اهدافی که در پس فشارهای غرب مخفی شده است
تحریم هوشمند، دروغ یا واقعیت
داستان تحریمها و مبارزه ایران
دیپلماسی ایرانی: غربیها از ابتدای تحریمها علیه ایران از عنوانی با نام تحریم هوشمند استفاده کردهاند. در تعریف این عنوان این گونه بیان شده است که هدف اصلی از این تحریمها تحت فشار قرار دادن دولت ایران برای تغییر رفتار آنهاست. به عبارت دیگر این تحریمها نباید هیچ فشاری بر مردم ایران داشته باشد. با توجه به آنچه از ابتدای تحریم ایران تا به امروز شاهد بودیم، این روند روزبه روز بر مردم ایران فشار آورده و سبب بالا رفتن قیمت بسیاری از مایحتاج اولیه مردم شده است.
سوالی که در این روزها مطرح است این است که تا چه اندازه این تحریمها هوشمند عمل کرده اند و آیا در حقیقت به همان هدفی که مدنظر غربیها بوده، منجر شده است یا خیر؟ در پاسخ به این سوال بسیاری از اقتصاددانها و تحلیلگران داخلی و خارجی بر این باورند که تحریم هوشمند دورغ امپریالستی بزرگ است.
غربیها همیشه و در طول تاریخ برای سرپوش گذاشتن بر اعمال منفی خود نامهایی برای آن انتخاب میکنند. عنوان تحریم هوشمند نیز یکی از این عناوین پرطمطراق است که این گونه وانمود کردهاند که تاثیر این تحریمها تنها بر دولت ایران است. چراکه پیاده کردن تحریمها به این شکل غیر ممکن بوده، به دلیل آنکه اعمال تحریمها به شکل مستقیم بر مردم ایران تاثیر داشته و تنها زمانی میتوان نام این تحریمها را هوشمند گذاشت که به عنوان مثال از ورود افراد خاصی به کشورهای غربی جلوگیری کنند و یا اجازه پرواز به هواپیماهای نظامی ایران داده نشود و مسائلی از این قبیل. بنابراین زمانی که ایران تحریم نفتی میشود که هر کشوری که از ایران نفت خریداری کند، تحریم خواهد شد، تاثیر آن مستقیما بر اقتصادی است که مردم از آن ارتزاق میکنند.
تنها تفسیری که میتوان از اعمال تحریمهای امریکا علیه ایران کرد، این است که هدف امریکا به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت دیگر برای امریکاییها هیچ چیزی بهتر از وجود جمهوری اسلامی ایران اما به شکل منزوی و ضعیف در منطقه نیست. این روند نیز توجیهی است برای حضور نظامی امریکا در خلیج فارس و وجود ایران که تهدیدی در خاورمیانه برای آنها تلقی میشود. همچنین امریکاییها هم از این طریق میتوانند تسلیحات نظامی خود را به کشورهای منطقه بفروشند و همچنین از سوی دیگر درآمدهای نفتی منطقه را نیز به نفع خود بلوکه کنند. در نتیجه اهداف ژئوپولتیک امریکا در منطقه از تحریمها علیه ایران این موارد است.
اگر قصد آن داشته باشیم که روند تصمیمگیریهای بینالمللی علیه کشوری را در جامعه جهانی مورد بررسی و یا مقایسه قرار دهیم باید در توضیح گفته شود که پس از حمله صدام به کویت سریعترین اجماعی که در جهان علیه کشوری گرفته شده، تصمیم علیه ایران بوده است. در توضیح باید گفت، زمانی که صدام حسین کویت را اشغال کرد، شورای امنیت به تفاهم برای حمله به عراق نرسید، بدین معنا که تبدیل به دستورالعمل و قطعنامهای علیه عراق نشد و یا در مثال دیگری علیه بشار اسد که در طول 13 ماه گذشته کشورش شاهد کشتار گستردهای بوده هنوز اجازه تصویب قطعنامهای علیه این دولت داده نشده است. اما می دانیم که تا به امروز 4 قطعنامه علیه ایران تصویب شده که حتی روسیه و چین (که اهمیت ایران برای آنها ده برابر بشار اسد است) هم این قطعنامهها را امضاء کردند.
تحریمهای نفتی ایران
مساله تحریمها در دنیای معاصر مساله سه یا چهارهزار ساله است و حداقل میتوان گفت از دوران ناپلئون به بعد تحریمهای اقتصادی یکی از مهمترین ابزارهای اعمال فشار بر کشورها بوده است. تمامی کشمکشها میان بریتانیا و فرانسه در دوران ناپلئون بناپارت بر سر مساله تحریمها بود که دو طرف سعی بر آن داشتند تا دیگری را تحریم کنند. حتی نظریات اقتصادی همچون تز اقتصاد ملی و تولید داخلی بر اساس نظریات تحریم بنا شده است. اما تا به حال دیده نشده که تحریمهای اقتصادی به تنهایی بتواند کشوری را از پای درآورد، نه در امریکای جنوبی و نه حتی در مورد عراق تحریمهای اقتصادی به این اندازه موفق نبوده است. به نظر میرسد که تحریم اقتصادی امری است که در اثر بیکفایتی در اقتصاد داخلی اتفاق میافتد، معنا پیدا کرده و یا تشدید میشود.
در ایران نیز تحریم نفتی نمیتواند موثر باشد، بدین معنا که اگر ایران نتواند نفت خود را به اروپا بفروشد، به کشورهای دیگر خواهد فروخت. اما مساله ایران این است که تولید نفت ایران از سال 1384 به بعد به دلیل آنکه سرمایهگذاری در آن صورت نگرفته، در حال کاهش است. به دلیل آنکه کاهش سرمایهگذاری و تولید آن همزمان با تحریمها شده است، بسیاری را به این فکر انداخته که به دلیل تحریمها تولید نفت ایران کاهش پیدا کرده است. به عبارت دیگر سرمایهگذاریها از سال 1384 به طور کامل متوقف شده است، به ویژه در صنعت نفت، برق بیشتر شاهد چنین اتفاقی بودیم. یکی از مقامهای سازمان برنامه و بودجه ایران نیز چند روز پیش اعلام کرده است که از نیمه سال 1387 تا به امروز اقتصاد ایران در رکود قرار دارد. در نتیجه از منظر دیگر نیز با توجه به این که ایران سالهاست با تحریمها دست و پنجه نرم میکند، باید به آن خو گرفته باشد و اگر شاهد رکودی در اقتصاد ایران هستیم، نباید آن را صرفا به حساب تحریمها بگذاریم.
مساله دیگری که به جز فقدان سرمایهگذاری در اقتصاد ایران مطرح میشود، واردات است که میزان آن 2.5 برابر در دولت نهم افزایش پیدا کرده است. در نتیجه آسیبپذیری از تحریمها به مراتب بیشتر از گذشته شده است. بدین معنا که اگر مصرف ارزی سالی 25 یا 30 میلیارد دلار بوده، طبیعی است که تحریمها فشاری بر اقتصاد وارد نمیکرد، اما در این دوران اقتصاد ایران به شکلی باز شده است که هر نوسانی در بازار جهانی مستقیما بر اقتصاد ایران تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین بازهم میتوان تاکید کرد این مساله نیز تقصیر بالفطره تحریمها نیست.
مثال دیگری که در این شرایط میتوان زد این است که سوای از افزایش قیمت نفت در روز گذشته که در حدود 10 دلار بوده است، از عید نوروز تا به امروز روزی 70 میلیون دلار از درآمد نفتی ایران کم شده که این کاهش به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت خام است. این روند ضد تحریم است، بدین معنا که اگر قرار بر این بود که تحریمها اثر خود را بر قیمت نفت بگذارد، باید نفت گرانتر میشد. شاید این روند به نحوی نقضکننده تحلیل دو کارشناس امریکایی هم باشد. این دو کارشناس در روزنامه نیویورک تایمز نظریهای را در قبال تحریم نفتی ایران مطرح کردهاند. آنها بر این باورند که اگر دولت اوباما نفت ایران را تحت تحریم بینالمللی قرار دهد، نه تنها قیمت نفت افزایش جهانی پیدا خواهد کرد، بلکه دولت ایران میتواند با فروش کمتر طلای سیاه خود درآمد بیشتری را هم کسب کند. در نتیجه این مصرفکنندگان امریکایی هستند که باید بالا رفتن قیمت نفت را در بازار جهانی تحمل کنند.
در پایان باید گفت که در شرایط رکود اقتصادی ایران تشدید تحریم ها به مرحله ای رسیده است که به این بحران کمک کرده و ایران را به مرحله ای رسانده است که به فکر چاره ای برای گذر از این بحران باشد./14
نظر شما :