اهداف و منافع احتمالی جنجال سفارتخانه برای تهران
درواقع می توان گفت جمهوری اسلامی پیه این کش و واکش را به تنش مالیده بود و از پیش می دانست که گلاویز شدن با قدرت اول اروپا که در ایران به خبیث و خائن و کودتاچی مشهور است، پیامدهای بین المللی تندی همراه می آورد و سیمای ایران را در انظار جامعه بین الملل تحت الشعاع قرار می دهد. اما این اولین بار نبود که ایران به اقدامی اتنقلابی علیه سفارتخانه یک قدرت جهانی دست می زد یا رویاروی قدرت ها و ائتلاف های بزرگ می ایستاد.
ایران پیش از این در سال های جنگ، مقابل جبهه ای از حامیان صدام حسین ایستاده بود. پس از آن نیز در حدود یک دهه با پیش بردن برنامه های هسته ای، اروپا و امریکا را پشت سر خود دوانده و حسابی خسته کرده است. به بیان دیگر، تهران حالات مختلفی را در رودررویی و تقابل با غرب طی 32 سال گذشته تجربه کرده و در این زمینه کاملا کارکشته و پخته شده است.
اگر دولت ایران از تریبون وزارت خارجه نسبت به حادثه سفارت بریتانیا ابراز تاسف می کند و لندن نیز آن را باور نمی کند و همچنان معتقد است که کار، کار حکومت است و مو لای درز آن نمی رود، درواقع در پس ذهنش به جنس رویارویی های تهران و غرب نگریسته و درک و تفسیری را که از رفتارهای طرف مقابلش طی سال های گذشته به دست آورده، مبنای قضاوت قرار داده و آن را در راستای اکت ها یا کنش و واکنش های آشنای تهران در برابر غرب ارزیابی کرده است.
پس از اینکه علی لاریجانی اقدام معترضان تهرانی را در برابر سفارت بریتانیا تایید کرد و آن را محصول دسیسه چینی ها و سابقه زشت انگلیس در بین ایرانیان برشمرد و احمد خاتمی از اعضای مجلس خبرگان هم در نماز جمعه، از رفتارهای ضد انگلیسی مجلس تقدیر کرد و پس از آن جمعیتی به نام شورای متحصنین سفارت انگلیس به فرودگاه و به استقبال کارکنان مرجوع شده از لندن رفتند تا به بازگشت آنها حال و هوایی ملی و غرورآمیز بدهند، دیگر بر کسی پوشیده نیست که در پس داستان شدن ماجرای سفارت انگلیس و جنجال های بعد از آن می بایست دنبال منافعی گشت که احتمالا عاید تهران شده و یا به زودی خواهد شد.
برخی از تحلیلگران خارجی کوته بینانه این برداشت را مطرح کرده اند که چنین واقعه ای مصرف داخلی دارد و قرار است جو عمومی ضد غربی در ایران ایجاد شود تا در صورت سنگین تر شدن تحریم ها و مسدود شدن شریانات اقتصادی کشور، همه ماجرا را به انگلیسی ها و امریکایی ها نسبت دهند و معضلات بین المللی و توطئه های خارجی را باعث نابسامانی های کشور معرفی کنند. برخی دیگر این تفسیر را پیش کشیده اند که تهران متوجه پاره ای اقدامات جاسوسی و خرابکارانه انگلیسی ها شده بود و سعی داشت در آستانه انتخابات اسفندماه ضربه ای محکم به پیکره آنها وارد کند و با نوعی پیشدستی، مانع تکرار اتفاقاتی نظیر وقایع سال 88 در کشور و بهره برداری انگلیسی ها از آن شود. عده ای دیگر این فرضیه را پیش کشیده اند که تزاحم های میان دولت و بخش های دیگر حاکمیت در ایران موجب شده است تا با این رفتار، پیامی در داخل و خارج ارسال شود تا گفته شود دولت احمدی نژاد همه کاره سیاست خارجی کشور نیست و دستش از تحول آفرینی های عمیق کوتاه است و امکان مذاکره یا معامله ای در این سطح سیاسی وجود ندارد. فرضیه دیگر نیز که به نگرشی دایی جان ناپلئونی شباهت دارد، می گوید که ایران برای منحرف کردن توجهات از مسئله سوریه دست به چنین حرکتی زده است. این مفسران معتقد است که بحران سوریه بالا گرفته و از آنجا که سرنوشت بشار اسد برای تهران حکم مرگ و زندگی را دارد، جمهوری اسلامی حاضر شده به قیمت شکل گیری یک اجماع بین المللی دیگر علیه خود و پذیرش انتقادها و هجمه های تبلیغاتی سنگین اما گذرا، باری از دوش سوریه بردارد و توجهات را به سمت یک موضوع حاشیه ای سوق دهد.
البته پیام دیگری که از این حادثه شنیده می شود مستقیما برای غربی هاست و آن این است که تهران به هیچ وجه و به هیچ بهایی حاضر نیست در مسئله هسته ای قدمی به عقب بگذارد و در این راه تا آخر ایستاده است. این ایستادگی از یکسو موجب تعیین شدن تکلیف روسیه و چین شده تا راه و عقیده خود را علنی کنند و از سوی دیگر، در جبهه غرب تشتتی در مورد تصمیم گیری نظامی علیه برنامه هسته ای ایران پدید بیاید. غربی ها تصور می کردند با خط و نشان های اسرائیل، تهران دچار ترس می شود و عقب می نشیند اما حال با این مواجه شده اند که تهران – به هر دلیل – خود حالت تهاجمی پیشدستانه اختیار کرده و قصد ندارد به قول فوتبالی ها در لاک دفاعی فرو برود و بهترین دفاع را حمله می داند.
در واکاوی و رمزگشایی از ماجرای حمله به سفارتخانه انگلیس، یکی دیگر از گمانه ها بر همین موضوع تمرکز شده است. یعنی ایران در هنگامه اجماع و چنگ و دندان نشان دادن غربی ها، خود نیز حالتی تهاجمی گرفته و تنها به یک دریافت کننده پیام تبدیل نشده است. درواقع منافعی که ایران از جنجال سفارتخانه و سپس بازگشت دیپلمات هایش از لندن می تواند برده باشد، در چند فرضیه فوق از سوی کارشناسان دسته بندی شده که همه آنها می تواند منظور و هدف تهران بوده باشد و می تواند هیچ کدام هم نبوده باشد.
با این وصف چنانچه در روزهای آتی شرایطی سهل تر برای برگزاری انتخابات مجلس شکل بگیرد، دولت احمدی نژاد بر سکوت و سازگاری خود با دیگر نهادهای حاکمیتی ادامه دهد، سوریه از مرکز توجه و تمرکز اتحادیه عرب و اروپا کنار برود، چین و روسیه همسویی و هم راستایی بیشتری با تهران از خود نشان دهند و در ائتلاف و اجماع غرب علیه ایران بر سر نقشه های نظامی و تهاجمی، شکاف و تردیدهایی ایجاد شود، دیگر نمی توان قاطعانه گفت که حرکت بسیجیان در مقابل سفارت انگلیس، صرفا ضرر و خسران های دیپلماتیک به بار آورده و ایران بازنده این منازعه موقتی بوده و جز تخریب وجهه بین المللی و افول مناسباتش با اروپا، دستاوردی به همراه نیاورده است.
نظر شما :