سرنوشت مالزی با انحلال پارلمان به کجا می رسد؟

ترجیح یارگیری های نژادی بر رقابت های سیاسی

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۱۷:۴۵ کد : ۱۹۰۱۰۳۱ آسیا و آفریقا
قاسم محب‌علی، سفیر سابق ایران در مالزی، در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به ساختار سیاسی و دلایل انحلال پارلمان در مالزی می پردازد و معتقد است مساله جامعه مالزی امروز بیشتر توسعه اقتصادی است تا مباحث سیاسی و اجتماعی.
ترجیح یارگیری های نژادی بر رقابت های سیاسی
 دیپلماسی ایرانی : اگر قصد تشریح ساختار سیاسی مالزی را داشته باشیم باید بگوییم که حکومت مشروطه سلطنتی در این کشور حاکم است که تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با انگلیس دارد. در این کشور شاه به شکل گردشی هر 5 سال یکبار توسط 9 شاه دیگر که از شاه‌های ایالتی هستند، دوره‌ای انتخاب می‌شود.

اما قوه مجریه به طول کامل در دست نخست وزیر است و شاه تنها نقش تشریفاتی دارد. در خصوص وضعیت پارلمان نیز در این کشور باید گفت، از ابتدای استقلال یعنی اواخر دهه 50 و 60 تا کنون تنها حزب آمنو که حزب مالایی‌هاست، در راس جبهه‌ای که 12 تا 14 حزب دیگر که شامل احزاب قومی هستند، قرار داشته که این حزب مالایی‌های مسلمان هستند. احزاب دیگر ازجمله چینی، هندی و یا احزاب خردتری که متعلق به مالایی‌ها هستند نیز حدود 14 حزب می‌شوند که همواره قدرت را در سال‌های پس از استقلال به‌د‌ست گرفته‌اند. اما در دوره‌ای که ماهاتیر محمد،نخست‌وزیر سابق و پدر توسعه مالزی، یعنی از اوایل دهه 80 تا 2003 بر سرکار بود، جبهه ملی که حزب آمنو آن را رهبری می‌کرد،‌کشور را با قدرت مدیریت می‌کرد و همواره بیش از 60 درصد آراء را در اختیار داشت.

اما از دوره‌ای که ماهاتیر محمد رفت و سپس البداوی و پس از او نحیب تون رزاق به نخست‌وزیری مالزی برگزیده شد، به تدریج موقعیت حزب آمنو در پارلمان تضعیف و آراء‌ دیگر احزاب افزایش پیدا کرد. از دیگر احزابی که به سمت قدرت پیش رفتند احزاب مخالف چینی و حزب عدالت مردمی به رهبری انور ابراهیم بود که در گذشته متحد حزب آمنو، اما پس از دوره‌ای از آن جدا شده و حزب عدالت مردمی را تشکیل داد. البته نمی‌توان گفت که این مساله تحول خاصی است، چراکه در اکثر کشورهای آسیای شرقی همچون ژاپن، کره جنوبی، تایوان و سنگاپور و...این اتفاق افتاده است. چراکه این کشورها پس از استقلال و پس از جنگ جهانی دوم اگرچه سیستم پارلمانی داشتند، اما تنها یک حزب بود که قدرت را در دست داشت. پس از فروپاشی شوروی و آغاز جنگ سرد شاهد قدرت‌گیری سایر احزاب در این کشورها بودیم.

امروزه در بحران مالزی چند مساله نقش مهمی دارد:

1.     به دلیل آنکه حزب آمنو همواره قدرت را در دست داشته است، احزاب دیگر نقش چندانی در اداره کشور نداشتند. بحثی که در این کشور مطرح است به نام Money Politic  (انتخاباتی که پول کار می‌کند و کسانی که پول دارند فرصت بیشتری برای انتخاب شدن دارند).

2.     تمامی احزاب مالزی به جز حزب انور ابراهیم احزاب قومی و نژادی هستند. به عبارت دیگر حزب آمنو حزب مالایی‌های متحد است و حزب چینی‌ها و هندی‌ها نیز بر اساس قومیت‌ها و ملیت‌ها تشکیل شده‌اند. در نتیجه بر اساس قومیت‌ها تقسیم آراء شده و نمایندگان پارلمان برگزیده می‌شوند. این مساله نیز مورد اعتراض احزاب و دیگر اقوام است،‌چراکه موضوع انتخاب فرد شایسته نیست، بلکه در این موقعیت هر فردی به قوم خود رای می‌دهد. بر همین اساس بسیاری از مردم به دنبال این هستند که احزاب در این کشر اصلاح شده و همانند دیگر کشورها بر طبق دیدگاه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و نه بر اساس پایگاه نژادی و قومی تشکیل شوند.

این بحرانی است که مدت‌ها مالزی با آن روبروست و به همین دلیل دولت نجیب رزاق چند سال پیش پروژه‌ای را پیشنهاد کرد به عنوان «همگرایی ملی» که بر اساس آن بتواند این مشکل را اصلاح کند. امروزه هم مسائل پیش آمده از چنین امری نشات گرفته که احساس می‌کنند وضعیت حزب رو به افول است و اگر انتخابات زودرس برگزار نکنند ممکن است در سال دیگر و پایان این دوره وضعیت احزاب افول پیدا کند.

 

انحلال مجلس

بحث‌هایی که در این زمینه مطرح شده نیز به همین دلیل است که احزاب امروزه از موقعیت خوبی برخورداربوده، ولی ممکن است تا یکسال آینده در روند تحولات چنین موقعیتی را نداشته باشد.

هنوز روشن نیست که تغییر اساسی با انحلال مجلس رخ دهد. مساله جامعه مالزی بیشتر توسعه اقتصادی است و مباحث سیاسی و اجتماعی در اولویت نیست. اگرچه این بحث با توجه به اینکه توسعه اقتصادی اتفاق افتاده و الزاما نتیجه توسعه اقتصادی توسعه سیاسی هم خواهد بود، اما احزاب و مردم همچنان در حوزه نژادی فکر می‌کنند.

همانطور که می‌دانید در مالزی سه نژاد بزرگ وجود دارد:

1.     مالایی‌ها که کمتر از 60 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند

2.     چینی در حدود 30 درصد جمعیت دارند

3.     هندی‌ها نیز حدود 8 درصد هستند

این سه نژاد هم نظر زبانی و هم از نظر دینی با هم متفاوت هستند. چینی‌ها زردپوست، زبان آنها چینی و دین آنها بودایی است. هندی‌ها نژاد تامیل و دین آنها نیز هندوست. مسلمانان در این کشور نیز نژاد مالایی بوده و زبان آنها هم مهاسا و یا مالایی است. در نتیجه شاهد سه ملت کاملا متفاوت در یک کشور هستیم. برخی می‌گویند مالزی واقعیت آسیاست چراکه سه قوم بزرگ آسیا در این کشور در کنار هم زندگی می‌کنند. بر همین اساس همچنان رقابت‌های نژادی، دینی و زبانی بر رقابت‌های سیاسی اولویت دارد. نمی‌توان گفت که مسایلی همچون دموکراسی و عدالت اجتماعی و اقتصادی مطرح نمی‌شود، اما هنوز جای رقابت‌های نژادی را نگرفته است.

در پایان باید اضافه کرد حزب ابراهیم انور تنها حزبی است که هر سه نژاد را باهم دارد و بنابراین ادعا می‌کند که حزب او حزب ملی است. این حزب نگاه جدیدی به مسایل مالزی دارد و شعار آنها برگزاری انتخابات پاک است، انتخاباتی که جنبه‌های نژادی، قومی و محلی نداشته باشد و بر اساس برنامه‌ها و پروژه‌های سیاسی و اقتصادی هر حزب برگزار شود. /14


نظر شما :