هشتمین یادداشت از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم

با وقوع جنگ 5 هزار اسرائیلی کشته می‌شوند

۱۳ خرداد ۱۳۹۱ | ۰۰:۱۲ کد : ۱۹۰۲۲۱۹ اخبار اصلی
بشار اسد و نظامش الآن سقوط نمی‌کنند. شاهد ناآرامی‌ها و تنش‌های شدیدی هستیم و سوریه با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کند. شاید اسد بتواند مقاومت کند و مخالفان را ساکت کند.
با وقوع جنگ 5 هزار اسرائیلی کشته می‌شوند
دیپلماسی ایرانی: در سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشت‌های سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور و از چهره‌های مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینه‌های مختلف روزنامه‌نگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر می‌شدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشت‌ها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام می‌دهد در دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشته‌اند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمی‌آورد ولی سمت همگی آنها را یاد می‌کند، از این رو خواننده می‌تواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پرده‌ای را می‌داند که کمتر ردی از آنها در رسانه‌ها دیده می‌شود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشت‌ها به روز بودن آنها و هم‌زمانی‌شان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانه‌ای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشت‌ها حالت گفت‌وگو بودن آنها با مقام‌های امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها می‌دهد.

امسال نیز نعوم همانند سال‌های گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشت‌ها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش می‌کند، همگی این یادداشت‌ها را ترجمه و منتشر کند.

در این جا هشتمین بخش از این سلسله یادداشت‌ها پیش رویتان قرار می‌گیرد:

از یکی از مسئولان بزرگ سابق امریکا که همچنان سیاست‌های منطقه را در چه در داخل و چه خارج از آن پیگیری می‌کند درباره سوریه و آن‌چه در آن می‌گذرد، پرسیدم؛ گفت: «درباره آن‌چه در سوریه می‌گذرد من نظر متفاوتی با دوستانم و دوستانت دارم. بشار اسد و نظامش الآن سقوط نمی‌کنند. شاهد ناآرامی‌ها و تنش‌های شدیدی هستیم و سوریه با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کند. شاید اسد بتواند مقاومت کند و مخالفان را با خون هم شده، ساکت کند. شاید به مصلحت عربستان باشد که نظام سوریه بماند. اسلام‌گرایان سوریه که طبیعتا آنها هم سنی هستند با اسلام‌گرایان عربستان متفاوتند.»

نظر دادم: «به نظرم عربستان در گذشته از استمرار نظام سوریه استقبال می‌کرد، به دلایل بسیار، یکی از آنها این بود که نمی‌خواست تغییرات کلی‌ای به وجود بیاید چرا که می‌ترسید اسلام‌گرایان تندروی رادیکال بر سوریه مسلط شوند و تمایلی به آن نداشته باشند، همچنین از این می‌ترسید که رایحه تغییر در آینده به خصوص اگر کل منطقه را فرا بگیرد، شامل آن هم شود. عربستان در خلال پنج ماه اول انقلاب سوریه از این که بخواهد نظام سوریه سرنگون شود، امتناع می‌کرد. پس از آن بود که خواستار کناره‌گیری بشار اسد، رئیس جمهوری شد. امریکا هم همین کار را کرد. این بدان معنا است که این دو به اسد فرصت دادند تا آن‌چه می‌تواند به کار گیرد و جلوی تحرکات مردم را بگیرد. منظور آنها هم از این کار این بود که او اصلاحات جدی‌ای که انقلابیون را راضی کند، انجام دهد. ولی او این کار را نکرد و گمان کرد که با قدرت زور نظامی و امنیتی می‌تواند انقلاب را سرکوب کند. در عین حال عربستان سعودی گمان می‌کند که ایران خطر جدی‌ای برای آن محسوب می‌شود، و این را هم خوب می‌داند که بشار اسد از روی اراده هم‌پیمان استراتژیک ایران محسوب می‌شود و نمی‌تواند که از این هم‌پیمانی خارج شود. برای همین دیگر به نظرم استمرار حکومت اسد برایش قابل قبول نیست. به هر حال تو خودت خوب می‌دانی که عربستان چند بار به امریکا گفته است: ما را از ایران نجات دهید. و خودت گفتی که این را بیشتر از یک بار گفته است.»

جواب داد: «به نظر من آن‌چه در جهان عرب می‌گذرد بهار عربی دموکراتیک نیست. در تونس فساد و فقر و اسلام‌گرایان هستند. در مصر فساد و فقر و نهادهای نظامی باعث شده که نتوانند به امنیت کشور، مرزهایش و استقلالش اهتمام بورزند، آن‌جا همه چی محدود به "بیزنس" صاحبان شرکت‌ها شده است. مصر به این زودی‌ها به ثبات نخواهد رسید حتی تا 10 سال آینده. اخوان المسلمین عرب در مصر فعالند ولی آنها با اخوانی‌های ترکیه متفاوتند. آنها اول گفته بودند که نمی‌خواهند در مجلس ملی به جز در سه حوزه انتخاباتی نامزد دهند، اما از نظر خود برگشتند و نامزد شدند و موفقیت بسیار بالایی هم به دست آوردند. گفتند که نه حکومت می‌خواهیم و نه ریاست جمهوری را و نه می‌خواهیم که در وزارت‌خانه‌های کلیدی و سیاسی مشغول به کار شویم. ولی "اخوان" اگر حکومت جنزوری استعفا می‌کرد و بدشان نمی‌آمد که دولت وحدت ملی‌ای تشکیل شود که خودشان ریاستش را بر عهده بگیرند. این‌جا این سوال به وجود می‌آید: اخوان المسملین با معاده صلح میان مصر و اسرائیل چه خواهند کرد؟ الآن می‌گویند که اعتراضی به آن نخواهند داشت. اما چه کسی تضمین می‌کند که در آینده به حرفشان پایبند باشند؟ حقیقت این است که اسرائیل از ناحیه ایران نگران است. اما از سوی اعراب نیز احساس نگرانی می‌کند به خصوص اگر بنا باشد اسلام‌گرایان افراطی در کشورهای همسایه جغرافیایی‌اش به حکومت برسند.»

نظر دادم: «به اعتقاد بسیاری که من هم از جمله آنها هستم اسرائیل ترجیح می‌دهد که نظام اسد بر سر کار بماند نه به این دلیل که به آن علاقه دارد بلکه به این دلیل که جانشین آن می‌تواند خیلی بیشتر از این‌ها نگرانش کند حتی به صورت غیرمستقیم. اما اسرائیل نمی‌تواند برای بقای اسد هم کاری کند. برای همین به مصلحتش است که یک جنگ داخلی طولانی در بگیرد که در آن اسلام‌گرایان کشته شوند و از پای در آیند، ارتش سوریه تا آن‌جا که می‌تواند آنها را سرکوب کند، این مساله باعث چند دستگی در جامعه سوریه خواهد شد و کشور سوریه را ضعیف خواهد کرد ولی درنهایت امور به محوریت سوریه خواهد رسید به خصوص در درگیری با اسرائیل. در آن صورت سوریه نیاز به سال‌ها شاید هم دهه‌ها دارد تا بتواند خود را بازسازی کند.»   

جواب داد: «این صحیح ولی اسرائیلی‌ها از سوی ایران هم نگرانند. ایهود باراک به واشنگتن آمد و به صراحت گفت که اسرائیل آماده حمله به ایران است. بهانه‌اش هم این بود که اگر الآن حمله شود بهتر از آن است که این حمله در آینده باشد، زمانی که مدنی و نظامی ایران هسته‌ای شده باشد. به همین دلیل باراک گفت، ما محاسبه کرده‌ایم که اگر به ایران حمله کنیم در نهایت 5 هزار شهروند و نظامی اسرائیلی کشته خواهند شد. از او پرسیدیم اگر شمار قربانیانتان از این بیشتر شد چه خواهید کرد؟ جواب نداد. به هر حال روابط اسرائیل نتانیاهو با رئیس جمهوری امریکا، باراک اوباما، از این هم بدتر خواهد شد. اگر اوباما برای بار دوم رئیس جمهور شود که احتمال موفقیتش بسیار بالا است و احتمال 90 درصد شاید هم بیشتر برنده خواهد شد، آن‌گاه مسائل بسیاری را مورد بررسی قرار خواهد داد. به هر حال امریکا خاورمیانه نیست. یعنی این که امریکا دخالت نظامی در سوریه نخواهد کرد که سوریه هم عراق نیست. اما درباره مصر، به اعتقاد من روابطش با امریکا در آینده بدتر خواهد شد. شاهد کمک‌های امریکا به آن قطع شود و کنگره کاخ سفید را بر سر این موضوع به حساب و کتاب بکشاند و بر سر موضوع مصر و کمک‌هایی که به آن می‌شود دقیق شود.»

گفتم: «اکنون منطقه شاهد دگرگونی‌هایی در ترکیبش است ترکیبی که از سال 1918 بر آن تحمیل شده بود. احتمال دارد اگر اسرائیل بخواهد به ایران حمله کند به لبنان به‌خصوص حزب‌ الله نیز حمله کند.»

گفت: «این فکر به ذهن من نرسید و تو به یادم آوردی.»

ادامه دادم: «چنین اتفاقی لبنان را ویران خواهد کرد. این درست است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی‌اش از همه باثبات‌تر است اما در وضعیت سختی به سر می‌برد. مسلمانان آن مشترکا چه سیاسی و چه رسانه‌ها بیش از همه در جنگ با سوریه به سر می‌برند. بعضی از آنها با نظام هستند و بعضی دیگر با انقلابیون و آثار آن بسیار وخیم خواهد بود.»

نظر داد: «لبنان بشکه نفت بدون سرپوش است. اگر کسی از کنار آن رد شود و سیگارش را بیندازد فورا منفجر می‌شود.»

جواب دادم: «آن‌چه می‌گویی صحیح است. اما اکثریت کسانی که در آن‌جا با یکدیگر گلاویزند یعنی حزب الله و جریان المستقبل بسیار آگاهند و اهل حکمتند. اسرائیل تلاش می‌کند که جنگ مذهبی در لبنان راه بیندازد، اگر بتواند.»

جواب داد: «حسن نصرالله دبیر کل حزب الله در یکی از سخنرانی‌های اخیرش گفت که از ایران دستور نمی‌گیرد.»

جواب دادم: «یکی از دلایل حکمتی که به آن اشاره کردم همین است. جنگ مذهبی بیش از همه باعث اذیت حزب الله شیعی خواهد شد چرا که جریان المستقبل سنی برای برخورد با آن به سراغ جریان‌های رادیکال تندرو خواهد رفت. المستقبل هم حکمت به خرج داد و با سنی‌های رادیکال در لبنان علیه نظام اسد وارد عمل نشد به خصوص این که این حزب از همراهی با آن در انجام تظاهراتی علیه حزب بعث سوریه امتناع کرد.»

جواب داد: «به هر حال شاید ترکیه بهتر باشد در آینده برای حفظ مصالحش کلام خود در رابطه با نظام سوریه را تغییر دهد به خصوص اگر وضعیت سوریه به ثبات رسید.»

جواب دادم: «چنین چیزی فقط زمانی ممکن است که نظام سوریه در تثبیت وضعیتش موفق شود.»

جواب داد: «به هر حال عربستان علیه مصالحش کار می‌کند. قطعا رفتار امیر نایف، ولیعهد تا کنون خوب بوده است. اما نمی‌توان همیشه به رفتارهای جانشین ملک عبدالله اعتماد کرد. به ما گفته‌اند که ملک عبدالله 85 یا 87 سال سن دارد ولی کشورهای عربی خلیج فارس گفته‌اند که او از 93 سال هم گذشته است. پس از او چه خواهد شد، نمی‌دانیم. در بحرین نوعی از دموکراسی وجود دارد اگر چه نخست‌وزیر که عموی پادشاه است با آن همراهی نمی‌کند. در سوریه نوعی از دموکراسی نزد مخالفان وجود دارد با علم بر این که به رغم وجود اقلیب‌ها اکثریت آن را سنی‌ها تشکیل می‌دهند.»

گفتم: «این گونه شایع است که منطقه سنی در عراق به زودی "هانوی" انقلاب اکثریت سنی سوریه خواهد شد. منطقه شیعه نیز به طور کامل از نظام اسد حمایت می‌کند.»

جواب داد: «عراق باثبات نیست و به زودی حوادث فتنه از نو در آن در خواهد گرفت. نوری مالکی را به عنوان یک مرد سیاسی می‌شناسم. او را یک بار هنگامی که رهبر و نخست‌وزیر بود و به واشنگتن آمده بود، دیدم. او جلوی بسیاری از خونریزی‌ها را گرفته است. با ما درباره سنی‌ها و اوضاع آنها و دیگران توضحیات مفصلی داد. گفت که آنها اقلیتند ولی قانون اساسی در حال بررسی وضعیت آنها است و به زودی گرفتاری‌های آنها حل و فصل خواهد شد. به هر حال حتی برای امریکایی‌ها هم مالکی یک دوست نیست.»

پرسیدم: «نظرت درباره اردن چیست؟» جوابم را با سوال داد: «تا حالا به آنجا رفته‌ای؟» گفتم: «در طول زندگیم فقط یک بار به آن‌جا رفته‌ام.» پرسید: «چرا؟» گفتم: «نمی‌دانم، یک بار پس از آن که به امریکا آمدم در راه برگشت به ارن رفتم و در یکی از جلسات آن‌جا شرکت کردم، دیدم که مقاله‌های مرا در فهرست سیاه گذاشته‌اند، آنها از این که من درباره آن‌چه بعضی‌ها از امریکا و اسرائیل درباره اردن به عنوان یک کشوری جایگزین فلسطین برای فلسطینی‌ها می‌گویند، می‌نویسم مرتب گلگی کردند، محل جلسه را ترک کردم و دیگر به آن‌جا نرفتم.»

گفت: «این عیب است. به هر حال اردن همیشه سرش با لبنان گرم است. تلاش کرد که یک کار بزرگ در آن‌جا انجام دهد ولی ناکام ماند. نظام اردن باقی خواهد ماند. اسلام‌گرایان به بافت اردن و اردنی فلسطینی وارد شده‌اند. و این مساله باعث خواهد شد تا در آینده از حساسیت‌های دو طرف کاسته شود.»

گفتم: «نظرت درباره پاکستان و افغانستان چیست، دو کشوری که خیلی خوب آنها را می‌شناسی؟»

جواب داد: «افغانستان دست کم برای 20 سال دیگر یک کشور یا چیزی شبیه کشور خواهد شد. اما پاکستان چندان امیدی به آن نیست. مثل یک بشکه نفت یا بنزین است که ظرف یک لحظه منفجر می‌شود. این را به هندی‌ها هم گفته‌ام.»

دیدار اولم با این دوست صمیمی در این جا به پایان رسید در حالی که می‌گفت: «نظام سوریه تهدید جدی احساس نمی‌کند مگر این که حلب و دمشق نیز وارد این ناآرامی‌ شوند و تظاهرات علیه نظام فراگیر شود.»

 

نظر شما :