چین و روسیه سهم خود را می خواهند

گذر از جهان تک قطبی به چندقطبی

۲۴ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۵:۴۰ کد : ۱۸۹۷۸۷۷ نگاه ایرانی
گفتاری از فریدون مجلسی، تحلیل‌گر مسایل بین‌الملل در خصوص مقایسه شرایط کنونی با دوران جنگ سرد برای دیپلماسی ایرانی:
گذر از جهان تک قطبی به چندقطبی

 سیر تاریخی جنگ سرد
 

دیپلماسی ایرانی: جنگ سرد اصلی جنگی ایدئولوژیک بود،  جنگ میان کمونیست و یا به عبارتی دنیای سوسیالیست که قصد مدیریت جهانی داشت و این قصد حاکمیت بر جهان را پنهان نمی‌کرد با ایالات متحده امریکایی که قطب قدرتمند دیگر دنیا بود. ایدئولوژی کمونیستی در تمامی کشورها هم نفوذ کرده بود،به عنوان مثال در ایران حزب توده یک حزب ساده بود، اما به چه علت تشکیلات نظامی و یا نفوذ در ارتش داشت؟! اقداماتی که در کره و یا نفوذی که کمونیست در چین داشت و یا حتی به اروپای شرقی هم نفوذ کرده بود. بنابراین کمونیست جنبش رو به گسترشی بود که در مقابل آن جهان غرب قرار داشت که خود را تسلیم آنها نمی‌کرد و نگران بود. دو قطب جهان غرب و شوروی در جنگ علیه فاشیسم متحد بودند و در آن جنگ هم پیروز شدند، پس از آن نوبت مقابله میان خود آنها بود. به عبارت دیگر جنگ میان توسعه‌طلبی شوروی و منافع دنیای غرب لیبرال دموکراسی بود.

اما امروز دیگر چنین شرایطی وجود ندارد و تنها جنگ میان قدرت است و نه جنگ ایدئولوژی. یعنی قدرت‌های جدیدی در دنیا بوجود آمدند، پس از فروپاشی شوروی دنیای دوقطبی تا مدتی از بین رفت و دیگر تبدیل به دنیای یک قطبی شد.در دنیای یک قطبی دیگر جنگ و رویارویی وجود ندارد، تنها در برابر آن مقاومت‌هایی می‌شود، امااین قدرت در طول این مدت عادت کرده است که تمامی کشورها مطیع این قطب باشند. این در حالی است که دیگر زمان آن گذشته است و از سقوط شوروی تا کنون ۲۱ سال سپری شده، در طول این سال‌ها روسیه در ابتدا دوران انحطاطی را گذارند و عقب‌گرد کرد اما به تدریج با آمدن پوتین انسجام گرفت و با شتاب زیادی رو به توسعه اقتصادی پیش رفت. در حالیکه در اروپا چنین شرایطی نیست. چین هم امروزه تبدیل به قدرت اقتصادی جهان شد. در نتیجه امروز نمی‌توان وتوی چین و روسیه را آغاز دوباره جنگ سرد نامید،بلکه جنگ قدرت‌هاست. بدین معنا که این قدرت‌ها قصد دارند تا برای خود حوزه نفوذی داشته باشند و در این حوزه نفوذی تجارت کرده و پایگاه جدیدی داشته باشند.

قدرت‌های بزرگ مایلند تحت عناوین مختلف سیاسی و اقتصادی و غیره در کشوری نفوذ سیاسی برقرار کرده و از این طریق از منافع اقتصادی آن هم برخوردار شوند. یکی از این موارد مساله انرژی است. فرض بر این است که امریکا با ایران بر سر متحد خود یعنی اسراییل اختلاف دارد و ایران را تحریم نفتی می‌کند. قدرت دیگر اعتراض می‌کند که عربستان هم تحت‌ نفوذ توست، بنابراین هر کشوری که نفت ارزان‌تری به من بفروشد من خریدار آن هستم. در نتیجه شرایط جدیدی به وجود آمده است.

با وتوی چین و روسیه نمی‌توان صدرصد موافق بود، چراکه نحوه درگیری که در سوریه پیش آمده قابل قبول نیست. اما از نظر روس‌ها و چینی‌ها دلیل اصلی مخالفت با قطعنامه این است که امریکا قصد دارد از این قدرت برای رهبری دنیا استفاده کند و امروز دیگر آن دوران گذشته است و اگر بنا به تصمیمی است باید توافق تمامی اعضا باشد و اگر بنا به ارائه طرح بود باید همه اعضا طرحی ارائه کرده و رای داده می شد.

نکته مهم دیگر این است با فشار تحریم‌ها کشوری همچون ایران با شرکای بارزگانی خود که آماده خرید نفت ایران هستند و از سوی دیگر تمایل دارند که کالاهای خود را بفروشند، معامله می‌کند. در نتیجه چنین مراوداتی که به عنوان مثال کشور چین پیشنهاد می‌کند نفت با یوآن خریداری شود و هند با روپیه، پس از  مدتی دیگر شرایط انحصاری دلار هم از بین خواهد رفت.

به طور خلاصه باید گفت جهان در حال پوست‌انداختن است و در دوران جنگ سرد جهان دو قطبی پوست انداخت و یک قدرت، قدرت دیگر را بلعید و تبدیل به یک قدرت شد.

امروز این جهان یک قطبی پوست می‌اندازد و تبدیل به جهان پنج یا شش قطبی می شود. در حقیقت این جهان جدید مبارزه میان قدرت‌هاست. در این شرایط قاره پیر یعنی قاره اروپا در آینده مشکلات بیشتری از سایرین خواهد داشت، به دلیل آنکه این قاره پیر به زندگی اربابی عادت کرده است ولی روزبروز ثروت خود را از دست می‌دهد. شاید در کوتاه مدت دنیا را سرگرم کند و برخی اقدامات نیز بهانه‌ای برای این اعمال نفوذ باشد. اما در طولانی‌مدت ادامه پیدا نخواهد کرد وحتی دولت‌های کوچکتر نیز به عقلانیت رو آورده‌اند و به نوعی باید گفت امروز در حال جوشش این شرایط در دنیا هستیم که این شرایط کاملا جدید و متفاوتی است.

نمی‌توان این شرایط را به دوران جنگ سرد تشبیه کرد، در آن دوران چین به دنبال صادر کردن انقلاب خود بود، در حالیکه امروز چین تبدیل به یک امپریالست جهانی شده است. روسیه نیز با عادتی که به سیستم استبدادی و قدیمی دارد خیلی اهمیتی نمی‌دهد که کشوری در خاورمیانه حکومت مستبدی دارد، بلکه بیشتر به دنبال منافع خودش است. بنابراین نزاع اقتصادی است و سعی بر این است که بازار جهانی را از انحصار دلار و یورو خارج کنند و روش‌های جدیدی مطرح می‌کنند.


( ۱۵ )

نظر شما :