چرا اسرائیل به فکر جنگ افتاد؟

۱۳ آذر ۱۳۹۰ | ۱۴:۲۳ کد : ۱۸۵۴۲ اخبار اصلی
اسرائیل تهدید می‌کند و واشنگتن آن را به آرامش دعوت می‌کند در حالی که خود انگشتش به روی ماشه است و دائما می‌گوید که همه گزینه‌ها مطرح است. محتوای تهدید روشن است؛ انتخاب گزینه نظامی.
چرا اسرائیل به فکر جنگ افتاد؟
دیپلماسی ایرانی: یکی از وجوه تحولات منطقه چالش تشدید شده ایران با جهان غرب است. چالشی که کشورهای عربی را نیز به کنار خود کشانده است. اکنون کار به جایی رسیده که صحبت از حمله نظامی به ایران می‌شود و این که اسرائیل قصد دارد تاسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار دهد تا شاید برای چند سالی هم که شده تهدیدی که مدعی است از برنامه هسته‌ای ایران متوجه آن است کمی از آن دور شود. اگر چه این نیت با هجمه جهانی علیه اسرائیل بر سر حمله به ایران حتی در درون این رژیم فعلا رنگ باخته است.

پایگاه خبری تحلیلی میدل‌ایست آنلاین، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: کوبیدن بر طبل جنگ میان ایران و اسرائیل و غرب بار دیگر شدت گرفته تا این اندازه که اگر این بوغ و کرناها واقعی باشند می‌توان گفت که احتمال حمله به ایران قبل از هر روز دیگری نزدیک است. اسرائیل تهدید می‌کند و واشنگتن آن را به آرامش دعوت می‌کند در حالی که خود انگشتش به روی ماشه است و دائما می‌گوید که همه گزینه‌ها مطرح است. محتوای تهدید روشن است؛ انتخاب گزینه نظامی. شکی نیست که پرونده هسته‌ای ایران در حال حاضر هدف است به ویژه این که گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شبهاتی را ایجاد کرده مبنی بر این که ایران تصمیم دارد به سمت ساخت سلاح هسته‌ای متمایل شود. ایرانی‌ها هم تهدید را با تهدید آن هم از عیار سنگین جواب داده‌اند، ژنرال رحیم صفوی، مشاور ارشد فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران در این باره گفت: «ایران قدرت بزرگ منطقه است و پاسخ ما به هر گونه حمله‌ای به ما چنان ویرانگر خواهد بود که احساس پشیمانی آنها را به دنبال خواهد داشت.» سردار امیر علی حاجی زاده نیز درجه تهدید را تا بدانجا برد که گفت در صورتی که به ایران حمله شود ایران نیز سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه را هدف قرار خواهد داد.

نویسنده این یادداشت در ادامه می‌نویسد: بسیاری از تحلیلگران حتی تحلیلگران مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران بر این باور بودند که جنگ غیر ممکن است و نهایتا اوضاع محدود به دو وضعیت خواهد شد، "جنگ در تاریکی‌ها" که در حقیقت جنگ سازمان‌های امنیتی در سطح جهانی خواهد بود که اهداف برخی از آنها روشن و بسیاری از آنها نیز نامعلوم خواهد بود. دیگری جنگ اطلاعاتی یا جنگ الکترونیک که از بارزترین آنها هک کردن دستگاه‌های الکترونیکی ایران و وارد کردن ویروس‌های اینترنتی به ویژه در برنامه‌های هسته‌ای‌اش است. اما حتی همین تحلیلگران هم اکنون نظر خود را عوض کرده‌اند. حالا آنها می‌گویند که جنگ دیگر غیر ممکن نخواهد بود بلکه در حال حاضر مطرح است و حتی شمارش معکوس نیز آغاز شده است و اگر واقعا یک تحول ناگهانی به ویژه از سوی ایران رخ دهد دیگر نگه داشتن ساعت شنی بسیار سخت خواهد بود. سوال بزرگ این است که چه شد تحولی به این گستردگی در مواضع این تحلیلگران به وجود آمده است؟

در پاسخ به این سوال در ادامه یادداشت آمده است: اسرائیلی‌ها به این باور رسیده‌اند که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران باید همین امروز و نه فردا انجام شود. هدفشان هم نمی‌تواند نابودی همه تاسیسات هسته‌ای ایران باشد که رسیدن به این هدف بدون مشارکت امریکا غیر ممکن است، آنها این را هم می‌دانند که انجام چنین حمله‌ای مثل قطع کردن شاخ و برگ درختی است که مجددا دوباره رشد خواهد کرد. اسرائیلی‌ها این را هم می‌دانند که جنگ زمینی نیز غیر ممکن است. چرا که هم امریکایی‌ها و هم اسرائیلی‌ها می‌دانند که انجام چنین حمله‌ای دست کم نیم میلیون سرباز می‌خواهد و هزینه‌های آن نیز سر به فلک خواهد کشید. گردآوردن این تعداد سرباز به ویژه پس از جنگ عراق و افغانستان دیگر برای آنها ممکن نیست به ویژه که بحران اقتصاد جهانی نیز وجود دارد. پس چرا به فکر انجام چنین جنگ پرهزینه‌ای افتاده‌اند؟

نویسنده در پاسخ به این سوال نیز می‌نویسد: اسرائیل در تبلیغات غلوآمیز خود علیه پرونده هسته‌ای ایران آن‌چنان زیاده‌روی کرده که دیگر هر گونه بازگشتی از این موضع را برای خودش خطرناک کرده است. چرا که ایرانی‌ها در حال حاضر اگر واقعا به سمت ساخت سلاح هسته‌ای حرکت کرده باشند که البته هنوز ثابت نشده که رفته‌اند، اسرائیلی‌ها ناگزیرند که همان کاری بکنند که در قبال پرونده هسته‌ای اعراب منطقه انجام دادند، حتی اگر این حمله به قیمت از بین رفتن هویت وجودی‌شان تمام شود. از سویی اوضاع در منطقه به سمتی پیش می‌رود که هر واکنشی را از سوی ایران ممکن است در پی داشته باشد. سوریه همچنان روزهای ناآرامی را می‌گذراند و حماس نیز مشغول برقراری رابطه با کشورهای پیرامونی‌اش به ویژه مصر است.

درباره تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز نیز نویسنده می‌نویسد: چنین تهدیدی فقط زمانی ممکن است صورت بگیرد که ایرانی‌ها چاره‌ای دیگر پیش روی خود نبینند چرا که بستن این تنگه راه‌های صادرات نفت خود ایران را نیز می‌بندد.

نویسنده سپس می‌نویسد: با عقب‌نشینی نیروهای امریکایی از عراق حریم هوایی عراق باز شده است. چون ارتش عراق از سامانه دفاع هوایی برخوردار نیست و اسرائیل نیز می‌تواند به خود جرات دهد که به فکر استفاده از حریم هوایی عراق حتی بدون اذن آنها بیفتد. آسمان سوریه نیز باز است. دلیل آن هم حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای این کشور بدون واکنش از سوی نیروی دفاعی سوریه است. اسرائیلی‌ها این فکر را هم می‌کنند که حمله به ایران چندان مخالفانی هم در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ندارد. این را از مواضع صریح آن کشورها به خصوص پس از اعلام خبر ترور سفیر عربستان در واشنگتن برداشت کرده است.

نویسنده در پایان می‌نویسد: ایران در برابر دو گزینه است. یا جنگ سخت را بپذیرد یا جنگ نرم. عواقب جنگ سخت کاملا روشن است اما درباره عواقب جنگ نرم نیز باید بگوییم که تا کنون پنج دانشمند هسته‌ای ایران کشته شده‌اند و حملات ویروسی نیز به تاسیسات هسته‌ای ایران آسیب جدی وارد کرده‌اند. انفجارهای اخیر ایران که یکی در نزدیکی تهران و دیگری نیز در نزدیکی اصفهان رخ داد نیز بر شبهات پیگیری جنگ نرم با ایران از سوی اسرائیل و متحدان غربی‌اش افزوده است. با این حال امکان حمله نظامی از سوی اسرائیل حتی به صورت محدود همچنان وجود دارد. اگر چه در هر حالتی عواقب آن بسیار خطرناک و ویرانگر خواهد بود.

 

نظر شما :