محمد مرسی تعادل سیاسی مصر را بر هم زد
تصمیمی عاقلانه یا انتقام گیری عجولانه؟
دیپلماسی ایرانی: تحولات اخیر سیاسی در مصر و جابه جای مقام های ارشد نظامی و امنیتی توسط محمد مرسی رئیس جمهوری مصر، سناریوهای مختلفی را مطرح می کند:
سناریوی اول: این حرکت محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مصر ادامه حرکت انقلابیون و تجمعات میدان التحریر و خواست آنهاست. با توجه به واکنش هایی که گروه های مختلف از جمله گروه های اسلام گرای لیبرال تا اسلام گرای سلفی نشان دادند، موافقت خود را با این وضعیت و به ویژه بحث متمم قانون اساسی و احیای مجدد پارلمان اعلام کردند. این سناریو قابل پیش بینی بود که محمد مرسی چنین اقداماتی انجام دهد چراکه این انقلاب، انقلاب ناتمامی است و با توجه به تحولاتی که اتفاق افتاده فرایند دموکراتیزه کامل نشده است.
سناریوی دوم: نسخه ای که برای شبه نظامیان و شورای نظامی اعلام شده شبه کودتایی است که توسط محمد مرسی انجام گرفته است. برخی بر این باورند که شاید بهترین فرایندی که می تواند جامعه مصر را از این التهاب به آرامش برساند، این است که بخشی از شورای نظامیان در سیاست و حکومت پس از حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر دخیل باشند تا بتوانند فضای جامعه را به فضای آرامش و به مرحله گذار باثباتی پیش برند.
تحلیل کارشناسان این بوده است که اگر جامعه مصر خواسته باشد تا به این مرحله گذار برسد،باتوجه به اینکه محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری آرای بالایی را کسب نکرده، یعنی 51.5 درصد آرای محمد مرسی در مقابل 48.5 درصد آرای نماینده نظامیان بود که این درصد بسیار شکننده است، باید هم اسلام گرایان و هم نظامیان در ساختار و بافت مصر دخالت داشته باشند.
پس از آنکه رژیم غاصب صهیونیستی در همسایگی و بعد ژئوپولتیکی مصر اهمیت پیدا کرد و نقش نظامیان برای بحث امنیت مصر به ویژه از سال 1950 که کودتای افسران جوان با ناصر اتفاق افتاد و پس از آن با انور سادات و سپس با حسنی مبارک ، به نظر می رسد که نباید نقش نظامیان را در این کشور نادیده گرفت و باید به نحوی امتیازهایی به آنها داده شود. البته امتیاز دادن به این معنا نیست که حق انقلابیون را نادیده گرفته شود، بلکه هدف این بوده است تا فضا را از حالت کودتایی خارج کرده و تقریبا به مرحله گذار وارد شود که از این طریق با دخیل کردن ارتش فرایند دموکراتیزه شدن به آرامی طی می شود.
به نظر می رسد رئیس جمهور منتخب مصر به این نتیجه رسیده است که با توجه به تحولاتی که در چند روز گذشته در منطقه سینا در مرز با اسرائیل و فلسطین اتفاق افتاد، فضایی را به وجود آورده تا بتواند خواسته های خود را که کنار زدن نظامیان است هرچه سریع تر انجام دهد. به باور من اگر موضوعی همچون صحرای سینا و کشته شدن مرزبانان مصر اتفاق نمی افتاد به طور حتم این فرایند رخ نمی داد. درست است در ذهن مرسی این مساله وجود داشت که نظامیان به تدریج از عرصه سیاست کنار گذاشته شوند و یا بتوان گفت سیستم به سوی دموکراتیزه کردن نظامیان پیش رود، همانند آنچه که در ترکیه شاهد آن بودیم. بدین معنا که حضور نظامیان را بتوان در فضای دموکراسی سازی و احزاب سیاسی دخیل کرد. به نظر می رسد در این فرایند موضوع صحرای سینا این مساله را به جلو انداخته، هرچند که این رخداد تبعاتی هم در بر خواهد داشت.
به طور حتم باید منتظر باشیم که شورای نظامی واکنش هایی را نشان دهد که این واکنش ها شاید در مرحله آخر به کودتایی در مصر منجر شود. باتوجه به تحولات اخیر و موضع گیری نظام بین الملل و از جمله امریکا نسبت به مساله صحرای سینا به نظر می رسد که امریکا هم تمایلی ندارد تا از نظامیان حمایت کند که آنها در مقابل دموکرات ها قدرت گیرند.
بنابراین مصر شاهد فراز و نشیبی خواهد بود که در مرحله پسا مبارکی است، هر چند که این مرحله با این حرکت مرسی لرزه ها و سرعت بیشتری گرفته است.
به طور خلاصه می توان گفت جامعه مصر امروزه به دو طیف تقسیم شده است، یک طیف طرفدار شورای نظامیان بوده و یا بخشی از افرادی که با مبارک سوابق همکاری داشتند که با این تغییر مرسی مخالفت کردند. در مقابل طیف دیگر انقلابیون هستند و این حرکت محمد مرسی را تکمیل انقلاب مصر و خواسته های مردم می دانند که پس ازمبارک با روی کار آمدن شورای نظامیان این انقلاب ناتمام مانده بود.
باید اذعان داشت که جامعه مصر درحال گذار است و دچار تحولاتی خواهد شد که به نحوی زلزله در ساختار سیاسی و نظامی این کشور است و به طور حتم تبعاتی را برای کشور مصر به همراه خواهد داشت.
تبعات اقدامات مرسی
مرسی می توانست فضای مصر را به شکل متعادل تری مدیریت کند و همزمان باهم این موضو عات پیش نیاید. به عبارت دیگر زمانی که محمد مرسی کابینه خود را تعیین و طنطاوی را به عنوان وزیر دفاع انتخاب کرد، در همان زمان می توانست متمم قانون اساسی را ملغی کند تا این حرکت عنوانی ضد نظامی به خود نگیرد. اما در این شرایط تصمیم مرسی که رئیس ستاد ارتش و وزیر دفاع را تحت عنوان بازنشستگی برکنار کرده ممکن است مسبب برخی واکنش ها شود. چراکه بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که حتی دلیل تاخیر در اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری هم این بوده که در حال انجام معاملاتی بودند چراکه فضا بسیار شکننده بوده و آنها سعی داشتند بازی را به سمتی سوق دهند تا از کیک پس از مبارک هرکدام سهمی داشته باشند.
اما محمد مرسی پس از این تغییرات در دانشگاه الازهر اعلام کرد که بحث انتقام جویی وجود نداشته و تنها جابجایی نیروهای انسانی در راستای خواسته های نیروهای انقلابی و بالا بردن منافع ملت است. اما این نکته را باید مد نظر قرار داد که ساختار سیاسی مصر را باید مدیریت کرد، بدین معنا که باید کفه ترازو را در نظر گرفت. چراکه به همان اندازه بحث اسلام گرایان در جامعه مصر پررنگ است و می تواند نقش مهمی ایفا کند که در کوتاه مدت باید حتما نقش نظامیان را نیز در نظر داشت.
فرایند حذف نظامیان و یا دموکراتیزه کردن آنها فرایند طولانی مدتی است که محمد مرسی کمتر از یک ماه این تغییرات را انجام داد، چراکه این فرایند گذار از شش ماه تا یک سال و یا حتی بیشتر است و با توجه به مساله بحران سینا مرسی قصد داشت پیش دستی کند، که ممکن است تبعاتی به همراه داشته باشد. به طور حتم جامعه در حال گذار مصر باید نیم نگاهی هم به اسلام گرایان و هم نظامیان داشته باشد./14
نظر شما :