مجله هفته: نگاه خریدارانه به مطبوعات
روزنامه کیهان روز شنبه 19 فروردین همچنان به اظهارنظرهای هاشمی رفسنجانی درباره نامه اش به امام خمینی می پردازد و می نویسد: زمزمه نرمش با استکبار، مغالطه ای تاریخ مصرف گذشته و بلاموضوع در قیاس با تراز بالای شعور ملت ماست. اما می توان پرسید که آیا بازیگرانی که -دانسته یا ندانسته- آلت دست واسطه ها قرار می گیرند و این مغالطه را پیش می کشند، مورد احترام دشمنان خواهند بود؟ تاریخ کجا به یاد دارد که سازشگران و خائنان به یک قوم، از سوی دشمن تکریم شده باشند؟ اینها فقط نقش افراد انتحاری و طعمه سرقلاب را بازی می کنند و اگر هم سرخط و سرلوحه شبکه زنجیره عنکبوت قرار می گیرند و بزرگ نمایی می شوند، صرفاً برای قربانی کردن و تله گذاری است. به عنوان مثال در موضوع تحریم انتخابات مجلس و سپس شکستن آن از سوی یکی از سران جبهه اصلاحات، عباس عبدی تصریح کرد کسانی به روش سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، آن رجل سیاسی را هل می دادند تا خودکشی و انتحار کند! و «نگاه آنها به افراد، ابزاری است». مشابه همین شیوه، تیتر زدن رسانه های زنجیره ای در زمینه لزوم مذاکره با آمریکا و تنش زدایی به عنوان مقدمه حل مشکلات داخلی است. حق بدهید فلان نشریه زنجیره ای را خیرخواه و وطن دوست تلقی نکنیم اگر فراموش نکرده باشیم که همان نشریه هنگام حمله ارتش آمریکا به افغانستان و عراق، از آنها به عنوان «ارتش آزادیبخش» یاد کرد و درباره حقانیت غرب! در چالش هسته ای با ایران نوشت «ایران تقوای اتمی ندارد و بنابراین غرب نمی تواند اجازه دهد که ایران صاحب فناوری اتمی شود»!
مشی هاشمی اعتدالی است یا افراطی؟
روزنامه رسالت نیز روز شنبه در واکنش به سخنان هاشمی رفسجانی و مشی اعتدالی او می نویسد: در مورد روش اعتدالی یا افراطی جناب آقای هاشمی رفسنجانی در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد تا قبل از حوادث تلخ رقابت های دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حرفی نمی زنم چون ممکن است حافظه تاریخی برخی به مصادیق آن قد ندهد. اما در انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری بویژه انتخابات دهم گفتار و رفتاری از این ایشان دیده شد که از مصادیق بارز افراطی گری در حوزه سیاست است.
در ادامه این مطلب می خوانیم: انتشار نامه بدون بسم الله و بدون سلام خطاب به رهبر معظم انقلاب و صدور فرمان شورش خیابانی توسط همسر مکرمه شان در نخستین ساعات رای گیری روز انتخابات ، قطعا جزء افراطی ترین موضع گیریهای سیاسی ایشان محسوب می شود. حضور برخی از فرزندان ایشان در اغتشاشات خیابانی پس از انتخابات نشانه تداوم این افراطی گری سیاسی است. ایراد خطبه های آخرین نماز جمعه ایشان حمایت بی قید و شرط از افراطیون و افراطی گری سیاسی محسوب می شود که در گذشته در مقالات گوناگون به آن اشاره و نقد کردم و نیازی به تکرار آن نیست. کارنامه و سابقه تاریخی چپ در ایران بویژه پس از انقلاب که به صورت منافقین یا جریان مارکسیسم یا لیبرالیسم و یا سکولاریسم ظهور داشت مشحون از افراطی گری است . نزدیک شدن به فرهنگ چپ نشانه بیماری افراطی گری است . پس از خرداد 1360 که چپ سنتی زیر بار خرد جمعی ملت ایران دفن شد و چپ نوین شکل گرفت متاسفانه آقای هاشمی همواره در این جریان دیده شده است . این حضور به گونه ای بود که در انتخابات سال88 به صورت رهبر این جریان ظاهر شد و خشن ترین و افراطی ترین رفتارهای سیاسی را در تاریخ معاصر به ثبت رساند.
پرسش هایی از مدیران اقتصادی کشور
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله 19 فروردین خود به نامگذاری سال 91 اشاره می کند و می نویسد: اکنون پس از گذشت سال «جهاد اقتصادی» به سال «تولید ملی» رسیدهایم، حال سوال اینجاست؛ آیا قرار است مثل سال گذشته یکدیگر را موعظه کنیم و در نهایت هم آب از آب تکان نخورد؟ به نظر این قلم یکی از ملزومات مهم تحقق شعار امسال، بررسی گذشته به جای تکرار اظهارات کلیشهای و بیحاصل است. به عبارت دیگر باید دید چه مدیرانی قرار است باعث «تولید ملی» شوند و این افراد در سالهای گذشته چه کارنامهای در این راستا داشتهاند؟ آیا این مسئولان در سال گذشته باعث شکوفایی اقتصاد کشور شدهاند یا رکود آن؟ آیا در کارنامه این افراد نقطه روشنی در زمینه اقتصادی وجود دارد؟ وضعیت کنونی کارخانجات تولیدی که حاصل عملکرد این مدیران بوده چگونه است؟ تولید ملی ارتباط تنگاتنگی با اشتغال دارد؛ آیا شعارها در مورد حل معضل بیکاری به ثمر رسیده است؟ نوسانات ارز سم مهلکی برای تولیدگران کشور است؛ مدیران اقتصادی کشور چقدر توانستهاند بازار را به ثبات برسانند؟ سرمایهگذار برای سرمایهگذاری به اقتصاد سالم بدون رانتهای خاص دولتی نیاز دارد، آیا در سال گذشته این امر مهیا بود و مدیران دولتی توانستهاند مانع فسادهای مالی شوند؟...
چرا اوباما سنت شکنی کرد؟
در سرمقاله روز یکشنبه 20 فروردین روزنامه خراسان، نویسنده به مقاله واشنگتن پست درباره پیام اردوغان به ایران اشاره کرده و نوشته است: باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در پیامی به مقام های عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران، به رسمیت شناختن برنامه هسته ای ایران را برای مصارف صلح آمیز در ازای گام برنداشتن این کشور در مسیر تولید بمب اتمی و اثبات این مسئله پذیرفته است. با فرض این که گزارش واشنگتن پست درست باشد، اگر مضمون پیام جدید اوباما با اظهارات دولتمردان آمریکایی در ابتدای ریاست جمهوری و همچنین دوران ریاست جمهوری جرج بوش مقایسه شود، تفاوتی جدی و ملموس قابل احراز خواهد بود. در برهه های پیشین مقام های آمریکایی با ادعای پیش فرض عزم ایران برای تولید سلاح اتمی، حتی دستیابی به دانش هسته ای را برای ایرانیان مجاز نمی دانستند و خواستار برچیدن بی قید و شرط هر گونه تأسیسات هسته ای در مقیاس های آزمایشگاهی و صنعتی بودند. این در حالی است که با صلابت و پایمردی مسئولان و مردم ایران، حال که کشورمان به فناوری تولید اورانیوم ۲۰ درصدی و همچنین ساخت میله سوخت اتمی دست یافته است، دولت آمریکا با پذیرش تلویحی ایران هسته ای درصدد جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای کشورمان است.
در ادامه مطلب می خوانیم: شاید انتقادهای نامزدهای حزب جمهوری خواه از سیاست های اوباما در قبال ایران از یک حیث صحیح باشد و آن هم این که با وجود تشدید تحریم ها، ایران از پیشبرد برنامه هسته ای خود دست نکشیده است. با فرض درست بودن محتوای گزارش واشنگتن پست هر چند می توان اقدام اوباما را نوعی سنت شکنی تلقی کرد اما گزینه های دیگری چون تست واکنش ایران به این موضوع در آستانه مذاکرات و استفاده از دیپلماسی عمومی درباره موضوع هسته ای ایران را نیز درباره اهداف انتشار یا ارسال این پیام می توان متصور بود.
شریک دزد و رفیق قافله
روزنامه ابتکار روز یکشنبه در یادداشتی با عنوان «شریک دزد و رفیق قافله» به مجادله میان ایران و ترکیه در هفته اخیر پرداخته و با اشاره به نزدیکی مذاکرات هسته ای نوشته است: برای ترکیه دشمنی ایران با غرب و اقدامات غرب علیه ایران بهترین فرصت جهت استفاده از «کارت»های ایران است؛ بازار ایران هر کشور بهخصوص همسایهای چون ترکیه را به هوس میاندازد. ترکیه تلاش میکند تا با میانجیگری میان ایران و غرب، جایگاه خود را در تحولات منطقه و بین افکار عمومی مسلمانان پررنگ کند. آنان نیک دریافتهاند که عربستان به دلیل ویژگی ساختاری و رفتارهای خود، قدرت هماوردی با ایران را از دست دادهاست، پس فضا را برای رقابت خود مناسب میبینند. از طرفی این کشور همزمان که تلاش دارد در دیپلماسی رسمی، خود را دوستی امین برای ایران نشان دهد، در دیپلماسی غیررسمی به شکل نماینده غرب در منطقه ایفای نقش میکند. اختلاف هستهای ایران بهترین فرصت برای اجرای نقش میانجیگری ترکیه بود؛ چرا که ترکیه با تشدید فعالیتهای دیپلماتیک و به ظاهر خیرخواهانه خود تلاش میکند تا نقش قابل توجهی در معادلات منطقهای و حتی بینالمللی داشته باشد. در چند ماه گذشته، این کشور با تغییر رویکرد و با عملکردی دوگانه در عین حال که دست دوستی به سوی ایران نشان داده اما گامهای عملی در اردوگاه دشمنان ایران برداشتهاست که استقرار سپر موشکی ناتو از آن جمله است.
نویسنده می افزاید: پیشتر از طریق همین قلم هشدار داده شد که بنا نیست تمام تخم مرغهای جمهوری اسلامی ایران در سبد ترکیه گذاشته شود. به نظر میرسد اقدام ایران برای تغییر محل مذاکرات، حرکت موثری بود تا حساب کار دست ترکیه بیاید. آنان باید بدانند که نمیتوانند همزمان با سود بردن از تحریمها علیه ایران، در جبهه دشمنان ملت ایران قدم بزنند. هرچند کم نیستند کشورهایی که با سود بردن از اختلاف غرب و ایران، مشکلات خود را حل کردهاند.
ارادهای از سوی ۱+۵ برای حل موضوع هستهای دیده نمیشود
در سرمقاله سه شنبه 22 فروردین روزنامه سیاست روز درباره مذاکرات پیش روی ایران و غرب آمده است: رسانههای غربی به نقل از برخی مقامات اروپایی و آمریکایی تاکید کردهاند که باید غنیسازی ۲۰ درصد متوقف شده و سایت «فردو» نیز تعطیل شود. پیشبینی میشد که طرف مقابل با زیادهخواهیهای خود روند مذاکرات انجام نشده را به مسیری ببرد که نتیجه آن همان چیزی باشد، که اکنون است.
به نوشته سیاست روز، این روند نشان دهنده این موضوع است که ارادهای از سوی ۱+۵ برای حل موضوع هستهای ایران دیده نمیشود و در هر دور از مذاکرات خواستههای تازهای از سوی آنها طرح شده تا مذاکرات فرسایشی شود. فرسایشی شدن روند مذاکرات، همراه با جنگ روانی و افزایش تهدیداتی است که اعمال میشود. این سیاست که اکنون از سوی آمریکا و همپیمانانش علیه ایران دنبال میشود، برای مهار جمهوری اسلامی ایران طراحی شده است.
این یادداشت حاکی است: غرب اعتقاد دارد که مهار جمهوری اسلامی ایران به منزله خنثی شدن انقلابهای منطقه، به تسخیر درآوردن فضای سیاسی ـ اجتماعی کشورهایی که در آنها خیزشهای اسلامی شکل گرفته و در پروسهای دیگر، کاستن نفوذ روسیه و تاثیر سیاستهای مسکو و تضعیف جایگاه این کشور در معادلات منطقهای و بینالمللی است.
سوریه پس از آتش بس
صادق زیباکلام در سرمقاله روز سه شنبه روزنامه شرق درباره بحران سوریه و تعهد طرف های درگیر به آتش بس می نویسد: رژیم سوریه در حقیقت خواهان «تسلیم» رسمی مخالفان شده بود قبل از آنکه ارتش را از شهرها خارج کند. کوفی عنان که از سوی اتحادیه عرب و شورای امنیت به عنوان میانجی برگزیده شده، بعد از انتشار بیانیه وزارت خارجه سوریه، به شخص بشار اسد متوسل شد که توافق را برهم نزده و آتشبس را رعایت کند. آنچه مسلم است رژیم سوریه مجبور بود تا قبل از خروج ارتش از شهرها به عاقبت کار، خیلی جدی بیندیشد زیرا حاکمان سوریه نگرانند اگر ارتش از شهرها خارج شود، شهرها به دست مخالفان خواهد افتاد.
نویسنده معتقد است: اگر آتشبس یا نوعی توافق و میانجیگری میان مخالفان و رژیم صورت نگیرد، وضعیت حکومت سوریه بسیار دشوار خواهد شد. آنچه که بدنه و شاکله حاکمان سوریه را تشکیل میدهد، در مجموع علویها هستند که قریب به دو میلیون نفر از جمعیت سوریه را دربرمیگیرند. بسیاری از دو میلیون جمعیت علوی اگر هم مخالف رژیم اسد نباشند، دستکم خیلی هم از آن طرفداری نمیکنند. خیلیها منتظرند ببینند که تعادل قدرت میان رژیم و مخالفان به کدام سمت خواهد رفت. آنچه مسلم است بدون توافق و یک مصالحه کلان که از حمایت شورای امنیت، اتحادیه عرب و روسیه برخوردار باشد، آینده سوریه در ستیزی از یک جنگ داخلی هولناک قرار خواهد گرفت. تا زمان آغاز آتشبس توافق شده ساعاتی بیشتر باقی نمانده و حال باید منتظر ماند و دید که آیا دمشق به تعهدات پذیرفته شده خود عمل خواهد کرد یا خیر و البته در این میان، واکنش مخالفان «اسد» هم از چشم ناظران و افکارعمومی جهان پنهان نخواهد ماند.
زنگ خطر کودتا علیه انقلاب مصر
«زنگ خطر کودتا علیه انقلاب مصر» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن به نامزد شدن عمر سلیمان برای انتخابات ریاست جمهوری مصر پرداخته شده و آن را مقدمه ای برای یک کودتای احتمالی در مصر خوانده است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: همه این اقدامات در راستای بازگشت به دوران منحوس رژیم حسنی مبارک و احیای حکومت مجدد فرعونیان بر مصر است.
این مطلب می افزاید: استقبال معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی از کاندیداتوری عمر سلیمان و اظهارات شالوم که گفته است کاندیداتوری عمر سلیمان خوشحالکنندهترین خبر پس از خبر سقوط دردناک حسنی مبارک برای ما بود و در صورت پیروزی او اسرائیل میتواند مطمئن باشد که تغییری در حکومت مصر صورت نخواهد گرفت، عمق خیانتی که مطرحشدن عمر سلیمان به انقلاب مردم مصر در بر دارد را آشکار میکند، به ویژه آنکه عمر سلیمان در زمان مبارک نیز از افراد مطرح برای ریاست جمهوری بعد از وی بود. بدین ترتیب، به جرأت میتوان گفت مهندسی معکوس برای بازگرداندن مصر به وضعیت سابق و ادامه روند وابستگی این کشور به بیگانگان، با کاندیداتوری عمر سلیمان، شکل اجرایی به خود گرفته و فردی که سال ها دورههای امنیتی را نزد آمریکایی ها گذرانده و چهرهای شناخته شده و قابل اعتماد برای دستگاه های امنیتی آمریکا و اسرائیل محسوب میشود، میتواند بهترین گزینه برای این توطئه شوم باشد.
نظر شما :