تهران، اولین و آخرین تکه از پازل خاورمیانه ای واشنگتن
جای ایران در سیاست آمریکا خالی است
دیپلماسی ایرانی: تمرکز بخش مربوط به ایران سخنرانی باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده در مجمع عمومی سازمان ملل با هدف تاثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا و رضایت تمامی گروه های ذینفع در انتخابات ریاست جمهوری آتی این کشور بود.
مهمترین ویژگی فصل انتخابات در آمریکا این است که کاندیداهای ریاست جمهوری، مخصوصا رئیس جمهوری که در قدرت است، دست به حرکتی نمی زند که عواقب غیر قابل پیش بینی داشته باشد. به همین دلیل اوباما سعی کرد نگاه خود نسبت به ایران را به گونه ای متعادل کند. یعنی هر دو گروه را به طور هم زمان راضی نگه دارد.
از یک طرف اوباما سعی کرد تا خواسته های کسانی را که در دوره قبلی به او رای داده بودند نادیده نگیرد؛ در دوره قبل اوباما به آن ها قول داده بود که چالش های سیاست خارجی آمریکا را با حداقل هزینه و در چارچوب دیپلماسی و تعامل با دوستان و رقبای این کشور از جمله ایران سامان دهد. اکنون اوباما به رای تمام آنان نیاز دارد. در سیستم انتخاباتی آمریکا تک تک رای ها در لحظات آخر مهم است.
از طرف دیگر، همزمان گروه های سیاسی تندرو در آمریکا وجود دارند که اساسا مخالف هرگونه نزدیکی و تعامل با ایران هستند. این گروهها اعم از نئومحافظه کاران و لابی های اسرائیلی ـ صهیونیستی خواهان برخورد با ایران در قالب تهدید نظامی یا در کمترین شکل آن تحریم های سخت هستند. این که گفته می شود لابی های اسرائیلی- صهیونیستی بر سیاست آمریکا تاثیرگذار هستند، واقعا درست است. لابی های صهیونیستی، لابی های پرقدرتی هستند که بر رسانه های جمعی، کنگره، دانشگاهها و غیره تسلط دارند. به همین دلیل نارضایتی کامل آنها آن ها به گونه ای می تواند انتخابات آتی را برای اوباما سخت کند.
به همین دلیل اوباما سعی کرد در سخنرانی خود میان این دو گرایش تعامل ایجاد کند. به نظر می رسد که اوباما سعی می کند نشان دهد اساسا رئیس جمهوری نیست که بخواهد چالش های سیاست خارجی آمریکا را از طریق جنگ حل و فصل کند. هرچند در سخنرانی به نوعی اشاره کرد که آمریکا نمی تواند به طور نامحدود صبر کند تا ببیند که برنامه هسته ای ایران به کجا می رسد. یعنی نشان داد که اگر لازم باشد از نیروی نظامی هم استفاده می کند که البته حرف جدیدی نیست. اما به نظر می رسد اوباما چنین روحیه ای نداردو جامعه آمریکایی هم در شرایط پذیرش یک جنگ دیگر در خاورمیانه نیست. بعضی از علائم نشان می دهند که بعد از انتخاب مجدد اوباما او سعی خواهد کرد باب گفت و گو و تعامل را با ایران باز کند.
البته دو دیدگاه در اینجا می تواند مطرح باشد. نخست اینکه، آمریکا فکر کند که با دولتی که در پایان کار خود در ایران است بهتر می تواند وارد گفتگو شود چون احتمالا نرم تر است. دوم، اینکه آمریکا باب گفتگو را ببندد و صبر کند تا با دولت بعدی وارد گفتگو شود. البته چون آمریکا با موضوعی به نام برنامه هسته ای ایران روبرو است که به قول خودشان یکی از مهمترین تهدیدات امنیت ملی آمریکا است بنظرم عامل زمان برای آنها مهم است و سعی خواهند کرد تا سیاست خود را بدون وقفه پیش ببرند.
آقای احمدی نژاد هم احتمالا بر همین مبنا تلاش کرده است که علائمی در این زمینه نشان دهد. او در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد که وضعیت رابطه ایران و آمریکا نمی تواند به همین شکل ادامه یابد و دو کشور باید در یک مقطع زمانی با هم گفت و گو کنند.
بر این اساس احتمالا اگر اوباما مجددا انتخاب شود، سعی خواهد کرد با ایران تعامل کند. البته با چه روشی خود جای بحث دارد. الان استراتژی اوباما تداوم سیاست " دیپلماسی و فشار" است. هرچند این روش می تواند فشارهای سخت اقتصادی بر ایران وارد کند اما اوباما می داند که همزمان این خطر وجود دارد که فشار بیش از حد به ایران با واکنش ایران رو به رو خواهد شد. در چندین ماه قبل این بحث مطرح شد که اگر تحریم ها شکل همه جانبه بگیرند و امنیت اقتصادی ایران را تهدید کنند، عواقبی مانند بستن تنگه هرمز خواهند داشت. یا اینکه سرعت برنامه هسته ای ایران افزایش یابد. بنابراین فشار بیش از حد به ایران ممکن است نتیجه برعکس داشته باشد. و این به نفع آمریکا نیست.
از سوی دیگر هرچند آمریکا ابزار تحریم و فشار سیاسی را در اختیار دارد اما در مقابل زمان هم به نفع سیاست های آمریکا هم در موضوع هسته ای و هم در مسائل منطقه ای نیست.
باید توجه داشته باشیم که منطقه خاورمیانه، شرایط پیچیده ای دارد؛ افراط گرایی در منطقه روز به روز در حال افزایش است؛ در لیبی سفیر آمریکا به قتل می رسد؛ روند صلح اعراب و اسرائیل هم چنان آینده تاریکی دارد؛ تحولات مصر پیچیدگی های خاص خود را دارد؛ عربستان با چالش های جدید ناشی از تحولات عربی مواجه است؛ موقعیت ترکیه شکننده شده است؛ بحران سوریه کماکان ادامه دارد؛ وضعیت عراق و افغانستان نیز هنوز تثبیت شده نیست. همه این ها دست به دست هم می دهد و از دید اوباما ایران را به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای نشان می دهد.
درست است که آمریکا توانسته با استفاده از تحریم ها، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار دهد، اما ایران هم چنان دارای نقش سیاسی ـ امنیتی در منطقه است و یک بازیگر جدی و مهم به حساب می آید که آمریکایی ها در این شرایط به آن احتیاج دارند. در حال حاضر ایران در حل بحران سوریه نقش جدی دارد و راه حل های منطقه ای ارائه می کند. روابط ایران و مصر به عنوان دو بازیگر اصلی منطقه بهم نزدیک تر می شود. همه این مسائل نشان می دهد آمریکا درک کرده که ایران یک قدرت منطقه ای است. اما زمان مناسب برای تعامل میان ایران و آمریکا همچنان فراهم نیست. به همین دلیل به نظر می رسد در دوره دوم ریاست جمهوری احتمالی اوباما، روش تعامل با ایران تقویت می شود.
اگر همه این مسائل را کنار هم بگذاریم، از سخنرانی اوباما در می یابیم که او سعی کرده در سخنرانی خود نقطه وسط را بگیرد و گروه های مختلف را راضی نگه دارد. باید این نکته را هم در نظر داشت که جامعه روشنفکری و سیاستگزاری آمریکا، از دخالت های بی حد و مرز اسرائیلی ها در امور داخلی آمریکا خسته شده اند. به نظر می رسد اوباما نیم نگاهی هم به این مسئله دارد و می خواهد از آن استفاده کند. او نشان داده که کسی نیست که به طور مطلق به سخنان اسرائیلی ها گوش دهد.
درست است که اخیرا بحث حمله اسرائیل به ایران داغ شده اما باید توجه داشت که این تبلیغات بیشتر تحت تاثیر مسائل سیاست داخلی در اسرائیل است. به نظر می رسد اسرائیلی ها توان لازم را برای بسیج افکار عمومی داخلی برای حمله به ایران در اختیار ندارند. جامعه اسرائیل، جامعه ای است که به دلیل درگیری در جنگ های متعدد نوعی فرهنگ "ترس و فرار از جنگ" در آن وجود دارد و علاوه بر آن خود را در منطقه تنها می بیند ولذا نمی خواهد وارد جنگ احتمالی دیگری شود آن هم با ایران.
در همین حال، اوباما به اسرائیلی هشدار داده که بدون هماهنگی آمریکا، هیچ اقدامی در خصوص ایران انجام ندهد و اگر دست به چنین اقدامی بزند ممکن است آمریکا از آن حمایت نکند. حتی در خبرها آمده است که در شرایط احتمالی درگیری میان اسرائیل و ایران، آمریکا در این جریان وارد نخواهد شد.
بنابراین رژیم اسرائیل اگر چه سعی دارد که تهدید هسته ای ایران را روز به روز جدی تر نشان دهد، اما عملا قادر نبوده است که جامعه روشنفکری و مردم اسرائیل را قانع کند که حمله به ایران کار درستی است. از آنجایی که حکومت نتانیاهو احساس می کند که آمریکایی ها به مرور درک می کنند که تعامل با ایران یک امر اجتناب ناپذیر است ، تمامی فشار خود را به کار گرفته اند تا در آخرین لحظات بیشترین امتیاز را از آمریکا بگیرند. این امتیاز می تواند تحریم های شدید جدید امریکا یا به اصطلاح خودشان تعیین یک "خط قرمز" با ایران باشد که در سخنرانی اخیر نتانیاهو در مجمع عمومی نیز بر آن تاکید شد.
به نظر می رسد وقت آن رسیده است که سردمداران آمریکا به این نتیجه برسند که امنیت خاورمیانه را صرفا از زاویه عینک حفظ امنیت اسرائیل در نظر نگیرند. یکی از معضلات آمریکا برای حل مسائل خاورمیانه عدم حضور ایران در سیاست خارجی آمریکا است. اگر آمریکا بخواهد پازل پیچیده خاورمیانه را حل و فصل کند، بالاخره به ایران می رسد. نقطه اتصال همه پرونده های سیاسی و امنیتی خاورمیانه حضور فعال و سازنده ایران است. /12
نظر شما :