مجله هفته: پیامدهای فردوسی ‌ستایی احمدی‌نژاد

۱۸ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۸:۱۴ کد : ۱۸۹۹۶۸۶ اخبار اصلی
تقریبا یک هفته پس از آنکه محمود احمدی نژاد در مجلس حضور یافت تا با ادبیات خاص خود به نمایندگان پاسخ دهد و از آنچه افراط در ایرانی‌گری در برخی مواضعش می نامیدند دفاع کند، او به تاجیکستان رفت و در جشن جهانی نوروز همراه با سایر روسای جمهور کشورهای فارسی زبان شرکت کرد.
مجله هفته: پیامدهای فردوسی ‌ستایی احمدی‌نژاد
دیپلماسی ایرانی:شاید بتوان گفت که بیشترین تاثیر اسفندیار رحیم مشایی دوست و همدوش احمدی نژاد در دوران شهرداری تهران و ریاست جمهوری، در نگاه به مسائل تاریخی و فرهنگی بوده است. دست کم اینطور می توان گفت که آنچه بیش از هر چیز در مورد تاثیرگذاری مشایی بر احمدی نژاد برجسته نمایی شده و مورد انتقاد جریان های سنتی اصولگرا قرار گرفته، تکیه بر روح و فرهنگ ایرانی و تاکید بیش از حد بر مفاهیم نژادی و ملی ایرانیان بوده است.

این گرایش نزد رئیس جمهور با تفسیرها و تعبیرهای مختلفی همراه بوده و طیف هایی از اصولگرایان آن را نمی پسندند و اصلا در خور شان رئیس جمهوری اسلامی ایران نمی دانند و معتقدند که وی نباید در محافل بین المللی و منطقه ای با چنین ادبیات و نگاهی سخن بگوید و پارامترهای اسلامی و انقلابی نظام را در مرتبه ای پایین تر قرار دهد.

سخنان احمدی نژاد درباره الگوهای ملی و تاریخی ایران تازگی ندارد ولی عباراتی که وی در سخنرانی خود در تاجیکستان استفاده کرد و نوع تمجید و ستایشی که از فردوسی – سراینده شاهنامه – ارائه داد، بخشی از علما و روحانیون و اقشار مذهبی را به اعتراض و انتقاد واداشت.

تا پیش از این بسیاری از ملی گرایان افراطی و کسانی که تصور بازگشت به دوران سلطنت را در سر می پروراندند، نظام جمهوری اسلامی را متهم به تندروی در اسلام گرایی و حذف نمودها و نمادهای ملی در شهرها و کتاب ها و برنامه های فرهنگی و هنری می کردند. اما پس از آنکه اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون و دست راست احمدی نژاد، از نگرش دولت نهم به مقوله فرهنگ و ملیت پرده برداشت، همان باستان گرایان و سلطنت خواهان عنوان کردند که دولت احمدی نژاد عوام فریبی می کند و با این رویکرد درصدد جلب افکار عمومی و مخالفان نظام در خارج کشور است.

احمدی نژاد از این گرایش و سمت و سوی فرهنگی خود و نزدیکانش در روز طرح سئوال از رئیس جمهور در مجلس دفاع کرد و اتهام انحرافی بودن آن را رد کرد و نمایندگان نیز ظاهرا از توضیحات وی در این باره قانع شدند یا دست کم واکنش متقابلی به این بخش از سخنان او نشان ندادند.

اما چند روز بعد احمدی‌نژاد برای شرکت در جشن نوروز باستانی به تاجیکستان رفت و در آنجا صحبت هایی ایراد کرد که به مذاق مذهبیون و علمای دینی خوش نیامد. احمدی نژاد هنوز پاسخی به این اعتراض ها نداده و معلوم هم نیست که چرا فردوسی بزرگ را منجی مکتب پیامبر اسلام معرفی کرده است و نه صرفا منجی زبان و فرهنگ فارسی.

آن بخش از سخنان وی که گفته بود "فردوسی مکتب پیامبر گرامی اسلام را نجات داده و بار حقیقی این مکتب را از دوش نااهلان برداشته و بر دوش ملت ایران گذاشت و این ملت نیز الحق به خوبی از عهده ایفای این مسئولیت برآمد" بیش از سایر عبارات او مورد توجه قرار گرفت و با واکنش برخی چهره‌های فرهنگی و مذهبی روبرو شد.

رئیس مرکز اسناد و کتابخانه مجلس شورای اسلامی در این باره نوشت که احمدی نژاد این سخنان را بدون مشورت با عالمان و فرهیختگان و فقیهان و فیلسوفان اسلامی بر زبان آورده و بنابراین در این زمینه فردی ناآگاه است که گاه از صراط مستقیم و حد اعتدال خارج می‌شود.

رئیس مرکز اسناد و کتابخانه مجلس در ادامه افزود: تا امروز می‌دانستیم که شماری از مورخان تاریخ ادبیات گفته‌اند فردوسی زبان فارسی را احیا کرد و خود فردوسی هم این را در شعری گفته است که «عجم زنده کردم بدین پارسی»، اما نمی‌دانستیم روزی خواهد رسید که رئیس‌جمهوری کشور اسلامی ایران، سی و اندی سال پس از تلاش بی وقفه و دادن هزاران شهید برای اسلام توسط یک ملت آن هم برای احیای اسلام، مدعی شود که فردوسی مکتب پیامبر (ص) را هم نجات داده است. این عین نژادگرایی افراطی است؛ سخنی که نه به سود فردوسی است، نه اسلام، نه ایران و نه به نفع جمهوری اسلامی. این ایدئولوژی به درد اوایل دوره رضا خان می‌خورد که عاقبت سر از ناسیونالیسم افراطی درآورد و هیچ چاره‌ای از مشکلات ملی و بین المللی و تمدنی ما راحل نکرد.

همچنین آیت‌الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید با انتقاد ازسخنانی که احمدی نژاد در تاجیکستان ایراد کرد، گفت: این سخن که اسلام توسط بنی امیه و بنی عباس خراب شده بود و فردوسی آمد و مکتب پیامبر(ص) را نجات داد، ظلم بزرگی است به علمایی که از آغاز تا امروز به دنبال حفظ مکتب اسلام و تشیع بوده و هستند؛ یعنی شیخ طوسی، سیدمرتضی، سیدرضی، شهید اول و شهید ثانی و... حضرت امام (ره)، که سال‌ها زندان و تبعید را تحمل کرده و خونشان نیز در این راه ریخته شده، ‌اسلام را نجات نداده‌اند و فردوسی آن را نجات داده است.

این مرجع تقلید با بیان اینکه خود فردوسی نیز چنین عبارتی را تکذیب می‌کند، ادامه داد: فردوسی گفته است که «بسی رنج بردم بدین سال سیـ عجم زنده کردم بدین پارسی».  خود می‌گوید که با تلاش‌های زیادی که در این سی سال متحمل شده‌ام، زبان فارسی را زنده کرده‌ام؛ بنابراین،اینکه گفته می‌شود فردوسی مکتب پیامبر اسلام (ص) را نجات داده، بی انصافی است.

وی درباره دلیل مطرح شدن این دست سخنان گفت: برخی می‌گویند که هدف از مطرح کردن این حرف‌ها، این است که با روحانیت مبارزه و نقش آن را کمرنگ کنند. همچنین گفته می‌شود که هدفشان قرار دادن مکتب ایرانی در برابر نظام جمهوری اسلامی ایران است تا ما را از دیگر کشورهای اسلامی جدا سازند.

 

نظر شما :