تفاوت ماهوی تسخیر سفارت امریکا با ورود به سفارت انگلیس

هر دو تسخیرند اما این کجا و آن کجا؟

۱۱ آذر ۱۳۹۰ | ۲۰:۳۵ کد : ۱۸۵۰۱ اخبار اصلی
دیپلماسی ایرانی در گفتگو با دکتر معصومه ابتکار، سخنگوی دانشجویان مسلمان خط امام در جریان تسخیر سفارت امریکا در تهران و عضو فعلی شورای شهر تهران به مقایسه تسخیر سفارت امریکا و بریتانیا پرداخته است.
هر دو تسخیرند اما این کجا و آن کجا؟
دیپلماسی ایرانی: جریانات منتهی به ورود دانشجویان به سفارت بریتانیا در تهران، در نگاه اول برای برخی از رسانه های داخلی و خارجی یادآور حرکت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر سفارت امریکا در تهران بود؛ حرکتی که آثار آن هنوز هم بعد از سی و دو سال در روابط ایران و امریکا مشاهده می شود. به سراغ دکتر معصومه ابتکار، سخنگوی دانشجویان مسلمان خط امام در جریان تسخیر سفارت امریکا در تهران و عضو فعلی شورای شهر تهران رفتیم تا ببینیم این دو حرکت تا چه حد به هم شباهت دارند. ماحصل این گفت و گو را می خوانید:

 

برخی مسئله حمله به سفارت انگلستان را به اتفاقی که بعد از انقلاب صورت گرفت و طی آن سفارت امریکا تسخیر شد، تشبیه می کنند. به نظر شما آیا شرایط مشابهی وجود دارد یا میان این دو حرکت تفاوت هایی هم وجود دارد؟

 

من فکر می کنم باید بیش از آن که تشابه قالب ها را در نظر بگیریم، مقداری عمیق تر به مسائل تاریخی نگاه کنیم. شاید این ساده اندیشانه باشد که وقایع را صرفا به این دلیل که قالب های مشابهی دارند، از نظر محتوایی نیز لزوما مشابه بدانیم. یادآوری شرایط سیزده آبان 58 می تواند جهت روشن شدن تفاوت ها میان این دو حرکت مفید باشد.

من به جهت تحلیلی که نسبت به شرایط جهانی دارم، هیچ تردیدی ندارم که نقش امریکا و انگلیس در آسیب زدن به منافع مردم ایران، چه در دوران قبل از پیروزی انقلاب و به ویژه جریان بیست و هشت مرداد و هم چنین جریانات دیگری که هم دولت امریکا و هم دولت انگلیس در آن دست آشکاری داشتند و چه در دوران پس از انقلاب، نقشی جدی در رد حقوق و منافع مردم بوده است. بنابراین من فکر می کنم این که ما واقع بینانه این مسائل را تحلیل کنیم و مشکلات را ببینیم، منافاتی با این ندارد که نسبت به بسیاری از رفتارهایی که این دو دولت داشته اند، انتقاد و اشکال جدی وارد کنیم.

سیزده آبان 58 در فضایی شکل گرفت که چند ماه بیشتر از انقلاب نگذشته بود و فضا کاملا فضایی انقلابی بود. به این مفهوم که دانشجویان مسلمان آن دوره، امیدی به ساختارهای رسمی، چه ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی و چه ساختارهای دیپلماتیک برای حل و فصل مناسبات و استحکام مبانی یک انقلاب نوپا و جوانه ای که تنها چند ماه از عمرش گذشته، نداشتند. در این زمان هنوز هیچ یک از ساختارهای حکومتی استحکام نیافته است. هنوز جمهوریت نظام تثبیت نشده به این مفهوم که در آن زمان هنوز قانون اساسی تصویب نشده و تازه مجلس خبرگان شکل گرفته و در حال تدوین قانون اساسی بود. هنوز رئیس جمهور انتخاب نشده و دولت در قالب یک دولت موقت و شورای انقلاب در حال اداره کشور است. هنوز مجلس شورای اسلامی شکل نگرفته است. بنابراین هیچ یک از الزامات ساختاری یک نظام سیاسی دموکراتیک در سیزده آبان 58 شکل نگرفته است. تحلیل دانشجویان این است که در چنین فضایی اگر یک برنامه ریزی و اقدام جدی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از امکانات داخلی و خارجی آن ها شبیه عملیات آژاکس که در سال 1953 و در جریان بیست و هشت مرداد رخ داد، وجود داشته باشد، می تواند آسیبی جبران ناپذیر به جمهوری اسلامی ایران وارد کند.

بنابراین بر اساس اطلاعاتی که دانشجویان از انقلاب های قبلی یا انقلاب هایی که در کشورهای دیگر اتفاق افتاده بود و ضرباتی که از ناحیه امپریالیسم به این انقلاب ها وارد شده بود، در دست داشتند، به این تحلیل رسیده بودند که امکان واکنش مناسب از طرف ساختارهای رسمی وجود ندارد، دولت موقت هم در یک حالت ضعف و ناتوانی با استعفاهای متعدد مواجه است، امریکا هم به هیچ عنوان انقلاب اسلامی را به رسمیت نشناخته است و سیگنال ورود شاه به امریکا، ورای این که به چه بهانه ای است، یک سیگنال آشکار مبنی بر به رسمیت نشناختن است، علاوه بر این که توطئه هایی در مورد اقوام مختلف اتفاق می افتاد و مسائل دیگری در کشور مدام به ناپایداری در کشور دامن می زد. این ها همه این تحلیل را میان جمعی از دانشجویان تقویت کرد که باید دست به اقدامی بزنند و وارد عمل شوند. بنابراین در شرایط ضعف حکومت مرکزی، دانشجویان این تصمیم گیری را کردند.

علاوه بر این دانشجویان به هیچ عنوان نسبت به اقدامی که می خواستند انجام دهند اطلاع رسانی نکردند. هیچ خبرنگاری در صحنه حاضر نبود. یک فیلم از ماجرا موجود است و تعدادی عکس توسط خود دانشجویان تهیه شد که البته برخی از این افراد بعدا عکاس و فیلم ساز شدند. اما این ها هیچ کدام خبرنگار نبودند. خبری از اطلاع رسانی، حضور خبرنگار رسمی، تهدید قبلی و غیره نبود. چون این یک حرکت واقعی بود. دانشجویان حتی تصمیم گرفتند تصمیم خود را به اطلاع امام نرسانند. چون معتقد بودند اگر امام به موضوع ورود پیدا کنند مسئله حکومتی می شود در حالی که این حرکت، حرکتی کاملا مردمی است. هیچ یک از دستگاه های انتظامی و امنیتی در جریان نبودند، کما این که دو نفر پلیسی که محافظ سفارت امریکا بودند از جمعیت دانشجویان شگفت زده شده بودند.

 

شما به تفاوت شرایط اشاره کردید. اگر هم اکنون دانشجو بودید با توجه به شرایط کنونی جامعه و حکومت و شرایط بین المللی چنین کاری نمی کردید؟

 

من فکر می کردم چون ما یک حکومت مرکزی مستقر و یک نظام سیاسی بسیار پایدار داریم و مجلسی داریم که اتفاقا همین اواخر در مورد این مسئله تصمیم گرفته است، قطعا بازخورد موضوع و نتیجه کار کاملا متفاوت خواهد بود. تنها چیزی که در آن مقطع کار دانشجویان را موجه می کند وجود واقعه ای چون 28 مرداد و فضایی شبیه 28 مرداد در آن دوره، یعنی ناپایداری و ناآرامی ها است . واقعا هم چند ماه بعد کودتای نوژه اتفاق افتاد. یعنی حرکتی که توسط دانشجویان در آن دوره اتفاق افتاد تا حدی پیش گیرانه بود. دانشجویان بسیار احتمال می دادند که امریکا دست به کودتا در ایران بزند و این تحلیل بر اساس یک واقعیت تاریخی بود. جالب این است که وقتی با ناظران بین المللی هم وارد این بحث می شویم قبول می کنند که به این دلیل که یک بار چنین اتفاقی افتاده بود حرکت دانشجویان قابل فهم است.

 

در مورد انگلیس این بحث در آن زمان مطرح نبود؟

 

نه؛ در مورد انگلیس چنین بحثی نبود. به این دلیل که مواضع تقابل با انقلاب را در آن دوره امریکا بروز می داد و مسئله اصلی ما با امریکا بود. انگلیس همیشه یک بحث فرعی بود. بحث ورود شاه به امریکا کلید یک سلسله اتفاقات بود که ناپایداری در داخل را دامن می زد و می توانست به عملیاتی مانند آژاکس منتهی شود.

دانشجویان در فقدان حضور خبرنگاران و بی سر و صدا و بدون پرتاب سنگ یا کوکتل مولوتوف به سمت سفارت امریکا حرکت کردند. دانشجویان تنها یک انبر بزرگ داشتند که زیر چادر یکی از خانم ها پنهان کرده و با آن قفل را باز کرده و داخل می شوند. بعد هم فورا در را می بندند و هیچ گونه بی نظمی یا آشفتگی ایجاد نمی کنند. از اول هم برنامه ریزی دانشجویان این بود که هیچ سلاحی به کار برده نشود و مانند کاری که زمان انقلاب انجام شد تنها با شعار داخل شوند. یک نام مشخص یعنی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام برای خود برگزیدند که به هیچ حزبی، حتی حزب جمهوری اسلامی که حزب حاکم است اجازه بهره برداری از این قضیه را ندهند. دانشجویان برای هر کاری تقسیم کار کرده و پیش بینی کرده بودند. مثلا در رابطه با اسناد حساسیت ویژه ای وجود داشت چون نگاه این بود که این اسناد سرمایه های ملی است. سند را که نباید وسط حیاط ریخت. در یک صحنه دیده نمی شود که اسناد پخش شده باشد. چرا که یک تیم مامور حفاظت از اسناد بودند.

از نکات جالب دیگر این است که حتی یک شیشه در جریان تسخیر سفارت امریکا شکسته نشد. هدف شیشه شکستن نبود. هدف این بود که جلوی روندی که می رفت به انقلاب اسلامی ضربه وارد کند، گرفته شود. نمی توان نفی کرد که این کار قابل نقد است، اما با همه انتقاداتی که وارد است، اما اگر تنها یک نتیجه آن این باشد که جلوی یک کودتا را گرفته باشد، نتیجه ای داشته و به هدف خود رسیده است. منهای همه هزینه هایی که جریان سفارت داشت، خصوصا تبعات بعدی آن که دانشجویان با خیلی از آن ها مانن طولانی شدن جریان مخالف بودند، نفس این حرکت، یک حرکت مبتنی بر فهم بود که به دلیل این که امکان گفت و گو نبود به این درجه رسید. اگر امکانی برای گفت و گو بود و پیام دانشجویان قابل انتقال بود، شاید اصلا به این مرحله هم نمی رسید. چون دانشجویان گزینه های مختلف را بررسی کردند.

جالب این بود که این حرکت در ساعات اولیه با حمایت امام مواجه شد. متاسفانه برخی گفته اند که امام در ابتدا مخالف بود. اما من از منبع خبر که آقای موسوی خوئینی ها بود پرسیده ام. عملیات تسخیر لانه ساعت 10 شروع شد و ساعت 12 تثبیت شده بود، در نماز ظهر آقای موسوی خوئینی ها از طریق حاج احمد آقا سوال می کنند، امام تنها می پرسند که این دانشجویان چه کسانی هستند و حاج احمد آقا می گویند که دانشجویان مسلمان شناخته شده ای هستند که وابسته به جریان خاصی نیستند.

 

شما اشاره کردید که یک سابقه تاریخی در مورد امریکا وجود داشت که باعث نگرانی می شد. الان هم در اتفاقی که افتاده است می گویند یک سابقه تاریخی ضد انگلیسی نزد مردم وجود دارد و همین باعث این اقدام شده است. این همان استدلال نیست؟

 

این ها خیلی متفاوت است. الان دولت مرکزی مستقر و بسیار مستحکم و ساختار سیاسی باثبات وجود دارد. علاوه بر این که نوع مناسبات ایران و امریکا در آن مقطع متفاوت بود. یک انقلاب نوپا شکل گرفته و یک بار این مملکت از آن جانب و با همان ترفند آسیب دیده و این نگرانی وجود دارد که اقدامی از طرف امریکا صورت گیرد که به این نهال نوپا آسیب جبران ناپذیری وارد کند. الان با خطر کودتا یا تهدید مواجه نیستیم. البته تهدیداتی وجود دارد ولی این تهدیدات تنها از جانب انگلیس نیست و متاسفانه از جانب بسیاری از کشور ها است. این تهدیدات بسیار زشت است و البته انگلیس هم تهدیدات بی ربطی متوجه ایران می کند.

اگر برداشت درستی از مناسبات جهانی داشته باشیم این سوال پیش می آید که این اتفاق کدام روند را قطع کرد؟ تسخیر سفارت امریکا در ایران زنجیره ای از حوادث را قطع کرد که این زنجیره ممکن بود منجر به یک کودتا شود. در حال حاضر کدام زنجیره قطع شد؟

 

ماحصل تسخیر سفارت امریکا در تهران، تغییر دولت در ایران بود. حداقل دانشجویان چندان به دولت اعتماد نداشتند که بتواند جلوی کودتای احتمالی را بگیرد. آیا هم اکنون چنین نگرانی ای وجود دارد؟

 

مجلس در این قضیه ورود کرد. همه سیستم های نظام در این مسئله ورود کردند. این طور نیست که کسی موضع گیری نکرده باشد. دولت هم هیچ وقت اعلام نکرده که با انگلیس همراه است یا مخالف این گونه حرکات است. من چنین برداشتی ندارم و فکر نمی کنم چنین مسئله ای باشد. آن زمان این نظر وجود داشت که اگر چنین کاری کنیم حتما دولت بازرگان در مقابل این قضیه واکنش نشان می دهد. مخصوصا زمانی که امام حمایت کرد. امروز فکر می کنم به شوخی به این حرکت انقلاب سوم می گویند. این دانشجویان نبودند که به حرکت خود در تسخیر لانه جاسوسی عنوان انقلاب دوم دادند. دانشجویان تعجب کردند که امام چنین حمایت و اعتمادی نسبت به این حرکت داشتند و آن را پیش درآمد یک حرکت بزرگ در راه مبارزه با امپریالیسم دانستند. امام می توانستند حمایت نکنند و دانشجویان نیز آمادگی این مسئله را داشتند. یقینا اگر امام مخالف بودند و این حرکت را با توجه به فضا اشتباه می دیدند، حتما مخالفت خود را اعلام می کردند.

با این شبیه سازی ها نمی توان برهه هایی از تاریخ را زیر سوال برد. این مقایسه ها تنها این نتیجه را دارد که نسبت به همان باوری هم که از گذشته و تاریخ وجود داشته، تردید ایجاد می کند و زیر سوال می برد. به نظر من ساده انگاری است که تصور کنیم این دو حرکت از یک ماهیت برخوردارند.

 

نظر شما :