افق کمرنگ مذاکرات تهران- واشنگتن
بحران غزه؛ امکان مذاکره را از بین برد
دیپلماسی ایرانی: بحث ضرورت مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا که از قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد و محافل سیاسی و خبری آمریکا به آن پرداختند و حتی موافقانی همچون هنری کیسینجر پیدا کرد، اکنون کمتر مورد توجه قرار دارد. در واقع و به رغم خوشبینی ها، با پایان انتخابات از هیاهوی رسانه ای در مورد مذاکره ایران و امریکا کاسته شد و علی رغم امیدواری ها مبنی بر آغاز مذاکرات در ماه نوامبر، این ماه بدون هیچ نشانه ای از امکان انجام مذاکرات به پایان رسید. موافقان مذاکره اکنون به چشم انداز گفتگوی مستقیم تهران- واشنگتن در قالب مذاکرات هسته ای 1+5 دل بسته اند که در خوشبینانه ترین پیش بینی ها قرار است در ماه دسامبر یا ژانویه 2013 برگزار شود. تحولات بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز بر کمرنگ شدن بحث مذاکره بی تأثیر نبود. از جمله مهمترین این تحولات باید به جنگ 8 روزه غزه اشاره کرد.
مخالفان داخلی و منتقدانی نظیر جان بولتون با آغاز جنگ 8 روزه به فرصت مناسبی برای حمله به هر نوع طرحی برای مذاکره مستقیم با ایران دست یافتند. این عده با انتقاد شدید از سیاستهای اوباما معتقدند با وجود تهدیدهایی که ایران برای اسرائیل دارد اوباما هنوز فکر می کند می تواند راهی برای مذاکره با ایران بر سر برنامه هسته ای پیدا کند. این عده حتی تأکید دارند که جنگ اخیر میان اسرائیل و فلسطین در غزه در واقع جنگ غیرمستقیم میان ایران و اسرائیل بوده است. در این رابطه جملات و تأکیدات مکرری در اظهارات تندروها در رسانه های غربی به چشم می خورد. از جمله اینکه ایران علاوه بر موشکهای میان بردی که در اختیار حماس قرار داد، قادر است این گروه را برای حمله به اهداف دورتری نیز مسلح کند. از طرف دیگر بر این امر تأکید می شود که اسرائیل توسط حزب الله، حماس و دیگر امکانات و قابلیت های ایران در شرق محاصره شده است. بنابراین ایران تهدید بالفعل و بزرگی برای اسرائیل و آمریکاست.
با این حال در داخل ایران این تحلیل وجود دارد که جنگ تأثیرات مثبتی بر جایگاه ایران داشته است. این جنگ نشان داد که ایران قدرت زیادی در بر هم زدن معادلات منطقه ای دارد و باعث تثبیت و تقویت قدرت ایران و هم پیمانانش در منطقه شده و معادلات منطقه ای را به نفع آن ها تغییر داده است. بنابراین این امر می تواند در روند مذاکرات ایران با1+5 تأثیر مثبتی داشته باشد.
در عین حال از دید برخی کارشناسان حمله به غزه، توطئه اسرائیل برای از بین بردن فرصت مذاکره میان ایران و غرب بود. از این دیدگاه، هر نوع مذاکره یا توافقی چه در قالب مذاکرات مستقیم با ایران و چه از طریق مذاکرات 1+5 از نظر اسرائیل غیرقابل قبول است. هر چند که نمی توان چنین تحلیلی را به طور قطع تنها عامل آغاز جنگ 8 روزه دانست اما از دید کارشناسان آمریکایی اکنون بهای مذاکره مستقیم با ایران به لحاظ سیاسی برای اوباما سنگین تر شده است. در واقع برخی معتقدند سیاست های داخلی یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن هر نوع تلاشی برای مذاکره مستقیم است. با این حال نارضایتی کشورهای دیگر به ویژه اسرائیل از چنین مذاکراتی قابل چشم پوشی نیست. نگاه اسراییل و اعراب که به عنوان متحد امریکا در منطقه شناخته می شوند از جمله فاکتور های دخیل در جهت دهی به سیاست کاخ سفید در مذاکره با ایران است. هر چند که در مواردی مانند افغانستان راهنمایی ها و رایزنی های انجام شده با ایران به امریکا کمک کرد تا در جنگ افغانستان طالبان را سرنگون کند، اما در کل از دید محافل سیاسی آمریکا اقدامات این کشور در افغانستان و عراق منجر به افزایش نفوذ ایران شد. چنین پیامدی موجی از انتقادات داخلی و خارجی را متوجه دولت آمریکا کرد. در این رابطه به ویژه کشورهای عربی از افزایش نفوذ ایران در عراق ابراز نگرانی کردند.
با وجودی که می توان به اثرات جنگ 8 روزه غزه از چنین بعدی نگاه کرد، باید توجه داشت که علی رغم خوشبینی ها و اظهارات مقامهای آمریکایی همچون هیلاری کلینتون مبنی بر آمادگی آمریکا برای آغاز مذاکرات، اولین اقدام سیستم سیاسی آمریکا بعد از انتخابات تحریمهای تازه در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا بود. این تحریمها در مجلس سنا بیشتر قابل توجه است. بر اساس طرح سناتورها در قالب تحریمهای جدید بانکهای خارجی در صورت عدم قطع روابط تجاری با ایران از تعامل با سیستم مالی آمریکا محروم خواهند شد. بانکهای خارجی طرف معامله با صنایع ایران شامل حمل و نقل دریایی، بنادر و کشتی سازی و انرژی هستند. همچنین در تحریمهای جدید هرگونه مبادله مالی با افراد و سازمانهای لیست سیاه که با ایران در ارتباط هستند، ممنوع می شود.
چنین تحولاتی موجب شده تا مذاکره مجدداً به کانال 1+5 باز گردد. کارشناسان برجسته ای مانند برژینسکی طرفدار این نوع مذاکره هستند. وی از جمله کسانی است که الگویی مانند استراتژی امریکا درباره جماهیر شوروی، چین و کره شمالی را برای ایران قابل قبول می داند. با این حال اظهارات اخیر مقامهای اروپایی نشان می دهد که حتی مذاکرات 1+5 نیز زمان مشخصی ندارد و با عباراتی نظیر «در اولین فرصت ممکن»، اعلام شده که طرفهای اروپایی در حال بررسی زمان آغاز آن هستند. با افزایش اظهارت تند مقامهای غربی و ایرانی در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز برخی مقامهای آژانس از بسته شدن پنجره دیپلماسی خبر داده اند.
در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت بحث مذاکرات مستقیم متناسب با فضای سیاسی آمریکا در زمان انتخابات مطرح شد و به عنوان سیاست واقعی دولت اوباما تلقی نمی شود. در واقع به نظر می رسد مذاکرات هیچ گاه در دستور کار سیاسی آمریکا قرار نداشته است. تحریمهای مجلس نمایندگان و سنا بلافاصله بعد از انتخابات گویای آن است که سیستم سیاسی آمریکا چیزی متمایز را دنبال می کند. در این رابطه کسانی مانند استفان والت شرایط و مسائل مطرح شده توسط دولت اوباما برای آغاز مذاکره با ایران را با شک تردید نگاه کردند و آن را به معنای تلاش عمدی برای شکست هر نوع مذاکره ای دانستند.
با بررسی شرایط کنونی شاید بتوان این تحلیل را ارائه داد که سیاست دولت اوباما حفظ وضعیت فعلی باشد. در این چهارچوب قرار نیست به توافقی قطعی برای پایان دادن به بحران هسته ای دست یافته شود. بنابراین هر نوع مذاکره ای نیز شکل فرسایشی خواهد داشت بدون اینکه به توافقی دست یابد. دست زدن به جنگ نیز در شرایط فعلی به هیچ شکلی نمی تواند رویکرد دولتهای غربی در قبال ایران باشد. اما حفظ شرایط کنونی و تلاش برای افزایش فشارها همه جانبه بر ایران و افزایش انزوای ایران شاید می تواند شرایط مورد قبولی برای غرب باشد. یک ایران محدود شده که نفوذ و تأثیر کمی داشته باشد، برای غرب مطلوبتر است. در حالی که خروج از بحران در چهارچوب یک مذاکره شاید چندان تأمین کننده منافع آنها نیست. /16
ابرار معاصر تهران
نظر شما :