بحران سوریه؛ نگاهی از درون و برون

اسد سقوط نمی‌کند ولی مخمصه ادامه دارد

۰۶ دی ۱۳۹۰ | ۱۷:۰۷ کد : ۱۸۹۶۵۴۵ اخبار اصلی
گزارش سخنرانی حسین جابر انصاری سومین سخنران نشست «بحران سوریه، نگاهی از درون و برون».
اسد سقوط نمی‌کند ولی مخمصه ادامه دارد
دیپلماسی ایرانی: حسین جابرانصاری در ابتدای بحث خود به دو نکته اشاره کرد. وی گفت: «در ایران عادت شده است که حوادث را تک بعدی و از زوایای خاص بررسی می کنند در حالی که تحولات منطقه همگی در هم تنیده و پیچیده است و نیازمند بررسی های بسیار گسترده تری است. بسیاری از بحث هایی که در ایران می شود، به این مساله توجه نمی شود و در نهایت یک تعریف کاریکاتوری از تحولات منطقه ارائه می شود. سوریه از این قاعده مستثنی نیست. قضیه سوریه را باید از سه بعد تفسیر کرد، داخلی، منطقه‌ای و بین المللی. ما باید با توجه به این ابعاد سوریه را مورد بررسی قرار دهیم. در بسیاری مواقع ما متاسفانه برخی مباحث را خلط می‌کنیم و تلاش می کنیم آن را بر واقعیت تحمیل کنیم.»

وی درباره نکته دوم خود گفت: «نگاه دوم به بحث عربی از دریچه جهان عربی است. البته در همه تحولات و تغییری که در جهان عرب رخ می‌دهد ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی نیز وجود داشته است. در برخی از جاها نقش کاتالیزور را داشته و در برخی جاها نقش توقف‌کننده داشته است.»

وی سپس به بحث داخلی سوریه اشاره کرد و گفت که تلاش می‌کند که یک تفسیر واقعی از وضعیت جاری در سوریه ارائه دهد. از این رو در ابتدا تاریخچه‌ای از چگونگی شکل‌گیری سوریه را ارائه داد و سپس افزود: «ما از این تاریخچه می‌توانیم بگوییم که یک حکومت تمامیت‌خواه و انحصاری در سوریه شکل گرفته است. در حال حاضر حزب بعث و خانواده اسد در راس قدرت و محوریت حاکمیت سوریه قرار گرفته‌اند. البته جناب آقای حافظ اسد در سال 1972 با زیرکی یک جبهه متحدی متشکل از چند حزب عموما ملی‌گرا، بعثی و کمونیستی، سوسیالیستی تشکیل داد تا نشان دهد که این تنها فقط حزب بعث نیست که تصمیم‌گیر اصلی کشور بلکه یک حرکت جمعی برای پیش برد سیاست‌های کشور وجود دارد.»

جابر انصاری سپس گفت: «حزب بعث به گونه‌ای رفتار کرده است که در نهایت حرف آخر را در سوریه خود می‌زده است. حزب بعث در طول این مدت همواره تلاش کرده است که خود را نماینده همه شعارهای سیاسی پیشرو به غیر از جریان‌های اسلامی مطرح کند. این حزب همواره تلاش می‌کرد این گونه نشان دهد که در هر شعاری و در هر حالتی خود نماینده آن نگرش سیاسی است که این مساله در نهایت باعث سرکوب همه جریان‌های سیاسی شد و یک نظام تمامیت خواه و دیکتاتوری شکل گرفت.»

وی در ادامه تاکید کرد، در این جا باید به این نکته اشاره کنیم که همواره در جهان عرب سه جریان پیشتاز بوده‌اند. اسلام‌گرایان که اخوان المسلمین آنها را رهبری می‌کرد، ناصریسم یا ملی‌گرایان عربی، سوسیالیسم و یک جریان ملی لیبرال که کمتر با اقبال عمومی همراه بوده است. در طول دوران حاکمیت بعث، این حزب در ابتدا تمرکز خود را بر اقشار فقیر، دهقانان و کشاورزان قرار داد. ولی بعدا به ویژه در دهه اخیر رویکرد خود را تغییر داد و به سمت اقتصاد باز و لیبرالی حرکت کرد. در این میان یک قشری شکل گرفت که به دلیل سیاست‌های لیبرالی تحت فشار قرار گرفته و دست به اعتراض زدند که تحولات اخیر بازتاب اعتراض آنها است.

انصاری سپس به تشکیل قومیتی سوریه پرداخت و گفت: «ترکیب طایفه ای مذهبی سوریه شامل 73 درصد سنی مذهب، 12 تا 13 درصد علوی‌ها، درصد کوچکی شیعیان 12 امامی، 10 درصد مسیحی و سه درصد دروزی‌ها هستند. این ترکیب باعث شده تا جریان‌های طایفه‌ای اقلیت به سمت نظامی گری روی ‌آورند، وارد حزب بعث می‌شوند و ارکان قدرت را در اختیار می‌گیرند. در نتیجه در حال حاضر اکثریت علوی در راس و ارکان قدرت قرار گرفته‌اند. البته این بدان معنا نیست که جریان‌های سنی رکنی را در اختیار ندارند. ما شاهدیم که بسیاری از نزدیکان آقای اسد را سنی‌ها تشکیل می‌دهند ولی اکثریت حاکمیت را علوی‌ها در اختیار دارند.

او سپس به تحولات جاری در سوریه پرداخت و گفت: «اعتراض‌ها عموما در حاشیه‌های کشور رخ داده و هنوز به شهرهای بزرگ نرسیده است. نکته دیگر این که اکثر سرمایه‌داران و بازرگانان هنوز تن به حادثه نداده‌اند، دچار تردیدند و تنها نظاره‌گر حادثه هستند که در میان آنها شمار بسیاری از اهل تسنن نیز هستند. در این میان اقلیت‌ها با محوریت علوی یک اتحادی را تشکیل داده‌اند و از وضعیت جاری در سوریه بسیار نگرانند. از این رو می‌توان گفت در حدود یک سوم جامعه یا نمی خواهند تغییری ایجاد شود یا از آن‌چه در کشور می‌گذرد بسیار نگران هستند. این مساله در میان برخی سنی‌ها نیز وجود دارد. آنها از این که کشور به سوی یک نظام اسلام‌گرای افراطی حرکت کند بسیار نگرانند. در نتیجه فعلا به رغم کشتارهای گسترده حاکمیت توانسته همچنان قدرت را در اختیار داشته باشد، اقلیت اجتماعی را رهبری کرده و میان آنها وحدت ایجاد کند و همچنین بر نگرانی بخشی از اهل تسنن نیز بیفزاید. با این حال حاکمیت همچنان شیوه‌های سرکوب قدیم خود مثل دوران سرکوب دوران درعا را پیش گرفته است. از آن طرف مخالفان نیز در ابتدا در تردید بودند ولی بعدا به سرنگونی نظام روی آوردند. این کش‌مکش تا کنون به این جا رسیده است که دو طرف در یک مخمصه گیر کرده‌اند که به رغم حمایت‌های خارجی نتوانسته‌اند راه به جایی ببرند.»

وی سپس با پاسخ به این سوال که از این تحولات چه چیزی را می‌توان پیش‌بینی کرد، به صحبت‌های خود پایان داد و گفت: «پیش‌بینی آینده بسیار سخت است ولی احتمالاتی وجود دارد. یک احتمال این است که نظام مطلوب سوریه پیاده شود و با سرکوب به هدف خود برسد. به نظر می‌رسد مجموعه شرایط منطقه‌ای این احتمال را به یک احتمال ضعیف تبدیل کرده است. از این رو بازگشت به وضعیت گذشته تقریبا شبه محال است. احتمال دوم احتمال تضعیف نظام است. یعنی نه سقوط نظام بلکه در پی این حوادث تضعیف شدید نظام با حفظ بقای خود و تغییر گسترده در سیاست خارجی آن، یعنی شبیه عراق پس از سال 90. احتمال دیگر نظام حاکم در سوریه ساقط شود که این احتمال، احتمال برجسته‌ای نیست و بسیار ضعیف به نظر می‌رسد. احتمال دیگر این که ممکن است کشتار ادامه پیدا کند و در ادامه زمینه مداخلات خارجی پیش بیاید و چیزی شبیه سناریوی لیبی رخ دهد. بسیاری این احتمال را البته ضعیف می‌دانند. شاید به مرور روند حوادث به این سمت برود ولی در حال حاضر به دلیل ژئوپولیتیک سوریه به دلیل همسایگی اش با لبنان، عراق، فلسطین و حمایت ایران، روسیه و چین از آن و تردید خود امریکایی‌ها برای خروج از پرونده‌های منطقه‌ای، احتمال مداخله خارجی را ضعیف می‌کند. سناریوی دیگر احتمال جنگ داخلی و تجزیه سوریه است. ظاهرا در حال حاضر حاکمیت حاضر به کوتاه آمدن نیست و حاضر است به همه مخاطرات حتی تا جنگ داخلی پیش رود. البته وضعیت جریان مخالف نیز بهتر از این نیست چرا که آنها نیز به دلایل بسیار نمی‌توانند وارد جنگ داخلی شوند. سناریویی که بیشتر احتمال آن می‌رود استمرار بحران و مخمصه فعلی و آزمودن پیشنهادهای مختلف و رسیدن به یک توافق نهایی است.»    

 

نظر شما :