظر من اکنون پرزیدنت اوبا تیم مطلوب را برای امنیت ملی تشکیل داده است و بر آن پافشاری خواهد کرد. به احتمال زیاد علیرغم چالشهای موجود، کنگره نهایتا این تیم را تائید خواهد کرد.
با توجه به این که بسیاری مسئله ایران را مهم ترین چالش پیش روی سیاست خارجی اوباما در دور دوم ریاست جهوری خود ارزیابی می کنند به نظر شما مهم ترین رویکردهای سیاست خارجی او در قبال ایران چه خواهد بود؟
ایران قطعا یکی از مهمترین چالش های خاورمیانه ای اوباما خواهد بود ولی سوریه و آینده مصر نیز از اولویت درجه یک برخوردارند. در خصوص ایران همانطور که در روزهای اخیر دیده ایم پرزیدنت اوباما حلقه فشارها را تنگ تر کرده و این رویکرد با شدتی بیشتر پس از مراسم ادای سوگند و تائید تیم امنیت ملی ادامه خواهد داشت. ایالات متحده سعی خواهد کرد بیش از پیش و از هرطریق ممکن به دامنه تحریم ها افزوده و حتی ابعاد سیاسی روابط خارجی ایران را (همانطور که هم اکنون در مورد آمریکای لاتین شروع شده) هدف تحریم و فشار های بیشتری قرار دهد.
آیا تصور می کنید با توجه به در پیش بودن مذاکرات 1+5 در رویکرد ایران نسبت به مذاکرات و یا مسئله هسته ای تغییری ایجاد شود؟
با توجه به شرایط کنونی ایران و در فرصت کوتاهی که از عمر ریاست جمهوری احمدی نژاد باقیمانده تغییرعمده ای را وعده نمی ده و مطلقا جای امیدواری و خوشبینی باقی نمی گذارد. در چنین شرایطی شاید به جای یک رئیس جمهور میانه رو باید به شیوه های سیاست گزاری و مدیریت کلان جدیدی فکرکرد که کشور را از بن بست فعلی خارج کند.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16
انتشار اولیه: سه شنبه 19 دی 1391 / باز انتشار: یکشنبه 24 دی 1391
نظر شما :