کنفرانس بن 2؛ تکرار تجربه ای ناموفق
کنفرانس بن دو در آینده افغانستان چه جایگاهی دارد و از چه جهت مهم است؟
همان طور که قبلا درباره تحولات افغانستان صحبت شد، کنفرانس بن دو در ادامه زنجیره کنفرانسهایی است که از استانبول شروع شد و بعد در بن برگزار شد و در کابل تحت عنوان نشست بزرگ برقرار شد.
برخی از کارشناسان بر این باورند که از آن جا که دو نشست قبلی نتیجه مشحصی نداشت و دستور کار آن دچار سردرگمیبود، به طریق اولی خروجی نشست بن دو، خروجی مشخصی نخواهد داشت به این دلیل که دستور کار مشخصی ندارد. از گذشته وقتی راجع به کنفرانس بن بحث میشد، بحث مذاکره با جریان افراط مطرح میشد. بعد به دلیل تحولات در افغانستان و مشخصا بعد از ترور شهید ربانی، رئیس دولت افغانستان موضع گیریهای متناقضی بروز داد. یک بار گفت مذاکره با جریان افراط ادامه خواهد داشت، یک بار گفت که مذاکره با جریان افراط متوقف شده و بار سوم و بعد از نشست کابل که شریک جرم پدا کرد و به نوعی به دنبال مشروعیت گرفتن از آن نشست بود، مطرح کرد که گفت و گو با جریان افراط ادامه دارد. این در شرایطی بود که بانیان کنفرانس بن دو که به عقیده ناظران منطقه ای برای کسب پرستیژ به افغانستان آمده بودند بعد از ده سال دچار از دست دادن پرستیژ و حیثیت شده اند.
دستور کار دیگری که از طرف جامعه بین الملل و کشورهای فرامنطقه ای دنبال میشد این بود که ما به دنبال بازسازی افغانستان هستیم. الان به نظر میرسد که با توجه به روند کنفرانس استانبول و کنفرانس کابل، مجموعه دولت به دنبال مذاکره با جریان افراط است که موضع مشخصی از طرف جامعه بین الملل نسبت به این مطلب دیده نشده، از طرفی جامعه بین الملل میگوید به دنبال جمع آوری کمکهای بیشتر و تداوم بازسازی است. در حالی که این موضوع و محور هم زیر سوال است. به هر دلیلی که جامعه بین الملل در ده سال گذشته نتوانسته است در ده سال گذشته کارنامه مشخصی در مورد تعهدات خود نسبت به افغانستان ارائه دهد و اگر الان بخواهیم سنجشی انجام دهیم تا ببینیم چه کارهایی در حوزه بازسازی به غیر از کارهایی که جمهوری اسلامیایران و یکی دو کشور دیگر انجام داده اند، صورت گرفته، به نظر میرسد جامعه بین الملل نسبت به تعهدات خود در ده سال گذشته کارنامه موفقی نداشته است.
لذا این سوال مطرح است که در آن زمان که موضوع افغانستان موضوع اول و مورد توجه افکار عمومیبود و مردم آمادگی داشتند و جامعه بین الملل هم جدیت داشت، کارنامه موفقی از خود نشان نداده است. به هر دلیل که در این ده سال نتوانسته است این کار را به درستی انجام دهد، الان هم به نظر نمیرسد با توجه به این که موضوع افغانستان در حال حاضر در اولویت اول نیست، بتوانند کاری از پیش ببرند. بنابراین در این دو دستور کار یعنی مسئله مذاکره و بازسازی خروجی مشخصی نخواهد داشت. لذا میتوان این نتیجه را گرفت که اساسا اهمیتی نخواهد داشت و به نتیجه مشخصی نخواهد رسید.
شاهد آن هستیم که پاکستان این نشست را تحریم کرده است. عدم حضور پاکستان در این اجلاس چه تاثیری بر بحث مذاکره با جریان افراط خواهد داشت؟
اظهاراتی که طی روزهای گذشته به وزیر امور خارجه پاکستان منتسب شده، این است که وقتی پاکستان نمیتواند راجع به امنیت خود متعهد باشد و تلاش کند، چگونه میتواند در افغانستان نقشی ایفا کند؟ اگر فرض را بر این بگیریم که این اظهارات که توسط رسانهها منتشر شده، درست است، پیشاپیش به نظر میرسد که پاکستان به دلیل این که قائل به این است که نمیتواند نقشی در افغانستان داشته باشد، در اجلاس شرکت نمیکند و این به مسائل داخلی پاکستان بر میگردد. البته اگر این اظهارات که به وزیر امور خارجه پاکستان منتسب شده است را هم صحیح ندانیم، مسائل داخلی در این مسئله موثر است. در هر صورت، مجموعه وقایعی که از موضوع جریان نامه ای که سفیر پاکستان در امریکا از طرف مقامات پاکستانی منتقل کرده، دولتیان در اسلام آباد را دچار یک بحران کرده است. بعد از آن بحران نیز مسئله مورد تهاجم قرار گرفتن یک پاسگاه که معلوم نیست در خاک پاکستان بوده است یا خیر، مطرح شد. حال به هر علتی پاکستان درگیر بحران داخلی است. یا به عمد علاقمند است که افکار عمومیرا بیشتر متوجه آن موضوع کند یا شاید از موضع صدق وزیر خارجه پاکستان گفته است که ما نمیتوانیم امنیت را در کشور خود تامین کنیم چه رسد به افغانستان.
در هر صورت تجربه نشان داده است که همسایگان افغانستان حتی اگر علاقمند باشد و بنا داشته باشد که بحث صلح را در افغانستان جلو ببرد و در توسعه و امنیت کمک کند، به تنهایی موثر نیست. بنابراین اگر بنا باشد افغانستان از ظرفیتهای بومیخود به طور عمومیاستفاده کند، همه کشورها منجمله پاکستان میتوانند موثر باشند. ولی اگر بنا باشد به صورت گزینشی یکی از همسایگان افغانستان به دنبال یک اقدام جدی است، چندان تاثیری ندارد. لذا برخی از کارشناسان معتقدند اصولا شرکت کردن یا نکردن پاکستان در موضوع افغانستان واقعه چندان مهمینیست که تحولات افغانستان را تغییر دهد. ضمن این که خود جایگاه اجلاس بن زیر سوال است.
ایرانیها در این کنفرانس شرکت کرده اند. اگر واقعا امیدی نمیرود که این کنفرانس مفید باشد، انگیزه حضور چیست؟
به هر صورت همسایگان افغانستان به این دلیل که نگران تحولات افغانستان هستند، ممکن است به دلیل کسب اطلاع در این گونه کنفرانسها شرکت کنند. اما در گذشته این گونه بوده که اگر تهران قصد داشته باشد که در مسائل افغانستان تاثیرگذار باشد،به صرف شرکت در یک جلسه نه به صورت سلبی و نه به صورت ایجابی نمیتواند تاثیرگذاری داشته باشد. چنین جلساتی به مثابه مهمانی رفتن نیست. چنین جلساتی پیوست لازم دارد و پیوست آن از چند ماه قبل از برگزاری اجلاس باید انجام شود. لذا به نظر میرسد که حضور ایران در هر سطحی در این جلسه بیشتر به جهت کسب اطلاع باشد تا تاثیرگذاری. به این دلیل که موضوعات افغانستان به این صورت نیست که بتوان در یک جلسه تاثیر سلبی یا ایجابی داشت.
نظر شما :