مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
«طرفهای بحران اروپا» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی در روز یکشنبه 20 آذر است که بحران مالی اروپا و اختلاف نظر میان برخی قدرت های اقتصادی جهان را محور قرار داده است. در بخشی از این یادداشت می خوانیم: آمریکا نه تنها در ایجاد بحران اقتصادی در اروپا نقش داشت و با تغییر جهت دادن به بحران مالی آمریکا، آن را به بازارهای پولی اروپا منتقل کرد، بلکه از هرگونه همکاری برای خروج اروپا از این بحران خودداری میکند و وانمود مینماید که در این صحنه، صرفاً یک تماشاچی بی طرف است!
در ادامه آمده است: انگلیس گرچه به واسطه قرار گرفتن در قاره اروپا ناگزیر باید در آن سهم داشته و مثل بقیه کشورهای اروپایی در خیر و شر آن سهیم باشند، ولی همواره سعی کردهاند سهم خود را از سفره اروپا به گونهای جدا کنند که فقط در منافع آن شریک باشند. به همین دلیل جزء آخرین کشورهایی بودند که به اتحادیه اروپا ملحق شده و در پیوستن به واحد پول اروپا نیز از آن شانه خالی کردند و در اجلاس روز جمعه سران اتحادیه اروپا هم به تنهایی به مخالفت با مصوبه 26 کشور دیگر پرداخته و آن را وتو کردند. طبعاً از دولتمردانی که در سالهای اخیر خود مردم انگلیس آنها را آلت دست سیاستهای آمریکا در جهان نامیده اند، انتظاری غیر از این نیست. به همین دلیل مقامات انگلیسی نیز همچون سران کاخ سفید عمل کرده و مانع اتحاد و همگرایی اروپا در مقابل آمریکا هستند.
این روزنامه می افزاید: آلمان و فرانسه، گرچه به عنوان دو کشور قدرتمند در عرصه اقتصاد اروپا و موتور محرکه اتحادیه، مجبور به برعهده گرفتن عواقب بحران کشورهای دیگر نیز هستند ولی در سالهای اخیر که کشورهای کوچکتر اروپایی با مشکل مواجه شده اند، سعی کردهاند از این اوضاع در جهت تقویت اقتدار و محوریت خود در میان کشورهای اروپایی بهرهبرداری کرده و موقعیت خود را با گرفتن امتیاز از دیگر کشورهای این قاره تثبیت کنند، به گونهای که این موضوع، بحثها و اعتراضات زیادی را برانگیخته و رئیس گروه وزرای دارایی کشورهای اروپایی را نیز به انتقاد از آلمان و فرانسه وارد کرده و گفته است: "این دو کشور نباید در این موقعیت طوری عمل کنند که گویی آلمانیها و فرانسویها بر دیگر اعضای اروپایی برتری دارند. مرکل و سارکوزی باید به سیاست دیکته کردن مواضع خود در نجات یورو پایان دهند." بدین ترتیب، اروپا در وضعیت بغرنجی قرار گرفته و از داخل و خارج با کوهی از مشکلات مواجه است. هر چند تلاشهایی برای خروج اروپا از وضعیت بحران در جریان است ولی از شواهد و قرائن به خوبی پیداست که جو حاکم بر این رایزنیها هرگز مثبت نبوده و وجود روحیه "رقیبکشی"، نتیجه بخش بودن گفتگوها را نقش بر آب کرده است.
سیاست رسانه ای اصولگرایان در آستانه انتخابات
روزنامه رسالت روز یکشنبه در یادداشتی ذیل عنوان «سیاست رسانه ای اصولگرایان» به بایدها و نبایدهای اصولگرایان در آستانه انتخابات مجلس می پردازد و می نویسد: در طراحی سیاست رسانه ای اصولگرایان ملاحظات راهبردی زیر نباید مورد غفلت قرار گیرد: 1- جنگ نرم پایان نیافته است و این مار خوش خط و خال هر روز پوست می اندازد و در پی روزنه جدیدی برای رخنه در ارکان نظام است تا پروژه براندازی از درون را کلید بزند. دشمن در ابعاد مختلف، هنجاری، ارزشی، استراتژیک، اقتصادی و فرهنگی برای مقابله با جمهوری اسلامی در قالب (soft war) برنامه ریزی کرده است. دشمن به دنبال آن است که دوست را دشمن و دشمن را دوست نزد ملت ایران جلوه دهد.
رسالت می نویسد: دشمن در پی آن است اخلاق سکولار را جایگزین اعتقادات مذهبی مردم کند. دشمن می خواهد مصرف گرایی و عدم تمایل به خرید کالاهای ایرانی را بین مردم رواج دهد. دشمن اباحی گری فرهنگی و اخلاقی را هدف قرار داده است. دشمن سیاست زدگی در دانشگاه و عدم میل به تحقیق و پژوهش را بین دانشجویان نشانه گرفته است. دشمن قصد دارد حوادث تلخ فتنه 88 را بار دیگر در انتخابات اسفند ماه تکرار کند. این خطی است که از تجزیه و تحلیل کمی- کیفی رسانه های دشمن و دنباله ها و اذناب داخلی آن به دست آمده است.
در ادامه این مطلب می خوانیم: هر جریانی که بتواند برنامه های انتخاباتی و رویکردهای سیاستگذارانه خود را حول این گفتمان صورت بندی کند نقطه مرکزی دارت آرای رای دهندگان ایرانی را هدف گرفته است و می تواند امیدهای زیادی به پیروزی در انتخابات آینده داشته باشد. اصولگرایان هیچ راهی جز همگرایی با یکدیگر ندارند. آنها به نقطه غیر قابل بازگشتی رسیده اند. همانگونه که مردم بین سروش و اکبر گنجی با محمد خاتمی و کروبی تفاوتی قائل نبودند بلا تشبیه امروز نمی توان از آنها انتظار داشت بین جبهه متحد اصولگرایان، جبهه پایداری و... تفکیک کنند.
اجازه ندهیم اجماع جهانی علیه کشورمان به رویه ای متداول تبدیل شود
روزنامه آفرینش روز یکشنبه در سرمقاله ای به انتقاد از دیپلماسی کشورمان پرداخته و درباره روند منزوی ساختن ایران از سوی غربی ها و اعراب نوشته است: به لحاظ سیاسی شاهدیم که در حال حاضر آمریکا، اروپا، اعراب و حتی کشورهای ذره ای خلیج فارس بر علیه کشورمان موضع گیری و در همراهی با اربابان خود در فشار به ایران از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کنند . لذا مشخص است که عملکرد مثبتی در نحوه برخورد با مخالفانمان نداشته ایم و تنها گزینه قطع ارتباط را مدنظر گرفته ایم. وزن و جایگاه سیاسی ایران بیش از این است که در یک رای گیری تنها 9 کشور با ما همراهی کنند! و از نوع برخوردهایشان مشخص است که رأی شان خاکستری است و به هنگام ضرورت مخالف ما خواهند بود.
این روزنامه می افزاید: به لحاظ اقتصادی هم که از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر مورد فشارقرارگرفته ایم. مجبوریم نفت خود را به چینی ها و هندی ها آنهم به قیمت ارزان بفروشیم و درنهایت برای دریافت پول خود ماه هابه انتظار بنشینیم. تحریم بانک مرکزی و صنعت پتروشیمی کشورمان از سوی کشورهای غربی نتیجه همین کم کاری های ما در عرصه دیپلماسی می باشد. همانطور که کشورهای غربی هرروز به لحاظ سیاسی از ما دور می شوند ابایی هم از قطع روابط اقتصادی ندارند. چون به خاطر نداشتن روابط سیاسی فعال، زمینه ای برای گسترش مراودات تجاری وجود نخواهد داشت. درثانی قطع ارتباطات اقتصادی ما با غرب به منزله انزوای بیشتر ما می باشد. تنها اهرم فشار و برگ برنده ما در بخش نفت و گاز است که بعضا تهدید می کنیم که با قطع صادرات نفت فشار مضاعفی را برغرب وارد خواهیم کرد. درحالی که استفاده از این گزینه خودزنی است و ابتداً خودمان را از پای درمی آورد و بعد به حریفان آسیب می رساند.
آفرینش معتقد است که با این روند، خواسته یا ناخواسته به سمت انزوای سیاسی و اقتصادی حرکت می کنیم. نباید اجازه دهیم این اجماع جهانی بر علیه کشورمان به رویه ای متداول تبدیل شود و برای مدت های مدید فشارهای سیاسی و اقتصادی را برما تحمیل کنند. قدرت و داشته های دیپلماسی ما به حدی هست که بتوانیم در همین برهه زمانی خود را از زیر بارفشارها و انزوای غرب رها سازیم.
درباره احزاب اسلام گرای مصر زود قضاوت نکنیم
سعدالله زارعی در روزنامه کیهان (روز دوشنبه) به بررسی انتخابات مصر پرداخته و با درنظر گرفتن قدرت یابی اسلام گرایان و احتمال بروز خطاهایی در آغاز راه از سوی آنها نوشته است: در تحلیل آرای جریانات اسلام گرا چند نکته قابل تامل وجود دارد. نکته اول این است که درباره گروههایی که اسلام گرا خوانده میشوند میتوان قضاوتهای مختلفی داشت ولی در اینکه رأی حدود 70 درصدی مردم مصر به اسلام گراها از عمق و علاقه مردم مصر به اسلام و اسلام گرایی حکایت میکند، نمیتوان کمترین تردیدی داشت و این بدان معناست که اسلام گرایی در مصر ریشهای عمیق دارد و آینده از آن اسلام گرایی است. نکته دوم این است که احزاب اسلام گرا در مصر تجربه حکومت داری نداشته و احتمال خطا و اشتباه درباره پارهای از رفتارها و مواضع آنان وجود دارد که قضاوت نهایی درباره آنان نباید با استناد به این خطاها صورت بگیرد کمااینکه خود ما در مرحله شکل دهی به نظام سیاسی -سالهای 57 و 58- خطاهایی - از قبیل میدان دادن به غرب زدگان- داشته ایم ولی این خطاها هویت و آینده انقلاب را به خطر نیانداخته چرا که متن مردم دنبال حاکمیت اسلام بودند. البته نباید بروز خطا و اشتباه را کم اهمیت تلقی کرد و جبران ناپذیر بودن بعضی از خطاها را از نظر دور داشت.ژ
جریان انحرافی در لیبی
«لیبی نیازمند انقلاب دوم» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی در روز دوشنبه 21 آذر است که از
نشانههای انحراف در انقلاب لیبی گفته و نوشته است: بررسی رویدادهای هفتههای اخیر لیبی نکاتی را نمایان میکند که نشان دهنده آینده پرفراز و نشیب این کشور تا استقرار یک نظام حکومتی با ثبات میباشد. همین بررسی، پرده از این واقعیت بر میدارد که تصور آیندهای منطبق بر خواست و اراده تودههای مردم و اعتقادات اسلامی آنها در نظام حکومتی لیبی یک تصور خوشبینانه است. درست است که مردم لیبی خواستار حاکمیت اسلام هستند ولی معادلات سیاسی پشت پرده و زدوبندهایی که سیاستمداران غرب گرای لیبی با قدرتهای غربی دارند، موانع بزرگی بر سر راه تحقق این خواسته مشروع مردم ایجاد کرده و میکنند که چه بسا آنچه به عنوان سرنوشت سیاسی این کشور رقم میخورد، درست عکس آن چیزی باشد که مردم برای آن قیام کردند و خون دادند و فداکاری کردند.
به نوشته این روزنامه، در تحولات هفتههای اخیر لیبی، دستهای پلیدی مشاهده میشوند که اگر با هوشیاری انقلابیون لیبی قطع نشوند، انقلاب این کشور به سرعت مصادره خواهد شد و به چیزی برخلاف ماهیت خود تبدیل خواهد گردید. همزمان با انتشار خبر مربوط به تأسیس قریب الوقوع سفارت رژیم صهیونیستی در طرابلس، از لندن نیز اخباری مبنی بر تشکیل جلسات پیاپی توسط یهودیان مقیم انگلیس با هدف تشویق یهودیانی که در لیبی سوابقی داشتند به سفر به این کشور به گوش میرسد. در این جلسات مقرر شده است یهودیان انگلیس با حمایت مقامات لندن به لیبی بروند و خواستار پس گرفتن آنچه مدعی هستند به عنوان اموال و دارائیهای یهودیان در لیبی وجود دارد بشوند. مهمتر آنکه در این جلسات، سخن از ضرورت حضور دراز مدت این یهودیان در لیبی با هدف نفوذ در ارکان حکومتی این کشور به میان آمده و مقرر شده تا آنجا که مقدور است یهودیان برای حضور در مراکز تصمیم سازی لیبی تلاش نمایند.
بستن تنگه هرمز حق مسلم ماست
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان در روز سه شنبه، به مباحث قانونی مربوط به تنگه هرمز و توانایی ایران برای بستن آن اشاره کرده و نوشته است: چنانچه ایران از صدور نفت خود محروم شود، دلیلی ندارد که دیگران از تنگه ای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد، اجازه صدور نفت آنهم برای دشمنان تابلودار و متخاصم ایران اسلامی را داشته باشند.
او می نویسد: کنوانسیون 1958 ژنو(مواد 14 تا 23) و کنوانسیون 1982 جامائیکا(مواد 17 تا 37) خود را به موضوع دریای ساحلی و حق عبور کشتی ها اختصاص داده اند که به برخی از آنها اشاره می شود. 1- در ماده 14 کنوانسیون 1958 ژنو آمده است «کشتی های تمامی کشورها اعم از کشورهای ساحلی یا غیر آن، می توانند در دریای ساحلی از حق عبور و مرور بی ضرر برخوردار باشند». 2- در بند 4 از همان ماده آمده است «عبور و مرور تا جایی بی ضرر خواهد بود که به آرامش، نظم یا امنیت کشور ساحلی آسیب نرساند».
3- در بند یک از ماده 16 کنوانسیون 1958 ژنو آمده است «کشور ساحلی می تواند اقدامات لازم را برای جلوگیری از عبور و مروری که بی ضرر نیست، به عمل آورد». 4- در بند 3 از ماده 16 تصریح شده است «کشور ساحلی می تواند بی آن که تبعیضی میان کشتی های خارجی قائل شود(حتی) عبور و مرور بی ضرر کشتی های خارجی را نیز به خاطر حفظ امنیت خود، موقتا متوقف کند». 5- در مواد 17 تا 23 کنوانسیون 1982 جامائیکا نیز مواد مورد اشاره در کنوانسیون 1958 ژنو با تغییراتی جزیی در عبارات تکرار شده است.
شریعتمداری می افزاید: همانگونه که ملاحظه می شود، اولا فقط عبور کشتی هایی از تنگه هرمز مجاز خواهد بود که برای «امنیت، نظم، آسایش و حقوق ملی» جمهوری اسلامی ایران «بی ضرر» تشخیص داده شود. و بند 4 از ماده 14 و بند یک از ماده 16 کنوانسیون 1958 ژنو، تشخیص بی ضرر بودن عبور کشتی ها از تنگه هرمز را برعهده کشور ساحلی- ایران اسلامی- گذارده است و... اکنون باید گفت در صورتی که صدور نفت ایران از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی و یا سایر متحدان آسیایی آنها نظیر ژاپن، تحریم شود، آیا عبور کشتی های حامل نفت برای کشورهای یاد شده که در حالت مورد اشاره، دشمن تلقی می شوند «عبور بی ضرر»! خواهد بود؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است و ایران اسلامی حق دارد و می تواند با جلوگیری از عبور این کشتی ها مانع توانمندی دشمن در تهدید امنیت ملی خود شود. عبور کشتی هایی که از مبدأ کشورهای تحریم کننده به مقصد سایر کشورهای خلیج فارس، تسلیحات نظامی حمل می کنند نیز به طریق اولی و مطابق همان مواد از کنوانسیون های ژنو و جامائیکا، مخل و در تعارض با امنیت ملی کشورمان تلقی شده و بستن تنگه هرمز به روی این کشتی ها حق مسلم و قانونی ایران اسلامی خواهد بود.
وظایف حقوقی دولت در قبال هواپیمای متجاوز امریکایی
«اسارت پیشقراول جنگ آمریکایی و وظایف حقوقی دولت» عنوان سرمقاله روز چهارشنبه روزنامه رسالت به قلم حشمتالله فلاحت پیشه است که در آن به تجاوز هواپیمای بی سرنشین امریکایی به آسمان ایران اشاره شده و آمده است: این تجاوز به اندازه کافی دارای استنادات حقوقی است که میتواند زمینه یک شکایت رسمی در «لاهه» را فراهم آورد. اکنون «لاهه» به شهری تبدیل شده که در آن چند دادگاه جنایات جنگی فعال است. دیوان بین المللی کیفری (آی.سی.سی) ادعای پیگیری جنایات جنگی و جنگ علیه حقوق بشر را دارد هرچند که این وظیفه را نیز به گونهای گزینشی و باز هم به عنوان تبعی از تقسیم قدرت دنبال میکند. ولی واقعیت این است که صدور حکم حقوقی و کیفری در خصوص اقداماتی که مقدمه جنگ است، میتواند پیش و بیش از تشکیل دادگاههای جنایات جنگی، نقش پیشگیرانه داشته باشد.
این نماینده مجلس می نویسد: نگرانی ما از این است که دفتر حقوقی ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه در پیگیری حقوقی و کیفری بخشهایی از حقوق مسلم ایرانیان، کارنامه موفقی نداشته اند. به عنوان نمونه کل غرامت و خسارات دریافت شده در قبال بزرگترین جنایت علیه هواپیماهای مسافربری تاریخ ـ یعنی حمله ناو وینسنس به ایرباس ایرانی، قابل دفاع نیست. کل مبلغ غرامت حدود 290 مسافر شهید و هواپیمای ایرباس ایرانی، یک دوازدهم غرامتی است که فلان خانم آمریکایی در دادگاهی کذایی علیه ایران درخواست کرده و از خزانه دولت آمریکا دریافت کرده است. آن خانم ادعا کرده است که چون شوهرش پنج سال در لبنان گروگان بوده است باید یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون دلار غرامت از ایران دریافت نماید.
نظر شما :