روزهای سخت بشار اسد و راه دشوار مخالفان
حکومت سوریه اعتراضها را بیش از آنکه پی آمد چهار دهه سیاستهای حزب بعث بداند، نتیجه دسیسههای خارجی میپندارد. بشار اسد درباره بحران جاری در کشورش گفته است که این نخستین بار نیست که سوریه با چنین تهدیدهایی روبرو میشود و این کشور به مانند گذشته از این معرکه پیروز بیرون خواهد آمد. با این حال او این نکته را نیز میداند که شکاف میان حکومت وی و بخشیهایی از جامعه چنان عمیق شده که ابتکار عمل را از دستان «رئیس جمهوری جوان و اصلاح طلب» خارج ساخته و زمینه دخالت خارجی را فراهم ساخته است.
اما اگر بشار اسد در وضعیتی دشوار گرفتار است، اپوزیسیون وی نیز حال و روزی بهتر از او ندارد. پیچیدگیهای وضعیت داخلی سوریه و درهم تنیدگی تحولات این کشور با پیرامون ژئوپولتیک آن، رهبران اپوزیسیون سوریه را در برابر تصمیمهایی سرنوشت ساز و دشوار قرار داده است. این در حالی است که پس از هشت ماه، مخالفان حکومت در کمال ناباوری به این نتیجه رسیده اند که هنوز راهی طولانی تا اتحاد در پیش دارند. این در حالی بوده که حامیان خارجی آنها فشار و تلاش بسیاری برای یکپارچه ساختن اپوزیسیون سوریه به خرج داده اند. این تلاشها نهایتا در تشکیل شورای ملی سوریه در استانبول تبلور یافت، شواریی که با سرعت و بدون رایزنی کافی میان سران مخالفان و جریانهای مختلف قدم به عرصه گذارد تا حرص رهبران غربی، ترکیه و قطر را برای ایجاد یک رهبری مخالف رویاوری رژیم سوریه فرونشاند. از اواخر تابستان به این سو که این شورا به ریاست دکتر برهان غلیون، روشنفکر و جامعه شناس سوری، تشکیل شد اختلاف میان اعضای آن بر سر نحوه رویارویی با حکومت بشار اسد و راهبرد داخلی و خارجی این شورا برای یک «انتقال دموکراتیک» ادامه داشته است. این اختلاف نظرها با رهبران مخالف در داخل سوریه و چهرههایی به مانند لوئی حسین، که اخیرا رهبران شورای ملی را به سخن گفتن برای خوش آمد غربیها متهم کرده، عمیق تر بوده است.
چالشهای مخالفان
اپوزیسیون سوریه انعکاسی از شکافهای اجتماعی و طایفه ای نهفته در دل جامعه سوریه است، شکافهای که با بهار عربی فعال شده اند. شکاف میان اسلامگرایان و سکولارها، شکاف میان اقلیتهای مذهبی و اکثریت سنی و شکاف هویتی که به روشنی در اختلافهای موجود میان کردهای سوریه و کسانی که بر هویت عربی این کشورتاکید دارند نمود یافته، همگی تشکیل یک جریان مخالف فراگیر را با چالش روبرو کرده است. در کنار این، رقابت میان نسل جدید با نسل قدیمیرهبران مخالف که سالهای طولانی در زندان بوده اند و اختلاف بین فعالان داخل و خارج به بحران رهبری در اپوزیسیون دامن زده است. به این ترتیب، مخالفان هنوز نتوانسته اند جایگاه خود را به عنوان نماینده تکثر درون جامعه سوریه و طیف وسیع مطالبات آن تثبیت کنند.
در کنار مساله عدم انسجام، دو چالش دیگر کار را برای مخالفان پیچیده ساخته است. بخش بزرگی از جامعه هنوز از پیوستن به اعتراضهای خیابانی خودداری میکنند که دو دلیل مهم آن به نگرانی عمومیاز ماهیت رژیم آینده سوریه و ناتوانی اپوزیسیون برای پیشنهاد سازوکار مشخص برای تغییر مسالمت آمیز باز میگردد. این مساله بر توانایی مخالفان برای جلب طیف بزرگتری از نیرویهای اجتماعی و بسیج آنها علیه حکومت تاثیر منفی داشته است.
راهپیماییهای ضد حکومتی هنوز از مراکز اولی آن در درعا، حما و حمص به بزرگترین شهرهای سوریه یعنی دمشق و حلب نرسیده و هنوز بشار اسد پایگاه اجتماعی خود را در میان اقلیتهای مذهبی، بورژوازی و تجار عمدتا سنی و بخشهایی از طبقه متوسط که از سیاستهای درهای باز رژیم در یک دهه گذشته بهره مند شده اند حفظ کرده است. حتی تحرک ضد حکومتی در مناطق کردنشین که 10 درصد جمعیت سوریه را تشکیل میدهند محدود باقی مانده است. در عین حال ارتش و دستگاه امنیتی نیز در کنار بشار اسد قرار دارد و انشقاقهای صورت گرفته در بدنه ارتش سوریه نه به سطوح بالای فرماندهی رسیده و نه تاثیری بر کارکرد آن داشته است. در یک ارزیابی واقع بینانه، این موارد ظرفیتهای فعلی اپوزیسیون را در برابر اسد آشکار میسازد.
دومین چالش در برابر مخالفان به نزاع طایفه ای و مذهبی در حال گسترش در سوریه باز میگردد که به مشروعیت مخالفان خدشه وارد کرده است. درگیریهای طایفه ای چنان در حال سایه انداختن بر اعتراضهای مسالمت آمیز در نقاط مختلف سوریه بوده که لوئی حسین، از مخالفان رژیم سوریه، درباره افتادن کشور به دامن جنگ داخلی هشدار داده و گفته است: پیشتر مردم با انگیزه تغییر سیاسی در اعتراضها شرکت میکردند، اما اکنون حس انتقام گیری در حال جایگزین شدن آن است.
در یک ماه گذشته که ارتش سوریه عملیات خود را در حمص برای پایان دادن به اعتراضها شدت بخشیده، نه تنها افراد مسلح بلکه بسیاری از مردم بی گناه توسط سربازان به قتل رسیده اند. در مقابل حملات گروههای مسلح به سربازان ارتش و مراکز دولتی رو به افزایش بوده است. با افزایش تحرکات ارتش آزاد سوریه که توسط عده ای از افسران و نظامیان جدا شده از حکومت اداره میشود، این حملات وارد مرحله تازه ای شده است. هدف قرار دادن یکی از مراکز حزب بعث حاکم در شهر دمشق و همینطور قتل هفت خلبان نیروی هوایی سوریه در یک کمین مسلح و افزایش روز افزون تلفات سربازان ارتش و نیروهای امنیتی نشان میدهد که این حملات مسلحانه روز به روز منظم و سازمان یافته تر میشود.
همزمان مساله خطرناک دیگری که در حمص جریان دارد، انتقام گیریهای طایفه ای بوده است. حمص شهری است که با ترکیب مذهبی مختلط خود نمونه ای از همزیستی طایفه ای در سوریه به شمار میرود. در هفتههای اخیر در جریان سلسله رخ دادهایی که یادآور لبنان جنگ داخلی و عراق پس از اشغال است، غیر نظامیان بسیاری به دلیل هویت مذهبی خود به قتل رسیده یا ربوده شده اند. کشتن سرنشنینان علوی یک مینی بوس به دست افرادی که سلاح سرد حمل میکردند و همینطور گزارشها درباره آدم ربایی و هدف قرار دادن مناطقی که ساکنان آن را مسیحیان و علویها تشکیل میدهند، هم میتواند نشانه خشم گسترده از خشونت نیرویها امنیتی به شمار رود و هم عمق تحرک برخی گروههای تکفیری را در منطقه نشان دهد.
بخشی از رهبران مخالف سوری، حداقل آنها که دارای تریبون در شبکههای رسانه ای قدرتمند خلیجی و غربی هستند، تمام این خشونتها را به حکومت نسبت داده و حاضر به محکومیت تحرکات گروههای مسلح و ارتش آزاد نشده است. در اعتراضی ضمنی، برهان غلیون، رئیس شورای ملی، از نیروهای ارتش آزاد خواسته تحرکات خود را به دفاع از غیر نظامیان محدود کرده تا اعتراضها به طریق دموکراتیک و بدون دخالت خارجی پیگیری شود. با این حال به نظر میرسد صدای وی روز به روز در مقابل سایر رهبران مخالف مانند اخوان المسلمین و عبدالحلیم خدام که صراحتا خواستار حمله نظامیخارجی برای سرنگونی رژیم سوریه شده اند ضعیف تر میشود.
اپوزیسیون و بن بست سوریه
در روی دیگر سکه، در مراکز اصلی اعتراضها، مردم معترض مقاومت مثال زدنیی در برابر سرکوب وحشیانه نیروهای امنیتی نشان داده و با گذشت ماهها هنوز فعالانه در خیابانها حضور پیدا میکنند تا سرنگونی بشار اسد را فریاد زنند. بویژه جوانانی که در جریانهای اخیر سیاسی شده اند، توانسته اند با ابتکارهای خود نیروهای امنیتی را سردرگم کرده و به سازماندهی اعتراضها در نقاط مختلف ادامه دهند. اما به دلایلی که گفته شد، این اعتراضها به فراگیری لازم برای به زیر کشاندن رژیم نرسیده است.
به این ترتیب بحران سوریه به نقطه ای رسیده که هیچ یک از طرفین قادر به غلبه بر دیگری نیست. این وضعیت محرکی برای گسترش خشونت مسلحانه و انتقام گیریهای طایفه ای بوده است. به علاوه بخشی از اپوزیسیون را به این سمت سوق داده که راه حل خروج از بن بست را در دخالت نظامیخارجی جستجو کنند.
از ابتدای آغاز اعتراضها در سوریه، سه شعار و در واقع سه نه بزرگ محور برنامه اپوزیسیون بوده است: نه به خشونت، نه به برخورد طایفه ای و نه به دخالت خارجی. این سه اصل تضمین کننده فراگیر شدن اعتراضها و ادامه آن تا تغییر مسالمت آمیز در این کشور به شمار میروند. با این حال به نظر میرسد که این سه اصل در برابر خشونت حکومت و فشارهای خارجی در حال رنگ باختن است.
بن بست جاری رهبری مخالفان را پراکنده تر کرده و در برابر تصمیم گیریهای بسیار دشواری قرار داده است. در حالیکه چشم انداز روشنی برای سقوط بشار اسد وجود ندارد، آنها میتوانند بر ادامه اعتراضهای مسالمت آمیز تاکید کرده و راه خود را از گروههای مسلح و ارتش آزاد سوریه جدا کنند تا به این ترتیب مانع از تبدیل انقلاب سوریه به یک جنگ داخلی شوند. البته این گزینه در کوتاه مدت به ثمر نخواهد نشست و نیازمند صبر و بردباری خواهد بود. آنها میتوانند به گفتگوی داخلی بر سر آینده کشور اولویت داده و نگذارند فرایند طبیعی در داخل برای شکل گیری یک رهبری منسجم فدای فشار پایتختهای خارجی شود که برای تغییر رژیم عجله زیادی دارند. این روش خواهد توانست به مرور اعتماد بخشهای بزرگتری از جامعه را جلب و شکاف را در درون نخبگان حاکم عمیق کرده تا سرانجام حکومت سوریه را وادار به پذیرش تغییرات ساختاری کند.
در مقابل، اپوزیسیون سوری میتواند با تایید مسلحانه شدن آن و پذیرش دخالت نظامیاز سوی ترکیه یا ناتو توازن فعلی را به نفع خود تغییر داده و فروپاشی نهادهای حکومتی بویژه ارتش و دستگاه امنیتی را تسریع کند. با این حال شکست بن بست کنونی با اعمال فشار خارجی در بلند مدت پیامدهای خطرناکی برای تمامیت ارضی سوریه خواهد داشت. به علاوه این روش نه تنها پتانسیل جلب نیروهای اجتماعی بیشتری به صف مخالفان نظام سوریه را از بین خواهد برد بلکه به ریزش در بدنه مخالفان خواهد انجامید. از این زاویه، به طور مثال، واکنش کردهای سوریه به هر گونه دخالت نظامیاز کانال ترکها قابل توجه خواهد بود. در واقع اپوزیسیون سوریه با تایید خشونت به همان مسیری خواهد افتاد که در هشت ماه گذشته حکومت سوریه را به خاطر آن ملامت کرده است. این خشونتها قطعا در راستای شکافهای مذهبی و طایفه ای گسترش خواهد یافت و در آینده هر حکومتی در سوریه بر سر کار آید به دشواری خواهد توانست این شکافها را ترمیم کند. روزهای آینده، روزهای سرنوشت سازی برای سوریه هستند. تحولات خونین این کشور نگرانی از دو جنگ داخلی و منطقه ای را بیش از هر زمانی تشدید کرده است. تاریخ نه تنها عملکرد حکومت سوریه را از یاد نخواهد برد، بلکه رفتار و مواضع مخالفان آن را نیز برای آیندگان ثبت خواهد کرد.
نظر شما :