سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی امریکا
سفر میت رامنی، نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری امریکا به کشورهای انگلیس، رژیم صهیونیستی و لهستان، همراه با اظهارات بسیار جانبدارانه تیم اوباما از اسرائیل در چند روز گذشته، مسئله سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی امریکا را به مسئله ای محوری و کلیدی تبدیل کرده و مجادلات مربوط به خط مشی بین المللی دو کاندیدا را در کانون توجه جهانیان قرار داده است. چگونه می توان وضعیت سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی امریکا بین دو کاندید دموکرات یعنی باراک اوباما و جمهوری خواه یعنی میت رامنی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است وزن سیاست خارجی و مسائل عمده سیاست خارجی در این مبارزات انتخاباتی، سپس وضعیت میت رامنی از نظر سیاست خارجی و نهایتا وضعیت اوباما را در مناسبات بین المللی مورد بررسی قرار داد.
وزن سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی
به مرور مسائل سیاست خارجی در این انتخابات در حال برجسته تر شدن است. رای دهندگان امریکایی معمولا بر اساس شرایط اقتصادی رای می دهند و در حال حاضر نیز هنوز مسائل اقتصادی و اجتماعی عامل اصلی و تعیین کننده است. اما از آن جا که سیاست انتخاباتی با نشیب و فرازهای گوناگونی رو به رو است، در مواردی مسائل سیاست خارجی برجسته شده و سایه سنگین سیاست خارجی بر مناسبات داخلی در برخی از انتخابات گذشته مشاهده می شود. انتخابات 1980 رونالد ریگان با برتری مسئله سیاست خارجی نسبت به مسائل داخلی (عمدتا در رابطه با بحران گروگان گیری) شکل گرفت. در طی سه دهه گذشته نیز مواردی در مبارزات انتخاباتی قابل مشاهده است که سیاست خارجی در آن ها برجسته شده است. اما در مبارزات فعلی وزن سیاست خارجی در حال افزایش است و عمدتا سه دسته موضوع در مباحث سیاست خارجی در رقابت های بین باراک اوباما و میت رامنی جلب توجه می کند:
دسته اول مسائل و موضوعاتی است که مربوط به ایران و اسرائیل است. این که کدام یک از کاندیداها بیشتر ضد ایرانی است و بیشتر جانبدار اسرائیل است یکی از مسائل برجسته این محور است. هر دو کاندید می خواهند بگویند که بیش از دیگری طرفدار اسرائیل هستند و بیش از دیگری در ضدیت با ایران اقدام کرده و خواهند کرد. این به نوبه خود مسئله چگونگی برخورد اسرائیل با پرونده هسته ای ایران و جایگاه امریکا در مباحث مربوط به حمله نظامی اسرائیل به ایران را نیز برجسته کرده است. ولی در مجموع محور ایران و اسرائیل یکی از محورهای اساسی این انتخابات است. دسته دوم مسائل و موضوعات مربوط به وضعیت جهانی امریکا، مخصوصا در مورد روسیه و چگونگی اداره عنصر روسی در مناسبات خارجی است. تیم جمهوری خواهان سعی دارد که مواضع آشکار و ضد روسی بیشتری را به نمایش بگذارد و سیاست همکاری با روسیه را از جانب اوباما مورد چالش قرار دهد. دسته سوم مسائل مربوط به سوریه است که به نحوی پیوند دهنده موضوعات پیشین نیز می باشد. به این معنی که بحران سوریه بحرانی است که روابط امریکا و ایران، روابط امریکا و روسیه و مناسبات رژیم صهیونیستی با امریکا و هم چنین مناسبات امریکا با دوستان خاورمیانه ای در آن هم پوشانی پیدا می کنند. در قضیه سوریه جمهوری خواهان خواستار برخورد تند تر و شدید تر با اسد و در مواردی نظامی تر و خشن تر از دولت اوباما هستند. هرچند موضع دولت اوباما هم در مورد سوریه موضع تندی است اما به هر حال این موضوعات وزن سیاست خارجی را در مناظرات انتخاباتی برجسته کرده است.
البته به این معنا نیست که مسائل دیگر سیاست خارجی اهمیت ندارند بلکه این محورها بیشتر جلب توجه می کنند. ممکن است مباحث سیاست خارجی در آینده نزدیک برجسته تر نیز شود. چون پویایی و دینامیزم تحولات خصوصا در منطقه خاورمیانه احتمال شدید تر شدن موضع گیری ها و عملیات مداخله جویانه امریکا را به پیش می کشد و این به نوبه خود وزن سیاست خارجی در مناظرات انتخاباتی را برجسته تر از پیش می کند. اما باید دید که هر دو کاندید در زمینه سیاست خارجی از چه وضعیتی برخوردار هستند و نقاط ضعف و قوت آن ها کدام است. در این زمینه ابتدا به وضعیت میت رامنی، نامزد جمهوری خواه می پردازیم.
میت رامنی و سیاست خارجی
میت رامنی بی تردید در عرصه سیاست خارجی فردی تازه کار و فاقد تجربه و دیدگاه مشخص است. ویژگی های سیاست خارجی او را مخصوصا می توان در پرتو سفر اخیری که به چند کشور یاد شده داشته به صورت زیر شناسایی کرد:
اول. میت رامنی نتوانسته افق (vision) سیاست خارجی مشخصی را ارائه دهد. عمده تلاش های میت رامنی بر نقد و کوبیدن اوباما و کارنامه اوست تا ارائه سیاست خارجی مشخص و معین. به عبارت دیگر میت رامنی چارچوب منسجم و دقیقی را در زمینه سیاست خارجی ارائه نداده و پیوسته اوباما را در این زمینه مورد چالش قرار می دهد که نسبت به دشمنان امریکا ضعف نشان داده و نتوانسته قدرت امریکا را در جهان به اندازه کافی به نمایش بگذارد. فقدان دیدگاه منسجم سیاست خارجی، ضعف عمده ای برای میت رامنی قلمداد می شود.
دوم. از مجموع آن چه میت رامنی تا به حال گفته می توان نوعی بازسازی فکر نومحافظه کاران را در اظهارات او مشاهده کرد. هرچند که او یک نومحافظه کار منسجم و با چارچوب نیست، اما تاکید بیش از حد بر قدرت نظامی و مخصوصا اظهارات او در سفر به رژیم صهیونیستی در مورد ایران که عملا از راه های نظامی و حتی راه های یک جانبه نظامی رژیم صهیونیستی علیه ایران حمایت کرد می توان استنباط کرد که پژواک و انعکاس تفکرات نومحافظه کارانه در اظهارات او برجسته است.از طرف دیگر در این خصوص باید گفت که میت رامنی از این که نومحافظه کار محسوب شود راضی نیست. به عبارت دقیق تر معمای سیاست خارجی میت رامنی داشتن بنیادهایی از تفکرات نومحافظه کارانه در عین شرمندگی و عدم اظهار علنی آن است و این نکته کمی در مبارزات انتخاباتی در عرصه سیاست خارجی نیست. سفر میت رامنی به رژیم صهیونیستی و مخصوصا سخنرانی او در شامگاه یک شنبه که در جمعی از امریکایی ها یهودی در هتل معروف کینگ داود ایراد شد نشان می دهد که میت رامنی به جامعه مسیحیان صهیونیست یا مسیحیان ایونجیکال در امریکا توجه خاصی دارد و این همان پایگاه اجتماعی جرج بوش پسر است که به نوعی پیوند بین آرمان های صهونیستی و مسیحی برقرار می کنند و از این جهت او در خط نومحافظه کاران قرار می گیرد اما باید گفت که نومحافظه کاران دوره بوش انسجام و صراحت بیشتری در بیان دیدگاه های خود داشتند.
سوم. ضعف شخصیتی میت رامنی از نظر مناسبات بین المللی به علاوه ضعف تیم فعلی او در امور خارجی قابل توجه است. به این معنی که اظهاراتی که تا به حال میت رامنی در مناسبات بین المللی نشان داده به هیچ رو نمایشگر پختگی یک رئیس جمهور بالقوه نیست. او یک روز قبل از آغاز مسابقات المپیک در لندن گفت که فکر نمی کند لندن آماده برگزاری این مسابقات باشد. تا به حال هیچ کدام از طرفداران رامنی نتوانسته اند این ضربه رسانه ای و روابط عمومی میت رامنی را جبران کنند. عدم پختگی در تک تک کلماتی که او در این زمینه به کار برد برجسته و دستاویزی برای تیم اوباما شد. اما در کنار این ضعف شخصیتی تا به حال افراد برجسته و شاخص و متخصص در سیاست خارجی نیز دور او جمع نشده اند. در این زمینه میت رامنی حتی با جرج بوش متفاوت است که به هر حال تیمی از دست اندرکاران سیاست خارجی محافظه کار او را همراهی می کردند. در وضعیت فعلی در مقایسه با اوباما، تیم رامنی بسیار ضعیف است. ضعف تیم رامنی در سفر اخیر او به رژیم صهیونیستی در مقایسه با سفر چهار سال پیش اوباما در کسوت کاندیدای حزب دموکرات قابل مشاهده است. تیمی که اوباما را در سفر به اسرائیل همراهی کردند شامل افرادی مانند دنیس راس و سوزان رایس می شد که هر دو نه تنها دارای سابقه اجرایی در سیاست خارجی هستند، بلکه صاحب تفکر در مناسبات بین المللی امریکا هستند. افرادی شبیه این در تیم رامنی به چشم نمی خورد. اما ضعف رامنی در مقایسه با کارنامه اوباما بیشتر برجسته می شود.
باراک اوباما و سیاست خارجی
با معیارهای امریکایی، اوباما در سیاست خارجی نسبتا موفق بوده است. موفقیت اوباما در چشم انداز کارشناسان امریکایی امور سیاست خارجی را حداقل در سه زمینه می توان مفهوم بندی کرد:
اول. در حوزه امنیت ملی، دولت اوباما امنیت ملی امریکا را در عرصه جهانی ارتقا داده است. او پروژه مبارزه با تروریسم را حتی بیشتر از دولت بوش دنبال کرده و با کشتن بن لادن و استفاده بیش از حد و خشونت آمیز از هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی که در تاریخ مداخلات نظامی امریکا کم نظیر بوده فعالیت بیشتری در این زمینه نشان داده و مجموعه رفتار امنیت ملی اوباما نشان دهنده خشن بودن و سرسخت بودن و مصر بودن بر پیاده کردن دیدگاه های خاص امنیت ملی امریکا است. در این زمینه او دستاوردهای قابل ارائه ای دارد.
دوم. ظرفیت اوباما در ایجاد اجماع جهانی قابل توجه است. امریکای دوران اوباما توانسته در چندین مسئله من جمله پرونده هسته ای ایران و هم چنین مسائل مربوط به مناسبات هسته ای جهان اجماع جهانی خاصی را ایجاد کند که پیشینیان در این زمینه این ظرفیت و توانایی را نشان نداده اند. قطعنامه 1887 که در سال اول ریاست جمهوری اوباما در شورای امنیت در مورد مدیریت مسائل هسته ای جهان به تصویب رسید و همین طور برگزاری کنفرانس امنیت مواد هسته ای در 2010 در واشنگتن و 2011 در سئول بدون ایجاد اجماع جهانی در زمینه مسائل هسته ای امکان پذیر نبود.
سوم. اوباما در چارچوب فکری ظرفیت رهبری امریکا نوعی تداوم را نشان داده است. او از ژوئیه 2007 در زمانی که برای به دست آوردن کاندیداتوری حزب دموکرات برای انتخابات تلاش می کرد در مقاله ای که در فارن افرز منتشر نمود بر این دیدگاه تاکید کرد که امریکا ظرفیت رهبری جهانی را دارد ولی این رهبری در پرتو همکاری با دیگران حاصل می شود و امریکا نمی تواند به صورت یک جانبه جلو رود. این خط فکری اوباما به صورت خاصی تداوم پیدا کرده و امریکا توانسته در مواردی رهبری جهان غرب را در مقایسه با گذشته بهبود بخشد. مخصوصا اگر این وضعیت را با دوران بوش مقایسه کنیم.
اما این به معنای آن نیست که اوباما در مسائل سیاست خارجی بدون چالش بوده است. چالش ایران، چالش تحولات سوریه و چالش اخیر تغییر و دگرگونی در مواضع روسیه و ایجاد حساسیت بین المللی نسبت به تداوم سیاست های هژمونیک امریکا از جمله چالش هایی است که اوباما با آن رو به رو است. اما در مجموع در چارچوب مبارزات انتخاباتی کارنامه سیاست خارجی اوباما قابل توجه تر از وضعیت میت رامنی است.
در جمع بندی باید گفت که سیر تحولات و پویایی مناسبات بین المللی ممکن است شرایط را به مسیری هدایت کند که اوباما در مواردی خاص با موضع انفعالی رو به رو شود و طرف مقابل بتواند از ضعف های احتمالی استفاده کند. اما در حال حاضر در کنار اهمیت پیدا کردن مسائل سیاست خارجی باید گفت که به طور نسبی اوباما از وضعیت بهتری برخوردار است. اما نکته ظریف و قابل توجه در این رابطه ماهیت مناسبات رژیم صهیونیستی و امریکا است. جای شک و تردیدی نیست که نتانیاهو ترجیح می دهد که در آینده کاخ سفید با فردی مانند میت رامنی ملاقات کند و مانور در مارپیچ سیاست داخلی امریکا از طرف جناح راست اسرائیل در کیفیت نهایی مباحث مربوط به سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی اثر قابل توجهی خواهد داشت./12
نظر شما :