نهمین یادداشت از سلسله نوشتههای جدید سرکیس نعوم
نتانیاهو اوباما را وادار به جنگ با ایران میکند؟
دیپلماسی ایرانی: در سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشتهای سرکیس نعوم، روزنامهنگار و نویسنده مشهور و از چهرههای مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینههای مختلف روزنامهنگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر میشدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشتها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام میدهد در دیدارش با مقامهای مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشتهاند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمیآورد ولی سمت همگی آنها را یاد میکند، از این رو خواننده میتواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پردهای را میداند که کمتر ردی از آنها در رسانهها دیده میشود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشتها به روز بودن آنها و همزمانیشان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانهای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشتها حالت گفتوگو بودن آنها با مقامهای امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها میدهد.
امسال نیز نعوم همانند سالهای گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشتها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش میکند، همگی این یادداشتها را ترجمه و منتشر کند.
در این جا نهمین بخش از این سلسله یادداشتها پیش رویتان قرار میگیرد:
دیدار دومم با مقام امریکایی سابقی که همچنان سیاستهای جاری در خاورمیانه را دنبال میکند و خودش هم دستی در امور دارد، درباره سوریه صحبت کردم. گفت: «سوریه در آینده کشور اسلامی سنی خواهد شد. اردن نیز در آینده کشور اسلامی سنی میشود. اسلامی به این معنا که یک کشور بنیادگرای اسلامی خواهند بود. ملک عبدالله دوم برای حل مشکلات و قضایای کشورش وارد مسیر صحیحی شده است. اما آن سرعت مطلوب را ندارد. برای همین ممکن است هم تلاشهایش به جایی نرسند و هم این که سلطهاش را از دست بدهد. باید به زرقا و سلط و دیگر اماکن کشور برود تا ببیند که در کشورش چه خبر است. باید به سرعت وارد عمل شود. اصلا منظورم این نیست که ملتش را قلع و قمع کند. یک نویسنده بزرگ که الآن نامش را به خاطر ندارم میگوید که واقعا مهم است که وارد مسیر صحیح شوی ولی از آن مهمتر این است که سرعت عمل لازم را داشته باشی.» پس از آن به سراغ عربستان سعودی رفت و گفت: «امیر نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان مریض است. و گفته میشود بیماریاش هم جدی است. نمیدانم بیماریاش چیست یا از چه نوعی است. اما باور میکنم که او مریض است. این یدان معنا است که امیر سلمان بن عبدالعزیز، وزیر دفاع فعلی به زودی و در زمان نه چندان دور پادشاه خواهد شد. البته اگر خدا بخواهد. در عربستان میان خانواده سلطنتی و مردان دینی درگیری است. همچنین میان آنان با شبکه القاعده نیز درگیری وجود دارد. عربستان نهادهای کافی در اختیار ندارد. برای همین نمیتواند دستاوردی هم به دست آورد.»
و در اینجا به سوریه رسید و گفت: «ببین حکام سوریه طی دهههای اخیر چه کردهاند. به خصوص در راس آنها حافظ اسد، رئیس جمهوری راحل و پس از او پسرش بشار اسد، رئیس جمهوری فعلی. آنها به تنشآفرینی در لبنان ادامه دادند و طرفهای خارجی نیز سکوت کردند و تن دادند؛ اگر چه سعد الحریری که چند سال پیش هنگامی که نخست وزیر لبنان بود به سوریه رفت و هیچ چیزی هم به دست نیاورد، ولی در برابر آن سفر هم سکوت اختیار کردند.»
پرسیدم نظرت درباره قطر چیست؟ جواب داد: «قطر نقشش را خوب بازی میکند. روابطش با امارات متحده عربی خوب شده است. خیلی بهبود یافته است. همچنین با عربستان. سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس را بهرغم این که نقشی در آن ندارد و عربستان عملا رهبر این شورا است، اجرا میکند. عربستان دوست ندارد که خودنمایی کند. همیشه محافظهکار بوده و مانعی نمیبیند حتی استقبال میکند و تلاش میکند که نقشی بر عهده نگیرد و دوست دارد که در این میان مثلا قطر خودنمایی کند. قطر از مقبولیت لازم برای انجام چنین کاری برخوردار است، بهویژه در سایه امیر و نخستوزیرش که از مواهب بسیاری برخوردارند.»
سپس از ایران صحبت کرد و گفت: «احتمال انجام حمله نظامی توسط اسرائیل علیه آن بسیار جدی است.» پرسیدم: و آیا ممکن است که پای امریکا به جنگ با ایران کشیده شود؟ جواب داد: «فراموش نکن که ما در سال انتخابات ریاست جمهوری هستیم. اوباما نمیتواند اگر حملهای قبل از موعد انتخابات صورت بگیرد آن را تایید نکند یا اگر ضرورت باشد پایش به آن کشیده نشود. معتقدم شاید بتوانم بگویم میدانم که او از این حمله استقبال نمیکند، اما نتانیاهو از اوباما متنفر است و اوباما هم از نتانیاهو متنفر است. نتانیاهو، بازرگانان و ثروتمندان یهودی امریکایی را علیه او تحریک میکند و به آنها قوت قلب میدهد که به ستاد تلیغاتی انتخاباتی او در رقابتهای ریاست جمهوری کمک نکنند. این مساله باعث میشود که اوباما بر سر حمله نظامی اسرائیل به ایران آسان بگیرد.»
پرسیدم: آیا اعتقاد داری که اسرائیل به حزب الله قبل از حمله به تاسیسات هستهای ایران حمله کند؟ یا این که این دو حمله را همزمان انجام دهد؟ جواب داد: «شاید قبل از حمله به ایران به حزب الله حمله کند. به هر حال چه اسرائیل به ایران حمله کند چه نکند، به نظر من جنگ اسرائیل – لبنان در خواهد گرفت. و برای این که این جنگ توجیه شود حوادث بسیاری رخ خواهد داد. اسرائیل چند سالی است که خود را برای این کار آماده کرده است. نکتهای مهمی وجود دارد که میخواهم توجه تو را به آن جلب کنم. خاورمیانه نزدیک به 40 درصد نیازهای نفتی امریکا را رفع میکند. اما امریکا بر روی جایگزینی برای تامین نفتش از این منطقه کار میکند. شاید در آیندهای نه چندان دور به این هدف برسد. یعنی این که خود را از خاورمیانه و مشکلات و فشارهای آن خلاص کند. در این باره توجه تو را به خطوط نفتی کانادا با امریکا جلب میکنم. کاری که به رغم اختلافات موجود در حال پیش بردن آن است. همچنین آب شدن یخهای دریای قطب شمال (Arctic) ما و روسها را به این منطقه کشانده است تا به کشف نفتهای کلان موجود در آن بپردازیم. این غیر از میزان قابل توجه نفتی است که اخیرا در داخل امریکا به خصوص در داکوتای شمالی کشف شده است. این در حالی است که امریکا حجم عظیمی از زغال سنگ نیز در اختیار دارد.»
نظر دادم: امریکا نمیتواند به این سادگیها از خاورمیانه دست بکشد، در آن صورت اهمیتش را از دست خواهد داد، در حالی که به دلیل ادامه درگیری اعراب و اسرائیل همچنان میخواهد اهمیتش را حفظ کند.
گفت: «شاید این طور که تو میگویی باشد. ولی باید منتظر باشیم و ببینیم. شاید انتظاراتمان زمانی برآورده شود که دیگر من و تو زنده نباشیم. به هر حال به سراغ موضوع دیگری برویم. پاکستان وضعیتش جهنمی است. در آنجا قبایل و سنیها و شیعیان و نظامیان و دولت و احزاب همگی با یکدیگر اختلاف دارند، در کنار آنها اسلامگرایان و دموکراتها نیز هستند. کسی نمیداند که بیست سال دیگر پاکستانی خواهد بود یا خیر. این کشور با امریکا و شاید بتوان گفت با غرب و همچنین هند دشمن است. پارانویا دارد. قطعا هند با پاکستان و افغانستان مشکل دارد ولی نسبت به اولی به دیده هشدار مینگرد.»
پرسیدم نظرت دارباره نظامیان پاکستان چیست؟ اگر یک درگیری داخلی یا جنگ رخ دهد و باعث شود دوباره قدرت را به دست گیرند شاید باعث شود که وضعیت این کشور به سمت ناآرامی بیشتری حرکت کند.
جواب داد: «تلاشهای ارتش پاکستان به قوت خود باقی است. برای این کار هم کارهایی میکند. به اعتقاد من تلاش میکند که یک نقش ترجیحی یا اولویتی برای خود دست و پا کند اما از پشت پرده.»
فورا به سراغ بحرین و سوریه رفت و گفت: «اگر امور در بحرین بهبود یابد، نخستوزیر که عموی پادشاه است از منصب خود به تقاضای دیگران استعفا خواهد داد. این مساله هم حکومت و هم مخالفان شیعه را راضی میکند. اما برای رسیدن به این هدف مخالفان باید راه دیگری را پیش بگیرند و برای یافتن راه حلی برای حل اختلافها در قضایای مختلف به مذاکره و نه خشونت روی بیاورند. اما در سوریه خشونتها قبل از این که راه حلی یافت شود یا نظام سقوط کند، بسیار تشدید خواهد شد. اطلاعاتی که من دارم حاکی از آن است که قطر و دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس آمادگی استقبال از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را دارند و حاضرند که در صورتی که از قدرت کنار رود، زمینههای اقامت او را فراهم کنند.»
نظر شما :