مصیبتی که عبدالله صالح به جان مردم انداخت
سوء استفاده غرب از القاعده یمن
دیپلماسی ایرانی: یکی از پایگاهها و یا خاستگاه اصلی حرکت القاعده و افغانالعربها یمن بوده است. ریشه آن نیز به زمانی بازمیگردد که شوروی سابق در افغانستان حضور داشت و علی عبدالله صالح درمصاحبهای چند سال پیش اعتراف کرد که با کمک امریکا، عربستان و پاکستان جوانان یمنی را به افغانستان فرستادند تا با نیروهای شوروی در آن کشور مبارزه کنند. پس از ترک شوروی آنها در افغانستان باقی ماندند و افغانالعربها را در آنجا پایهگذاری کردند و طالبان در پاکستان و افغانستان به قدرت رسیدند. بسیاری از طالبانیها اصالتا یمنی بودند، همانند بنلادن. بنابراین ارتباطاتی داشتند و محیط یمن نیز برای رشد اینگونه جریانها مناسب بود، چراکه دولت مرکزی در صنعا ضعیف بود و قبایل قدرتمند بودند. در نتیجه زمانیکه این افراد به یمن میآمدند، در مناطق قبیلهای به راحتی زندگی کرده و قبایل ازآنها حمایت میکردند. به دلیل آنکه آنها وابستگیهای قبیلهای هم داشتند.
در طول چند سال گذشته پس از تحولاتی که در افغانستان و پاکستان اتفاق افتاد، اعضای طالبان به سمت کشورهای عربی کوچک از جمله یمن که در گذشته نیز یکی از پایگاههای اصلی آنان محسوب میشد،بازگشتند. سازمان امنیت یمن و امریکا از حضور آنها بهرهبرداری میکردند، بدین معنا که فعالیتهای اصلی آنها را رصد کرده و در هر محلی که خواست خودشان بود آنها را دستگیر و یا به سمت تحرکاتی که ایجاد ناامنی کند، هدایت میکردند که پس از آن موج خبری ایجاد کرده و در نهایت از بهانه حرکت القاعده استفاده میکردند.
در تحولات سال گذشته نیز علی عبدالله صالح برای اثبات وجود خودش در مسایل ریاست جمهوری تحرکات القاعده را افزایش داد. در استان ابین شروع به درگیری با ارتش کردند و حتی در برخی از گزارشها اعلام میشد که فرمانده ارتش مقاوتی نکرده و به راحتی تسلیم شده است و نیروهای موسوم به القاعده آنجا را تحت کنترل خود درآوردند. علی عبدالله صالح پس از آن موج رسانهای ایجاد میکرد که برای مبارزه با القاعده حضور من در یمن ضروری است. با این روند در سنوات گذشته امتیاز میگرفت. البته روند به شکلی بود که مردم یک سال هزینههای زیادی دادند و غرب و عربستان به این نتیجه رسیدند که بیش از این نمیتوانند علی عبدالله صالح را نگه دارند. اما هستههای القاعده همچنان به فعالیتهای خود را ادامه میدهند و از سوی دیگر امریکا و انگلیس از آن استفاده میکنند. به عنوان مثال زمانی که قصد دارند تا ناوگان نظامی خود را در خلیج عدن مستقرکنند، از همین فعالیتهای القاعده استفاده کرده و با این بهانه توجیه مناسبی برای فعالیتهای خود پیدا میکنند. همچنین از این طریق افکار عمومی خود را نیز اقناع میکنند. غربیها برای لشکرکشی خود توجیه میکنند که برای مبارزه با تروریسم القاعده این لشکرکشی لازم است و باید این هزینهها شود.
بنابراین چنین سوء استفادههایی از فعالیت القاعده بوده است. القاعده نیز ریشههای فرهنگی اجتماعی در یمن دارد که اعتقاد به جهاد علیه کفار دارند. به عنوان مثال شاهد بودیم که درطول یک یا دو دهه گذشته حضور یمنیها در بوسنی، چچن، عراق و یا افغانستان به عنوان مبارزه با امریکا زیاد بوده است. به دلیل آنکه روحیه جهادی آنها بسیار بالاست، به کشورهایی که حضور غربیها در آنجا پررنگ بود رفته و آماده مبارزه با غربیها هستند. تمایل آنها برای جهاد در یک لایه بالاتر مورد سوء استفاده برخی جریانها امنیتی سیاسی کشورهای دیگری همچون امریکا و عربستان قرار میگیرد.
خطر القاعده توسط علی عبدالله صالح بزرگنمایی شد، بدین معنا که خطر آن به اندازهای که سبب تغییر و تحولاتی شود که نظام یمن همانند تونس تغییر کند، نیست. بنابراین خطر آنها بزرگنمایی میشود و پس آن سناریویی که برای آن برنامهریزی شده اجرا میشود. اما این خطری نیست که باعث تغییر و تحول جدی در ساختار قدرت در یمن شود.
یمن پاپگاه القاعده
بعید به نظر میرسد که یمن روزی همانند افغانستان و یا پاکستان مقر اصلی القاعده شده و یا به پایگاه صدور بنیادگرایی تبدیل شود. چراکه القاعده در این کشور کنترل شده و سختافزار قدرت در یمن از کنترل خانواده علیعبدالله صالح خارج نشده است و در طول تحولات یک سال گذشته علیرغم آنکه مردم در هجده استان خواهان تغییر نظام بودند، اما شرایط به گونهای که مدنظر مردم بود، تغییر پیدا نکرد. علی عبدالله صالح مجبور به کنارهگیری شد، ریاست جمهوری مادامالعمری او حذف شد، بحث توریث و یا به وراثت رسیدن حکومت به پسر وی حذف شد، اما در نهایت تغییری که مردم خواستار آن بودند، انجام نشد. همین امر نشان میدهدکه خطر القاعده هم موجب تغییر نظام القاعده نخواهد شد و باز هم این فرضیه که به پایگاهی برای صدور بنیادگرایی تبدیل شود نیز بعید به نظر میرسد. اگر چنین اتفاقی هم رخ دهد تحت کنترل نیروهای امنیتی منطقه یمن، عربستان و امریکا خواهد بود.
تغییراتی که در یمن رخ داده، تغییرات ساختاری نبوده است. البته در ساختار سیاسی تغییراتی اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر در بحث نرم افزاری قدرت همانند مجلس و دولت تغییراتی اتفاق خواهد افتاد، اما در سختافزار قدرت که همان نیروهای نظامی و امنیتی هستند، تغییراتی مشاهده نشده و در اختیار نیروهای سابق است./14
نظر شما :