عراق در گرداب اختلاف های قومی - مذهبی

۰۶ دی ۱۳۹۰ | ۱۳:۰۵ کد : ۱۸۹۶۵۱۵ اخبار اصلی
دیپلماسی ایرانی ابعاد منطقه ای بحران سیاسی عراق را در گفت و گو با علی اکبر اسدی،‌ پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک و کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است.
عراق در گرداب اختلاف های قومی - مذهبی
دیپلماسی ایرانی: متهم شدن طارق الهاشمی به دست داشتن در حوادث تروریستی اخیر در عراق و فرار وی به اقلیم کردستان عراق، کافی بود تا بحرانی جدید در این کشور ایجاد شود. بحرانی که نه تنها ابعاد داخلی آن مهم است بلکه نقش قدرت‌های منطقه ای نیز در آن حائز اهمیت است. دیپلماسی ایرانی ابعاد منطقه ای این بحران را در گفت و گو با علی اکبر اسدی،‌ پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک و کارشناس مسائل خاورمیانه بررسی کرده است:

 

اخیرا شاهد بحران سیاسی در عراق هستیم. به نظر شما این بحران تا چه حد در اثر خلاء قدرتی ایجاد شده که بعد از خروج نیروهای امریکایی از این کشور شکل گرفته است؟

 

بحران سیاسی عراق در وهله اول یک بحران ناشی از ساختار نظام سیاسی است که ریشه‌های تاریخی خاص خود را دارد. چالش‌ها و بحران‌های سیاسی زیادی در عراق در سال‌های بعد از 2003 به وقوع پیوسته است و این اولین بحران سیاسی در عراق نیست. به نظر می رسد این بحران ناشی از نوعی دموکراسی توافقی در عراق است که باعث می شود گروه‌های سیاسی برای پیشبرد اهداف خود و حضور و مشارکت در ساختار قدرت به نوعی وابسته به سایر گروه‌ها و توافق با آن‌ها باشند. یعنی کسی که در راس هرم سیاسی قرار می گیرد نمی تواند به تنهایی اهداف و منافع کشور را پیش برده در مورد مسائل کشور تصمیم گیری کند.

البته خود این مسئله به شکاف‌های قومی و مذهبی در عراق بر می گردد. با توجه به این شکاف‌ها است که ساختار سیاسی پارلمانی شکل گرفته است. در واقع بحران‌های قومی و مذهبی به این ساختار سیاسی وارد شده اند و باعث ایجاد بحران سیاسی می شوند. اگر این را در کنار این مسئله بگذاریم که در عراق فرهنگ سیاسی متناسب با ساختارهای دموکراتیک و در وقاع سنت‌های دموکراتیک مشاهده نمی شود، این بحران‌ها مدام بازتولید می شوند. در زمان تشکیل دولت دوم آقای مالکی هم شاهد آن بودیم که پروسه تشکیل دولت زمان زیادی طور کشید و بحرانی در این زمینه ایجاد شد.

در عراق گروه‌های مختلفی وجود دارد که لزوما همه آن‌ها ساختار جدید را نپذیرفته اند. یعنی اگر چه برخی از آن‌ها حتی در قدرت نیز حضور دارند اما رویکرد‌های سیاسی و امنیتی دارند. انفجارهای اخیر در بغداد موید همین نگاه امنیتی است و نشان می دهد که سنی‌ها هم زمان به استفاده از ابزارهای سیاسی و امنیتی هم چنان اعتقاد دارند. با توجه به این که تکثرگرایی سیاسی مورد پذیرش گروه‌ها واقع نشده است، گروه‌های مختلف هم چنان در پی حذف یک دیگر از قدرت هستند و نوعی فرهنگ اقتدارگرایی بر سیاست در عراق حاکم است. این بحث مصالحه و تعامل گروه‌های سیاسی را در راستای منافع ملی دشوار می کند. البته ریشه این مسئله در طی نشدن روند دولت ـ ملت سازی در عراق است. عراق هنوز نتوانسته است خود را به عنوان یک دولت ـ ملت تعریف کند و منافع ملی خود را مشخص نماید تا نظام سیاسی بتواند در آن قالب حرکت کند.

بنابراین چون تا قبل از 2003 سنی‌ها و بعثی‌ها بر عراق حاکم بوده اند،‌ الان هم بخش‌های مهمی از سنی‌ها به دنبال عدم موفقیت روند سیاسی حاضر و بازگشت کامل به قدرت هستند.

 

بنابراین خروج نیروهای امریکایی و خلاء قدرت در عراق تاثیری در این بحران نداشته است؟

 

واقعیت این است که در عراق خلاء قدرت کامل را شاهد نیستیم. چون در طول سال‌های بعد از 2003 نوعی نهادسازی در عراق ایجاد شده و یک قدرت سیاسی در این کشور وجود دارد که توانسته است خلاء قدرت را پر کند. اما با این حال خروج امریکا از عراق، در بحران اخیر عراق تاثیرگذار بوده است.

 

نقش قدرت‌های منطقه ای را در بحران اخیر چگونه می بینید؟

 

با توجه به این که شکاف‌های قومی و مذهبی در عراق وجود دارد، بازیگران خارجی هم فرصت‌ها و فضای مناسبی برای تاثیرگذاری بر شرایط و معادلات و بحران‌های داخلی عراق را دارند. این بحران در وهله اول یک بحران ساختاری داخلی است اما بازیگران خارجی هم بر آن تاثیرگذار هستند. مثلا شاهد آن هستیم که ترکیه از آقای طارق الهاشمی حمایت می کند؛ یا کشورهای عربی خصوصا سعودی‌ها از نظام سیاسی جدید در عراق ناراضی هستند و بر این مبنا چالش‌ها و تاثیرگذاری‌های خاص خود را در این زمینه ایجاد می کنند.

 

به نظر می رسد در کشورهای دیگر نیز این نزاع شیعه و سنی که شما به آن اشاره کردید وجود دارد. به نظر شما بحران جاری در عراق نمونه کوچکی از این نزاع نیست که در کل منطقه در جریان است؟

 

در مجموع نوعی منازعه و رقابت شیعی ـ سنی در منطقه وجود دارد. این مسئله را می توان در تحولات بحرین، تحولات سوریه و یا تحولات عراق دید. در تحولات همه این کشورها مسائل فرقه ای به نوعی دخیل است و نمی توان آن را نادیده گرفت. عراق هم حوزه ای است که رقابت‌ها و منازعات فرقه ای شیعی ـ سنی در آن انعکاس پیدا می کند. درست است که بازیگران خارجی از این شکاف‌ها استفاده می کنند اما با این حال به نظر می رسد که در صورتی که خود رهبران سیاسی داخلی عراق اراده کنند، می توانند به تدریج بر این منازعات غلبه کنند.

 

به نظر شما راه حل بحران اخیر در عراق را باید در داخل این کشور جست و جو کرد؟ یا لازم است قدرت‌های منطقه ای در این مورد به توافق برسند؟

 

به نظر من باید راه حل را در ساز و کارهای داخلی جست و جو کرد تا احزاب در صحنه حضور یابند و رویکرد تهاجمی و تخریبی خود را در مقابل یکدیگر کاهش دهند و به نوعی تعامل و هم فکری برسند تا بتوانند بحران را حل کنند.

 

گروه‌هایی که در حال حاضر درگیر این بحران هستند، هر کدام ارتباطات جدی ای با طرف‌های منطقه ای منازعه دارند. چگونه ممکن است آن‌ها به تنهایی مسئله را حل کنند؟

 

همان طور که عرض کردم ساختار سیاسی در عراق مبتنی بر یک دموکراسی توافقی است. یعنی راه حل دیگری جز توافق وجود ندارد. درست است که بلند مدت و میان مدت توافق و تاثیرگذاری بازیگران منطقه ای در حل بحران بسیار تاثیرگذار است و فاکتور مهمی به شمار می رود و در بلند مدت هم هر کدام از این گروه‌ها اهداف و منافع خود را که در پیوند با بازیگران منطقه ای است دنبال می کنند اما در کوتاه مدت و در مورد این بحران خاص باید گفت که به نظر می رسد راه حل دیگری به جز تعامل و توافق سیاسی وجود ندارد. اگر گروه‌های شیعی بخواهند سنی‌ها را به طور کامل کنار گذارند، باید مشکل کاهش مشروعیت سیاسی را بپذیرند. بنابراین برای احتراز از این مشکل باید نمایندگان سنی در ساختار قدرت حاضر باشند. از طرف دیگر سنی‌ها هم به این درک رسیده اند که ساختار سیاسی فعلی در عراق به سمت نوعی ثبات در حرکت است و آن‌ها نخواهند توانست با رویکرد امنیتی و اقدامات تخریبی اهداف خود را پیش ببرند. بنابراین در کوتاه مدت راه حل دیگری جز توافق وجود ندارد. اما در بلند مدت و میان مدت نوعی از همراهی و توافق منطقه ای برای حل بحران سیاسی در عراق لازم است.

 

نظر شما :