نفوذ اسرائیل در سودان جنوبی؛ زنگ خطری برای مصر جدید
با توجه به تحولات اخیر خاورمیانه، سفر نتانیاهو به سودان جنوبی چه هدفی دارد و از چه جهت اهمیت دارد؟
به نظر نمی رسد این سفر به تحولات خاورمیانه ربطی داشته باشد. یعنی این دو موضوع کاملا با یکدیگر متفاوت است. همان طور که می دانید سودان جنوبی یک کشور عربی نیست. سودان واحد یک کشور عربی بود اما یکی از دلایلی که سودان تجزیه شد، همین بود که سودان جنوبی با توجه به اکثریت نژادی تبدیل به یک کشور افریقایی شود. بنابراین من فکر نمی کنم ارتباطی بین بهار عربی با این سفر وجود داشته باشد.
اما اسرائیلیها همان طور که از زمان رفراندوم پیش بینی می شد، برنامه خاصی را برای سودان جنوبی دارند و این برنامه کاملا تعریف شده است و اسرائیلیها با چشمان باز در حال تلاش برای اجرای این برنامه هستند. طی چند سال اخیر دیده نشده است که اسرائیلیها در حد نخست وزیر از افریقا بازدید کرده باشند. سال گذشته، آویگدرو لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به چند کشور افریقایی سفر کرد اما به نظر می رسد این اولین سفر مقامات رژیم صهیونیستی در حد نخست وزیر به یک کشور افریقایی در طی سالهای اخیر است.
همین مسئله نشان دهنده اهمیت جنوب سودان برای اسرائیلیها است. بنابراین اسرائیلیها با برنامه و پیگیری اهداف خاص، اقدام به این سفر کرده اند.
موقعیت ژئوپلیتیک سودان جنوبی تا چه حد در توجه اسرائیل به این منطقه تاثیر دارد؟
یکی از مهم ترین دلایل توجه اسرائیل به سودان جنوبی، همین موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک این منطقه و این کشور جدیدالتاسیس است. علت آن هم این است که سودان جنوبی در منطقه ای قرار دارد که هم به دلیل مسئله آب که الان یکی از مهم ترین موضوعات جهان است و هم به لحاظ مرزهایی که با کشورهای شمال افریقا که نوعا کشورهای عرب زبان هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است.
یکی از ویژگیهای سودان جنوبی این است که با یک چهارم جمیعت کل سودان سابق، بیش از هفتاد درصد منابع و ذخایر کل سودان را در اختیار گرفت. تخمین زده شده که بین 68 تا 80 درصد منابع نفتی سودان در سودان جنوبی قرار دارد. علاوه بر این سودان جنوبی بر رود نیل تسلط دارد که این رود به عنوان یک شاهرگ حیاتی برای نه کشور حوزه نیل به حساب می آید. مخصوصا برای کشوری مانند مصر، این اهمیت دو چندان است. همان طور که می دانید نیل از دو سرچشمه نیل آبی و نیل سفید که اولی از اتیوپی و دومی از اوگاندا سرچشمه می گیرند تشکیل شده است. این دو از جنوب سودان وارد این کشور می شوند و در خارطوم به هم می پیوندند و نیل واحد را تشکیل می دهند. به طور طبیعی سودان جنوبی در حال حاضر بر این دو نیل، یعنی نیل سفید و نیل آبی اشراف دارد.
با توجه به این سودان جنوبی کشوری است که به تازگی ایجاد شده است، فاقد زیرساختهای لازم برای اداره کشور چه از نظر تکنولوژیک و چه از نظر سرمایه و چه از نظر نیروی انسانی کارآمد است. به همین دلیل برای توسعه کشور به شدت نیازمند کمکهای خارجی است. اسرائیلیها با درک این مسئله از دوران گذشته ارتباطاتی را با سران شورشیان سابق جنوب و رهبران امروز سودان جنوبی برقرار کرده بودند. به نظر من هدف آنها غیر از مسائلی مانند نفت، مسئله احاطه و اشراف و کنترل منابع آب کشورهای عربی به خصوص مصر بوده است. این جا است که شاید بتوان ارتباطی میان بهار عربی و این بحث پیدا کرد. به این دلیل که مصر جدید با مصر زمان مبارک کاملا متفاوت خواهد بود. بنابراین اسرائیلیها برای کنترل رفتار آتی مصر، نیازمند به یک اهرم فشار هستند.
نفوذ اسرائیل در سودان جنوبی تا چه حد می تواند منجر به فشار به مصر شود؟
بله؛ به این دلیل که ماهیت حکومت در مصر تغییر کرده و حکومت در مصر دیگر یک حکومت متعهد به امنیت اسرائیل نیست. البته قرارداد کمپ دیوید هنوز تغییر نکرده ولی در این فضای پرتلاطم مصر، همه احتمالات ممکن است. به نظر من اسرائیلیها برای کنترل رفتارهای آتی مصر نیازمند اهرمهای جدیدی هستند. یکی از این اهرمها کنترل منابع آب است.
بد نیست بدانید که رژیم حقوقی حاکم بر نیل با کنوانسیون 1929 نوع تقسیم آب این رود مشخص شده است. دبی تقسیم آب بر اساس این کنوانسیون تعریف شده و بیشترین سهم را مصریها می برند. به نظر می رسد که سودان جنوبی به عنوان کشوری که تازه به جمع کشورهای حوزه رود نیل اضافه شده و بیشترین منابع آب نیل از آنها می گذرد، ادعاهای جدیدی خواهد داشت. البته الان ممکن است به دلیل عدم استقرار رژیم و مشکلاتی که با شمال دارد، این کار را انجام ندهد. اما در آینده ممکن است ادعاهایی در این زمینه داشته باشد و این مسئله حتی ممکن است کنوانسیون 1929 را هم با تجدید نظر مواجه کند. اینجا جایی است که اسرائیلیها هم می توانند به خوبی مشورتهای لازم را به سودان جنوبی بدهند.
نکته دیگری که در این جا حائز اهمیت است این است که اسرائیلیها نشان داده اند که معمولا با برنامه و هدف خاص روابط خود با کشورهای دیگر را سامان می دهد. یعنی به تعبیری می توان گفت که رژیم صهیونیستی در روابط خارجی خود مانند عقابی است که در ابتدا شکار خود را نشانه گیری می کند و مشخصا روی آن شکار تمرکز می کند و یورش می برد. به نظر می رسد اسرائیلیها طی چند ماه گذشته یعنی بعد از برگزاری رفراندوم و تایید آن توسط عمر البشیر، برنامه ریزی وسیعی را برای کار با سودان جنوبی آغاز کرده اند. به غیر از مسئله مصر، مسئله آب و مسئله نفت، می توان به نیاز اسرائیلیها برای ایجاد پایگاه جدید برای بازسازی روابط نسبتا تخریب شده خود با کشورهای افریقایی هستند. افریقاییها در چند دوره با اسرائیل دچار چالش شدند. بعد از جنگ 1967، تحریم نفتی اعراب و حمایت افریقا از این اقدام و در دوره کنونی می توان این چالشها را به روشنی مشاهده کرد.
بنابراین به نظر می رسد اسرائیلیها با درک اهمیت قاره افریقا، در صدد بازسازی روابط خود با افریقا هستند و یکی از جاهایی که می تواند پایگاه بسیار مناسبی برای آنها باشد سودان جنوبی است.
نظر شما :