چرا در مصر پساانقلابی، نخست وزیر مبارک به دور دوم می رود؟
نگاهی جامعه شناسانه به انتخابات مصر
دیپلماسی ایرانی: انتخابات ریاست جمهوری مصر شاهد شوکهای بزرگ سیاسی در میدان سیاست این کشور بود. ازطرفی نسبت مشارکت کنندگان به 51 درصد نرسید؛ و از طرفی احمد شفیق نماینده گفتمان حسنی مبارک با نماینده اخوانیها یعنی دکتر محمد مرسی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دراواخر خرداد مبارزه خواهد کرد. شاید بتوان شوک سومی را نیز اضافه کرد وآن کسب رتبه چهارم وپنجم به ترتیب از سوی دکترابولفتوح و عمرموسی بود که در نظر سنجیهای رسمی وشبکههای اجتماعی به عنوان شانس برتر کرسی ریاست جمهوری شناخته میشدند. به هرحال این انتخابات نشان دهنده تکثر جامعه مصری پس از انقلاب است.
طبق آمار کمیته انتخابات عالی مصر، دکترمحمد مرسی با 5.6 ملیون رای(25%) نفر نخست، با فاصله کم، أحمد شفیق 5.5میلیون رای (24.3%،)، در رتبه دوم، و حمدین صباحی با 4.7 ملیون رای(21%)، در رتبه سوم و دکترعبدالمنعم أبوالفتوح با 3.9 ملیون رای، رتبه چهارم را (17.4%)، در انتخابات احراز کردند و درنهایت عمر موسی با کسب 2.6 رای (11.4%.)، مکان پنجم انتخابات را از آن خود ساخت.
بر خلاف تمامی پیشبینیها، دور دوم انتخابات مصر میان دو جریان سیاسی انقلابی و جریان ضد انقلاب ومحافظه کار برگزار خواهد شد. این اتفاق سیاسی در صحنه سیاسی پساانقلابی مصر به نوعی، سرشکستگی و بازبینی در کنشهای سیاسی جریان التحریر منجر شده است. بلافاصله ابولفتوح و صباحی اعلام کردند که از مرسی حمایت کرده و جوانان 6 آوریل به رهبری (احمد ماهر) نیز آماده گفتگو با جریان اخوانی برای خروج از بحران اخیر مصر هستند. همچنین، جریان لیبرالی الغد با شروطی خواهان حمایت از دستاوردهای انقلاب شده است. حتی وکیل صباحی- الاستانبولی- خبر ازتخلفات گسترده طرفداران احمد شفیق در استانهای جنوبی داده است. با وجود این، چه عواملی به تقسیمبندی میان انقلابیون منجر شده و آنها نتوانستند پایگاه اجتماعی خود را برای یک بسیج سراسری آماده سازند؟ کنکاشی جامعه شناسانه از پایگاههای رای هر یک از کاندیداها تا حدزیادی به این مساله پاسخ خواهد داد. در زیر به برخی از دلایل این موضوع پرداخته می شود:
1. ترس از انحصار:
جریان اخوان المسلمین (حزب آزادی وعدالت)، در انتخابات اخیر مجلس مردمی توانسته بود حداقل 10 میلیون رای را بدست آورد، ولی در انتخابات ریاست جمهوری آراء این جریان به کمتر از5.6 میلیون رای کاهش یافت. مضافا جریان سلفی و حزب الوسط که در انتخابات مردمی در مجموع 8.5 میلیون را را کسب نمود مشابه جریان اخوانی تنها به 3.9 ملیون رای بسنده کرد. شاید بحث ترس از انحصار قدرت و عدم ارائه برنامه مشخص از سوی جریانهای اسلامی و فقدان اعلان فرضیه تقسیم قدرت از سوی اخوان این مسئله را سبب شد.
2.تغییر پایگاه رایدهندگان در استانها:
جریان اخوان و اسلامگراها حتی به طور قاطع نتوانستند رای استانهای محل تولد خود را ازآن خود سازند. به عنوان نمونه در استان اسکندریه که یکی از مراکز و پایگاههای سنتی اسلامگرایان هست، حمیدین صباحی از جریان چپ ناصری بیش از نصف آراء را از آن خود کرد. وضعیت در استانهای الشرقیه، الغربیه و سویس (سوئز)؛ نیر چندان به نفع اسلامگراها نبود. در مقابل احمد شفیق در استانهای گردشگری مثل الأقصر و استانهای محل سکونت قبطیها همچون أسیوط والمنیا، برخی مناطق قاهره واسکندریه به بیشترین رای دست یافت. "اخوان هراسی" یکی از دلائلی بود که استانهای گردشگری به سمت شفیق تغییر موضع دادند. مضافا این سیاست در راستای تضاد میان اسلامگراها و گردشگری قبل از انتخابات شروع شده بود وبه دلیل قبیلهای بودن این مناطق، اسلامگراها موفق به تغییر موضع آنها نشده بودند.
همچنین، حمدین صباحی، درقاهره و استانهای ساحلی همچون، کفر الشیخ و ااسکندریه و بسویس ودمیاط، موفق به جلب ارای مردم شد. پایگاه اجتماعی صباحی نیز میان ملیگرایان، و سکولارها در نوسان است. صباحی با نطقهای آتشین و پوپولیست خود به نوعی درقالب شخصیتی کاریزما ظهور کرد، شخصیتی که اسلامگراها فاقد آن بودند.
3. تمایز گفتمانی:
دلائل کسب موفقیت نهایی از سوی اسلامگراها میتواند در چندین مولفه خلاصه کرد: یکی، فقدان شخصیتی کاریزما که البته طبق نقشه ارتش با رد صلاحیت خیرت الشاطر، اخوانیها گزینهای جز مرسی نداشتند. دوم حضور همزمان دو کاندیدای اسلامگرا یعنی مرسی و ابوالفتوح که به تقسیم آراء میان اسلامیون منجر شد و سوم عدم اجماع میان گروهای انقلابی دیگر با اسلامگراها بر سرتقسیم قدرت سیاسی آینده مصر. به عنوان نمونه، 42.7% از مشارکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری مصر دارای پایگاهی اسلامی ودینی بودهاند و در هیمن سیاق، 57.3% بقیه پایگاهی متعلق به طرفداران دولت مدنی هستند. بدین ترتیب اسلامگراها بایستی تلاش کنند تا با ارائه دکترینی جدید پایگاه اجتماعی حمیدین صباحی، موسی و بقیه نیروهای انقلابی را به سوی خود جلب کرده و خطربازگشت دوران سیاه مبارک را گوشزد کنند. البته اخوان و اسلامگرایان مصری توانمندی بالقوهای در این زمینه دارند. این راهبرد از طریق تشکیل یک جبهه ملی نجات مصر شدنی است. تاکنون نیز، انقلابیون بیش از 60 درصد آراء را ازآن خود کردهاند.
جبهه ملی مصری: نجات انقلاب از سناریوی مبارک
نظر شما :