همه به این باور رسیدهاند اسد سقوط نمیکند
کسانی که اوضاع سوریه را از نزدیک پیگیری میکنند میگویند که سرنگونی نظام اسد تا کنون تحقق نیافته و توانسته است از ابزار نظامی به رغم خونهای بسیاری که ریخته شده و ویرانیهایی که در بسیاری از مناطق سوریه به بار آمده برای حفظ بقای خود استفاده کند. از این رو جامعه عربی و جامعه بینالمللی به این نتیجه رسیده است که باید برای حل مساله سوریه و جلوگیری از خونریزیهای بیشتر و حفظ مصالح حیاتی و استراتژیک منطقهای و بینالمللی به دنبال یافتن راههای مسالمتآمیز باشد. در چنین حالتی امکان استفاده از حق وتو در شورای امنیت هم وجود ندارد چرا که اخیرا کشورهای عضو شورای امنیتی از حکومت بشار اسد حمایت قاطعی به عمل آوردند برای این که منافعشان با منافع سوریه گره خورده است و کاری هم به مصالح ملت سوریه ندارند. این تلاقی سیاسی در برخی موارد با مصالح غرب به ویژه امریکا نیز مقارن شده است. و گرنه امریکا هیچ گاه نه محلی به حساسیتهای روسیه "این کشور بزرگ" سابق و نه به تلاشهای چین که میخواهد قدرت بزرگ جهان شود، داده است. در چنین وضعیتی میتوانیم نتیجه بگیریم که مصالح حیاتی غرب به خطر افتاده و این مساله باعث شده است که به فکر یافتن راه حلی غیر از گزینه نظامی برای سوریه باشد. یکی از دلایل آن میتواند این حقیقت باشد که روسیه و چین از قدرت کافی برای رویارویی با آنها در سوریه برخوردارند و در این زمینه هم میتوانند موفق شوند اگر چه حتی این موفقیت جزئی باشد.
کسانی که از نزدیک موضوع سوریه و تظاهرات در آن را پیگیری میکنند، میگویند که دستوراتی که به ارتش سوریه برای استفاده از سلاح سنگین داده شده نمیتواند تظاهرات مردمی معترضان را پایان دهد. چرا که اگر بنا بود چنین برخوردی با اعتراضها بدین شیوه پایان بگیرد همان روز اول که تظاهرات شروع شد پایان مییافت. البته اگر از روز اول از چنین برخوردی استفاده میشد ملت سوریه همگی علیه بشار اسد میشدند و جهان او را به عنوان جنایتکار میشناخت و علیه او قضایی، سیاسی، حقوقی و نظامی وارد عمل میشد. آنگاه دیگر حمایت کنندگان از اسد نیز نمیتوانستند به حمایت از او برخیزند. چرا که در جهان این گونه رایج میشد که نظامی هست که ملتش را سر میبرد. حکومت سوریه این حقیقت را هم خوب میداند که اگر به چنین اقدامی مبادرت بورزد جهان فورا علیهش وارد عمل خواهد شد و از طریق رسانههای جمعی همه گونه عملی را علیهش سازماندهی خواهد کرد. نظام اسد خوب میداند که وضعیتی مثل 1982 دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
درباره ارتش عقیدتی و وجود حکومتی که مانع نفوذ اسرائیل در منطقه شده یعنی موضوعی که باعث بقای حکومت 41 ساله اسد شده است، به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران دیگر چنین نظریهای نه در داخل و نه در خارج سوریه کسی را قانع نمیکند. اکنون بسیاری میگویند که حکومتی که با قلع و قمع و کشتار میخواهد بر مردم حکومت و بقای خود را تضمین کند دیگر مشروعیت ایستادن در خط مقدم مقاومت را هم ندارد. از سویی عدهای نیز میگویند که حزب بعث و افرادی که صحبت از قومیت عربی میزنند نیز از پس گرفتن اراضی اشغالی از صهیونیستها بر نیامدهاند. آنها همچنین میگویند که این رژیم نتوانسته زندگی آزاد برای شهرندانش مهیا کند، کرامت انسانی آنها را از بین برده است، اقتصادشان شکوفا نیست و نظام دموکراتیک ندارند. وحدت عربی را به رغم دادن شعارهای پانعربیستی منبعث از اندیشههای بعثی فراهم نکرده و از قضیه فلسطین و صهیونیستها تنها برای حفظ قدرت استفاده کرده است. مردم تا آخر کنار نظام ایستادهاند ولی تا کنون هیچ چیز به دست نیاوردهاند.
اما درباره بهانههای دیگر، افراد نزدیک به دمشق میگویند که ترکیه میخواهد از طریق سوریه بر اعراب مسلط شود و برای رسیدن به این هدف حتی حاضر است که دخالت نظامی در سوریه را عملی کند. آنها بر این باورند که آنکارای حزب عدالت و توسعه بر این اعتقاد است که هدایت رهبری مواضع ضد اسد از یک سو نزد مردم این کشور غرور ایجاد میکند و از سوی دیگر با رساندن اسلامگرایان به قدرت از راههای دموکراتیک نقش منطقهای بزرگی برایشان رقم خواهد زد. درباره مواضع روسیه و چین نیز میگویند که مواضع آنها با توجه به مصالحشان قابل تعدیل است.
اما درباره این که مردم سوریه خود اخوان المسلمین را رد میکنند، نیز این افراد میگویند: تعداد افرادی که در سوریه کشته شدهاند تا کنون از مصر و تونس و دیگر کشورهای عربی مشابه همین وضعیت بیشتر بوده است. اکنون برای مردم سوریه آنچه مهم است یافتن راهی برای پایان دادن به این بحران خطرناک و ایجاد خط پایانی برای کشتار است.
نظر شما :