ایران در شطرنج قفقاز چه نقشی دارد؟

روش های پراگماتیک برای یک بازی ژئوپولتیکی

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۱۳:۴۶ کد : ۱۹۰۰۸۶۹ اخبار اصلی
تهران رویکرد ضد آمریکایی دارد اما در مورد قفقاز بارها ثابت کرده که به دنبال نقش آفرینی پراگماتیک در این بازی ژئوپولتیکی است.
روش های پراگماتیک برای یک بازی ژئوپولتیکی
دیپلماسی ایرانی: مساله ایران همچنان در دستور کار بین المللی مطرح است. اما این مساله بسیار گسترده تر از تنش ایران با غرب بر سر برنامه هسته ای اش است. جمهوری اسلامی به تلاش برای برخی تحرک ها در منطقه و میل به اهداف ژئوپولتیکی متهم است. هرچند امروز ایران نشان می دهد که علاقمند به ایفای نقش در بازی ژئوپولتیکی بین المللی است، همچنان یکی از قدرت های منطقه ای در خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز به شمار می رود. قفقاز به طور خاص ترکیبی از سیاست های پراگماتیک و رویکرد های ایدئولوژیک به شمار می رود اما بر خلاف دیگر منطقه ها، عنصر های واقع گرا با وجود ماهیت مذهبی جمهوری اسلامی تا سطح زیادی قابل شناسایی هستند.

انگیزه های ایران

از بین رفتن سرزمینی پهناور که زمانی متعلق به پارس ها بود ( شمال آذربایجان، شرق ارمنستان) همچنان حلقه ای تراژدیک برای ایرانیان به شمار می رود. شماری از کارشناسان ایرانی بر این باورند که بی ثباتی های کنونی در منطقه قفقاز ناشی از جنگی است که با پارس ها در سده های 18 و 19 میلادی انجام داده شده است. این پیشینه تاریخی سیاست ایرانیان در قفقاز را با اولویت هایی همراه کرده که به شرح زیر است.

نخست، تهران به شدت در مورد ظهور هر بازیگر غیر منطقه ای در همسایگی اش حساس است. ایران بر این باور است که امور قفقاز تنها به کشور های منطقه شامل گرجستان، آذربایجان و ارمنستان مربوط نمی شود و ایران، ترکیه و روسیه نیز در این مورد حقوقی دارند.

این موقعیت به توضیح موضع جدی ایران در قبال مواردی چون قره باغ – منطقه مورد مجادله بین ایران و آذربایجان- کمک می کند. در این بخش، ایران جایگزین هایی را بر مبنای قوانین مادرید دنبال می کند. هرچند این اصول مکتوب نیستند اما تهران با آنها به عنوان بخشی از انتگرال در استقلال سیاست خارجی خود برخورد می کند. این نشان می دهد که ایران به دنبال راه حلی نیست که در آن نیروی های صلح طلب بین المللی حاضر باشند. تهران به طور خاص از نفوذ اسرائیل در قفقاز نگران است و می کوشد تناقض های خاورمیانه ای بین تهران و تل آویو را به صحنه قفقاز انتقال دهد. 

دوم آنکه، در جنوب قفقاز، تهران به دنبال حفظ وجهه خود است. در مقابل دشمنی ایران با نیرو های غیر منطقه ای به خصوص آنهایی که از غرب می آیند، تهران در مقابل مسکو و تنش ها در گرجستان به گرمی رفتار می کند.

سوم اینکه، ایران در برقراری روابط دوجانبه با کشور های قفقاز، ترجیح می دهد که بیشتر بر خواسته های منطقه ای تکیه کند تا رویکرد های مذهبی. این نکته قابل توجه است که بخش قابل توجهی از جمعیت آذربایجان را مسلمانان شیعه تشکیل می دهند. اما انسجام مذهبی روابط دوجانبه ایران و آذربایجان را تحت انحصار خود درنیاورده است. حتی گاهی مقامات آذربایجان؛ ایران را به حمایت از گروه های تندروی اسلامی متهم می کنند که در داخل آذربایجان فعالیت دارند. بنابراین مساله جنوب آذربایجان، زخم دیگری در روابط دوجانبه ایران و آذربایجان است. تهران از اینکه رئیس جمهور آذربایجان خود را رهبر تمامی آذری ها خطاب کند یا کنفرانس بین المللی آذری ها در باکو، پایتخت آذربایجان برگزار شود، خشنود نمی شود.

در مورد مساله دریای خزر نیز باکو و تهران دیدگاه های متفاوتی دارند. اما با وجود سابقه تاریخی تنش ها و درگیری ها و اتهام زنی های اخیر در خصوص انجام امور جاسوسی از سوی ایران در آذربایجان و از سوی اسرائیلی ها در آذربایجان علیه ایران، وزیران دفاع آذربایجان و ایران برای آموزش های نظامی مشترک با یکدیگر ملاقات کرده اند.

اما روابط ایران و ارمنستان در سابقه تاریخی خود موفقیت های بیشتری را به ثبت رسانده است. در این رابطه، مذهب نقش کلیدی ایفا نمی کند. شاید بتوان این جهت گیری در سیاست خارجی ایران را در زمره یکی از پراگماتیک ترین سیاست ها طبقه بندی کرد. ارمنی های مسیحی یکی از مهمترین شرکای ایران در ایجاد توازن در برابر قدرت رو به افزایش ترکیه به شمار می روند. حتی امضاء دو پروتکل برای عادی سازی روابط بین ایروان و آنکارا نیز نتوانسته تغییر چندانی در روند امور حاصل کند. از سوی دیگر ایران نیز در پروژه های انرژی و حمل و نقل ارمنستان فعال است تا این کشور را از انزوای ژئوپولتیکی خارج کند.

حتی گرجستان، با وجود سیاست خارجی حامی ناتو و تاب نیاوردن اندیشه های ضد آمریکایی در ایران، به دنبال حفظ روابط مثبت خود با ایران است. از سال 2010، روابط دو جانبه تقویت شده و قوانین صدور ویزا بین ایران و گرجستان تسهیل شده است. از سوی دیگر طبقه سیاسی گرجستان نیز اهمیت همکاری با ایران را درک می کند.

ورای مساله قفقاز

روابط ایران و روسیه تنها به مساله قفقاز محدود نمی شود هرچند که این منطقه برای پویایی ایران و روسیه در منطقه اهمیت زیادی دارد. اما در پس پرده روابط تهران و مسکو، مغایرت های پنهان زیادی نیز وجود دارد. تهران نگران است که خارج شدن قفقاز شمالی از فدراسیون روسیه آن را در آینده تحت سلطه ترکیه قرار دهد که به لحاظ تاریخی رقیب ایران است.

نکته قابل توجه این است که در جریان دو جنگ روسیه با چچن، تهران به صراحت اعلام کرد که از جدایی طلبان حمایت نمی کند، هرچند که در زمان جنگ دوم، ایران ریاست دوره ای سازمان کنفرانس اسلامی را بر عهده داشت. از سویی دیگر ایران از گروه های مسلمان مانند حماس و حزب الله حمایت می کند که تمایل دارند، اسلام گرایان در قفقاز را به عنوان متحد خود بپذیرند. به این ترتیب ایران هیچگاه در امور داخلی قفقاز شمالی دخالت نکرده اما در عین حال از گروه های مسلمانی پشتیبانی کرده که تمایلاتی به اسلام گرایان در قفقاز دارند.

البته مساله قفقاز تنها موضوع تنش زا بین ایران و ترکیه نیست. در سال های اخیر ترکیه کوشیده است تا نقش خود را در قفقاز و خاورمیانه پررنگ تر کند و تمامی این تغییرات روابط تهران آنکارا را پر تنش تر کرده است. از سوی دیگر ایران و ترکیه به یکدیگر اعتماد کامل ندارند. ترکیه با پیشنهاد چارچوب قفقاز پس از جنگ روسیه و گرجستان در سال 2008 از ایران عبور کرد و آن را خارج از بخش امینی قفقاز قرار داد در حالی که تهران آنکارا را در ساختار امنیتی 3 +3 خود قرار داده بود.

این در حالی است که سیاست خارجی ایران در مورد قفقاز همچنان منشعب باقی مانده است. تهران رویکرد ضد آمریکایی دارد اما در مورد قفقاز بارها ثابت کرده که به دنبال نقش آفرینی پراگماتیک در این بازی ژئوپولتیکی است.

منبع: نشنال

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 


نظر شما :