سوال فارن پالیسی از کارشناسان
اگر ایران بمب هستهای داشته باشد چه میشود؟
دیپلماسی ایرانی: شلومو بروم، ژنرال بازنشسته اسرائیلی و رئیس سابق مرکز مطالعات استراتژیک در دانشگاه تلاویو به همراه شای فیلدمن، مدیر کل سابق وزارت امور خارجه اسرائیل و شمعون اشتاین، سفیر سابق اسرائیل در برلین در میزگرد سه جانبهای که در مجله امریکایی فارن پالیسی برگزار شد، شرکت کردند و تلاش کردند پاسخی برای این سوال اساسی که "اگر ایران به بمب هستهای دست یابد آیا تهدیدی برای وجود اسرائیل محسوب میشود؟" بیابند.
به گزارش روزنامه لبنانی السفیر، شلومو بروم در این باره گفت: «این درست است که ایران قدرت فیزیکی برای نابودی اسرائیل در اختیار دارد، همان طور که در دوران جنگ سرد اتحاد جماهیر شوروی توانایی نابودی امریکا برای چندین بار را داشت اما این بدان معنا نیست که ایران به مجرد این که به سلاح هستهای دست یابد آن را برای ویرانی اسرائیل به کار خواهد برد.»
اما در پاسخ به این سوال که در صورت دستیابی ایران به بمب هستهای و این که جامعه جهانی به ادعای آنها نتواند موفق شود که ایران به سلاح هستهای دست نیابد، واکنشها چه خواهد بود و این که چه چیزی مانع آن خواهد شد که ایران برای دفاع از خود از آن سلاحها استفاده نکند؟ هر سه نفر بر این اجماع بودند که این نگرانی وجود دارد که در صورت دستیابی ایران به این حد از پیشرفت هستهای، یک بحران هستهای منطقهای به وجود بیاید به گونهای که مثلا ترکیه، عربستان و مصر برای حفظ توازن قوا خود را مجبور ببینند که به توانایی پیشرفته هستهای برسند. در این جا این پرسش مطرح شد که روابط امریکا – اسرائیل با این کشورهای همپیمان چگونه خواهد بود؟ شمعون اشتاین گفت: «احتمال دارد که امریکا قبل از این که ایران به این مرحله از پیشرفت هستهای برسد کشورهای همپیمانش در منطقه را به زیر چتر هستهای خود بیاورد. اما مساله این است که آیا مثلا مصر و عربستان به ضمانتهای امریکا تن میدهند یا به رغم همه مخاطرات به دستیابی به تکنولوژی هستهای پیشرفته اصرار خواهند کرد؟»
در این جا این سوال مطرح شد که اگر همپیمانان ایران یعنی سوریه، حماس و حزب الله به تکنولوژی هستهای دست یابند، چه خواهد شد؟ شای فیلدمن گفت: «احتمالا این طرفها جرات بیشتری خواهند یافت و مواضع سرسختانهتری خواهند گرفت و در مقابل اسرائیل ترس و واهمه بیشتری در تعامل با آنها خواهد داشت. مثلا ممکن است مجددا اتفاقی که در سال 2006 با دستگیری سرباز اسرائیلی توسط حزب الله رخ داد، تکرار شود با این تفاوت که این بار ایران سلاح هستهای داشته باشد.»
در بخش دیگری از این میزگرد ویگاری براشاد، مدیر مرکز مطالعات ترینیتی در هارتفورد در امریکا نیز به اظهار نظر میپردازد. وی میگوید: «جدای از هر گونه سوالی که در زمینه جنگ احتمالی با ایران و سناریوهای احتمالی وجود دارد باید گفت که جنگ با ایران عملی، دیپلماتیک و اقتصادی آغاز شده است و هر ایرانی در حد و توان خود بر این موضوع تاکید دارد.»
براشاد همچنان اظهار نظر میکند، احتمالا ایران تلاش خواهد کرد که جبهه این جنگ را تا چین، هند و روسیه گسترش دهد ولی در آن جا نیز از بابت افزایش فشارهای امریکا به آنها نگران است. مثلا هند در نشست آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران رای داد، و چین و روسیه نیز ممکن است با افزایش فشارهای امریکا به آنها با اعمال تحریمها علیه ایران همراه شوند. به طور خلاصه باید گفت: آنها دوست هستند ولی نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
وی همچنین میگوید: «ایران و هویت نظری آن در سیاست خارجی چین جایگاه ویژهای دارد. میتوان گفت که این تطبیق فکری یک آمیختگی زیبا است و چین مخالفت با تداوم تحریمها علیه ایران را به عنوان جزئی از سیاست خارجی خود قلمداد میکند ولی پکن انتظار دارد که ایران کمبود یک پنجمی کاهش واردات نفتیاش را در پی اعمال تحریمهای اتحادیه اروپا علیه آن جبران کند. برای همین است که سفر تیم گاثنر، وزیر خزانهداری امریکا به چین برای همراه ساختن پکن با تحریمها علیه ایران به شکست میانجامد و امریکا نیز با اعمال تحریم علیه شرکت "زوهای زیرونگ" که مرادات تولیدات نفتی با ایران دارد، باعث خشم چین میشود. چین همزمان روابط دیپلماتیک خود را با سودان جنوبی تقویت کرده تا در صورت کاهش واردات نفتی از ایران در صورت افزایش فشارهای غرب به آن بتواند هم کمبود نفتی خود را جبران کند و هم دوست سنتیاش را در کنار خود داشته باشد.
نظر شما :