سی‌امین یادداشت از سلسله نوشته‌های سرکیس نعوم

چون اخوانی‌ها متمدنند عربستانی‌ها از آنها متنفرند

۱۳ بهمن ۱۳۹۰ | ۲۳:۴۶ کد : ۱۸۹۷۵۴۸ اخبار اصلی
قطعا در این میان کشور قطر استثنا است، برای این که همه می‌گویند الجزیره یک شبکه تلویزیونی اخوانی است.
چون اخوانی‌ها متمدنند عربستانی‌ها از آنها متنفرند

سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و متفکر مشهور لبنانی سلسله مقالاتی را در روزنامه لبنانی النهار منتشر کرد که با توجه به تحولات فعلی منطقه به ویژه انقلاب‌های عربی افقی تازه پیش‌روی بسیاری از تحلیل‌گران به‌خصوص ناظران مسائل خاورمیانه قرار می‌دهد.

این یادداشت‌ها در حقیقت ماحصل سفر نعوم به ایالات متحده و دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی و متفکران و استراتژیست‌های آن کشور است.

نعوم عمده این یادداشت‌ها را به صورت گفت‌وگو و موجز بدون ذکر نام مصاحبه‌شدگان و فقط با اشاره به پست و جایگاه آنها در ۶۳ قسمت تهیه و منتشر کرد. تعدادی از این یادداشت‌ها که عمدتا از شماره ۵۰ به بعد بود در نوبت‌های مختلف در دیپلماسی ایرانی منتشر شد.

دیپلماسی ایرانی در مکاتبه‌ای با سرکیس نعوم متن اصلی یادداشت‌ها را تهیه کرد. "دیپلماسی ایرانی" با توجه به اهمیت و جذابیت این مطالب هر پنج‌شنبه یک مورد را در اختیار مخاطبان قرار خواهد داد.

نعوم خود در مقدمه‌ای که برای دیپلماسی ایرانی نوشته، درباره این یادداشت‌ها می‌نویسد: «من ستون‌نویس ثابت النهار هستم. النهار را می‌شناسید، یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های لبنانی و عربی است. این روزنامه را می‌توان به جرات یکی از پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین رسانه‌های کاغذی لبنان دانست. اگر چه با برخی افکار دوستانم در روزنامه النهار موافق نیستم ولی همگی تلاش می‌کنیم که دموکراسی را رعایت کرده و بدون تحمیل اندیشه‌هایمان به یکدیگر در کنار هم برای النهار یادداشت بنویسیم و تلاش کنیم روزنامه وزینی را تحویل خوانندگان دهیم.

بی‌شک در ایجاد چنین فضایی غسان التوینی، رئیس و مدیرمسئول روزنامه النهار که لطف و محبت بسیاری به تک‌تک روزنامه‌نگاران و خبرنگاران النهار دارد، نقشی مهم ایفا کرده است. من هر سال یک یا دو بار چند هفته‌ای را در لبنان نیستم. چندین سال است که به ایالات متحده می‌روم و در این کشور و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف آن می‌گردم.

به واشنگتن می‌روم و در اداره‌های دولتی آن سرک می‌کشم و به نیویورک که مرکز بسیاری از اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌های امریکایی است می‌روم و ضمن این که سری هم به سازمان ملل می‌زنم و با نمایندگان کشورهای جهان در این سازمان به گپ و گفت می‌نشینم، با بسیاری از مقامات سابق، مشاوران فعلی، بسیاری از استراتژیست‌ها، متفکران و صاحب‌نظران بحث و تبادل نظر می‌کنم. دیگر رویه‌ام شده، وقتی به لبنان باز می‌گردم نتیجه این گپ و گفت‌ها را در قالب یادداشت در روزنامه النهار منتشر می‌کنم. اهمیت این یادداشت‌ها در این است که تلاش کرده‌ام تمامی مناقشه‌ها و بحث‌‌هایی که با مقامات مختلف امریکایی و غیرامریکایی درباره تحولات مختلف دنیا داشته‌ام را به رشته تحریر در آورم.

به‌‌خصوص و به‌طور خالص مسائل مرتبط با خاورمیانه، جهان اسلام، جهان عرب و لبنان. البته امسال من سفر ۱۰ روزه‌ای هم به سیدنی استرالیا داشتم که طی آن جایزه جهانی "جبران خلیل جبران" که یکی از مهمترین جوایز حائز اهمیت برای لبنانی‌ها است و نزدیک ۳۰ ساله است به روزنامه‌نگاران و پژوهشگران برتر لبنانی استرالیایی، لبنانی امریکایی و عرب داده می‌شود، دریافت کردم. امید است این یادداشت‌ها مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد.»

بخش‌‌های اول تا بیست‌ونهم این یادداشت‌ها هفته‌های گذشته منتشر شد که در آرشیو دیپلماسی ایرانی همگی آنها در دسترس هستند و اکنون سی‌امین بخش از این سلسله مقالات تقدیمتان می‌شود:

از همان مقام عالی رتبه در یکی از مهمترین اداره‌های کاخ سفید که تحولات مصر و دیگر کشورهای عربی را به خوبی زیر نظر دارد،  پرسیدم برای چه به قول تو اماراتی‌ها و عربستانی‌ها از اخوان المسلمین خوششان نمی‌آید؟ گفت: «در عربستانی سعودی جامعه محافظه‌کار است و در امارات مردم شبه مسلمان و متدین و بدوی هستند. اخوانی‌ها از لحاظ فکری‌ با وهابی‌ها تفاوت دارند و در عین حال "مدرن"، تحصیل‌کرده و متمدن هستند. برای همین به طور کلی خطری برای حکومت‌های اسلامی محسوب می‌شوند. قطعا در این میان کشور قطر استثنا است، برای این که همه می‌گویند "الجزیره" یک شبکه تلویزیونی اخوانی است.»

پرسیدم: درباره عربستان سعودی و اختلافی که گفته می‌شود میان قطب‌های خاندان سلطنتی وجود دارد و همچنین محدودیت‌هایی که از سوی ایران شیعی احساس می‌کند، همچنین عدم موفقیتش در رویارویی با حوثی‌های یمنی هنگامی که به مرزهایش نزدیک شدند، نظرت چیست؟ جواب داد: «امور داخلی عربستان روشن نیست. اما ناظران اوضاع آن احساس می‌کنند که در آن‌جا اختلالاتی وجود دارد. برخی از اعضا یا حتی مسئولان خاندان سلطنتی سنشان بالا رفته است. ملک عبدالله بن عبدالعزیز هیئت بیعت را تشکیل داده است، ولی آیا این هیئت نقشی که باید ایفا کند را ایفا می‌کند؟ و اگر چیزی عاید پسران بنیانگذار عربستان، عبدالعزیز یا نوه‌هایش نشود و اگر در عین حال تفاهمی برای یک چارچوب ثابت برای حکومت حاصل نیاید و نتوانند جایگاه‌های حکومتی را بین خود توزیع کنند، در آن موقع ممکن است نوه‌ها به دنبال اختیارات ویژه برای خود باشند و در نتیجه در اعمال قدرت ناتوان خواهند بود و این مساله می‌تواند بر ثبات عربستان اثر بگذارد. اما درباره موضوع دولت موسسات که بسیاری از اعراب و خارجی‌هایی که در عربستان حضور ندارند از آن می‌گویند من از تو می‌خواهم نام یک کشور از کشورهای منطقه‌تان را بگویی که بر اساس موسسه‌ها و بنیادها اداره می‌شود.» جواب دادم: من و تو می‌دانیم که منظور از دولت موسسات دولتی است که مطیع قوانین و قانون اساسی باشد و به آزادی‌ها، دموکراسی و حقوق بشر نیز اعتقاد داشته باشد. به این معنا بله هیچ کشوری منطبق با موسسات و بنیادها در کل منطقه وجود ندارد. ولی من منظورم این است که حتی در کشورهای دیکتاتوری موسسات ریشه‌داری وجود دارند که تلاش می‌کنند به رغم نقشی که دارند به سمت هسته‌های قدرت حرکت کنند. مصر بارزترین مثال برای بسیاری از این کشورها است.

جواب داد: «می‌فهمم چه می‌گویی. اما در عربستان ملک عبدالله تلاش می‌کند بر این اساس کشوری بسازد یا می‌خواهد به آن سمت برود که بسازد ولی در نبود او هیچ کس آن را به رسمیت نمی‌شناسد. شاید هم نتواند بدون موافقت دیگر اعضای خاندان حاکم در ساخت آن موفق شود. اما درباره شیعیان عربستان او برای آنها و دیگر شهروندان عربستانی 37 میلیارد دلار امریکا اختصاص داد تا مناطقشان را بازسازی کنند ولی آیا به نظر تو این کافی است؟ آیا شیعیان راضی می‌شوند؟» جواب دادم: این بی‌شک یک حرکت کلان و ضروری است. اما دیر اتفاق افتاده است. شاید اگر قبل از ترس از تحولات و احتمالات منطقه که ممکن است به عربستان هم منتقل شوند انجام می‌داد، فایده‌اش بیشتر بود و تاثیر بیشتر و با اهمیت‌تری می‌گذاشت. همه در عربستان و در راس آنها شیعیان نیاز دارند که مناطقشان توسعه یابند. این را باید توجه داشته باشیم که عربستان نه تنها نیاز به اصلاح اقتصادی بلکه توسعه اقتصادی نیز دارد. همچنین نیازمند اصلاحات سیاسی نیز هست.

سپس پرسیدم: نظرت درباره یمن که نسبت به آن ابراز خوشبینی می‌شود، چیست؟ جواب داد: «علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری یمن مرد بسیار قدرتمند، با جرات و باهوشی است. او بر اساس کمپین‌ها و تطبیق آنها کار می‌کند یک جا امتیاز می‌دهد و جای دیگر آشتی می‌کند و بدین ترتیب امور را پیش می‌برد. ولی در حال حاضر امور به سراشیبی رسیده که با این راه و روش به نفع او تمام نخواهد شد. در آن‌جا "کنگره عمومی ملی" هست که (حزب رئیس جمهور) و احزاب مخالف در آن عضویت دارند. در آن‌جا گفت‌وگوهای مفصلی جریان داشت که هدف از آن، هم برای صالح و هم برای همراهان او، شرکت دادن همه در ترکیب حکومت بود، برای همین همیشه ضمانتی برای پیروزی حزب او و پوشش قانونی برای این پیروزی‌شان وجود داشت. اما هدف طرف مقابل این بود که ضمن این که برای حزب حاکم تسهیلاتی فراهم شود، دیگران نیز بتوانند از طریق کسب کرسی‌های اضافی پیروزی‌هایی به دست آورند. ولی ناگهان صالح گفت‌وگوها را لغو کرد. و درها را به روی همه بست و تظاهرات شروع شد که دلایل دیگری هم داشت. اکنون همه می‌خواهند صالح سرنگون شود که فعلا این طور هم شده است.»   

نظر شما :