ایران دلیل فشار عربستان به بشار
هنگامی که انقلاب به بحرین رسید، حمایت بی چون و چرای عربستان از نخستوزیر و فشارهای بیامانش به پادشاه که کار را به حذف سیاسی ولیعهد اصلاحطلب این کشور رساند، باعث شد که حکومت بحرین چنان سرکوبی انجام دهد که به نسبت دست کمی از سرکوبهای مبارک و بن علی نداشت. سرکوب وحشتناکی که فغان جوامع حقوق بشر به هوا بلند شد در حالی که دادخواهی برای نجات ستمدیدگان وجود نداشت. ولی همین هم عربستان را راضی نکرد، ارتش عربستان در حالی که به گفته مقامهای امریکایی تلفنهای پیاپی به ریاض قطع نمیشدند، نیروهایش را در قالب سپر دفاع جزیره وارد بحرین کرد و سراسر این کشور را در نوردید در حالی که امریکاییها و اروپاییها از این حرکت چنان نگران شدند که بیمحابا به ریاض و منامه هشدار میدادند، بازنده این میدان شمایید و برنده آن همسایه شمالیتان ایران.
حتی در قضیه لیبی، در حالی که معمر قذافی از سال 2006 تا 2009 دو بار نقشه ترور ملک عبدالله، پادشاه عربستان را کشیده بود و هر دو بار ناکام ماند، از ایستادن در کنار جامعه جهانی علیه قذافی خودداری کرد و حتی نپذیرفت یک خط بیانیه علیه او صادر کند. سکوت عربستان چنان امریکاییها را خشمگین کرد که در حین رایگیری برای تصویب فروش تسلیحات نظامی به این کشور در کنگره امریکا، برخی نمایندگان جمهوریخواه به دیگر نمایندگان کنگره گفتند چرا باید به عربستان سلاح بفروشیم در حالی که هیچ کدام از این سلاحها در هیچ جا استفاده نمیشوند و عربستان حتی نمیتواند یک گلوله به دشمنان مشترکمان شلیک کند. اما این اظهارات هم تغییری در مواضع عربستانیها ایجاد نکرد. فقط به اتخاذ مواضع ضد ایرانی مبادرت ورزید تا مثلا از فشارهای امریکاییها کم کند. آنها حتی زمانی که مردم لیبی کشته شدن دیکتاتور خونریز خود را جشن گرفتند، لام تا کام سخن نگفتند تا افکار عمومی این گونه برداشت کنند که عربستان از سقوط قذافی خشنود نیست چرا که میترسد در پایان دومینوی سقوط نوبت به آن هم برسد.
در یمن، هنگامی که همه تلاشها به نتیجه میرسید و علی عبدالله صالح میپذیرفت که از قدرت کنار برود و طرح شورای همکاری خلیج فارس را که قطر مبتکر آن بود، بپذیرد، عربستان سعودی وارد عمل میشد و عبدالله صالح را وادار میساخت که در برابر فشارها خم به ابرو نیاورد و چنان بایستد گویی که اتفاقی نیفتاده است. حتی زمانی که عبدالله صالح بر اثر انفجار در مسجد کاخ ریاست جمهوری به شدت زخمی شد و برای درمان به عربستان رفت و در آنجا پذیرفت که قدرت را واگذار کند، این میزبانان عربستانی او بودند که رای او را میزدند و به او فشار میآوردند که تسلیم نشود. تحلیلگران میگفتند عربستان از یمن میترسد. با توجه به تحولات بحرین اگر یمن هم از هم فرو بپاشد، ممکن است ناآرامیها از جنوب نیز وارد عربستان شود و این مساله میتواند کنترل را از دست آنها خارج کند.
حالا که کار به سوریه رسیده، عربستان سیاست خود را تغییر داده و در قامت یک اصلاحطلب و مدافع حقوق مردم عربی وارد میدان شده است. در حالی که کسی نیست بپرسد آیا مردم تونس، مصر، لیبی، بحرین و یمن مردم عرب نبودند که عربستان از آنها دفاع نکرد ولی حالا مردم سوریه مردم عربی شدهاند که عربستان خود را مدافع آنها میداند؟
پاسخهای بسیاری برای این پرسش به ذهن میرسد. اما عمدهترین آنها این است که عربستان که خود را شکست خورده این میدان میداند و میبیند که ایران برنده این میدان است، اکنون میخواهد از سوریه استفاده کند تا شکستی برای ایران رقم بزند. عربستان در عراق بازنده میدان شد. العراقیه که با حمایتهای میلیارد دلاری عربستان شکل گرفته بود چنان روز به روز ضعیفتر میشود و اعضایش یک به یک از آن جدا میشوند که دیگر امیدی برای احیای مجدد آن نیست. عربستان پذیرفته که در عراق میدان را باخته است. در لبنان دولت حریری سقوط کرد و جای آن را دولت حزب الله گرفت تا عربستان باز هم جبهه مهم دیگری را از دست داده باشد. در تونس، اوضاع به سمتی میرود که قدرت به دست النهضهای بیفتد که بیشترین تماس را با ایران داشته است و الگوی سیاسی خود را ترکیه میداند. در مصر اوضاع به سویی میرود که اخوان المسلمین قدرت را قبضه کند. اخوان المسلمینی که اعضای آن بارها به ایران سفر کردهاند و از مقامات ایرانی تجلیلهای مختلفی به عمل آوردهاند در حالی که هیچ کدامشان به عربستان سفر نکردهاند و حتی یک بار هم برای دلخوشی ریاض، سخنی که به مذاق عربستانیها خوش بیاید، بر زبان نیاوردهاند. در بحرین اگر حکومت یک گام به عقب بردارد، پیروزی از آن شیعیانی خواهد بود که متمایل به ایران هستند.
عربستان به صراحت گفته است که سوریه را باید سنیانی اداره کنند که تعلقی به ایران ندارند، برای رسیدن به این هدف هم هر کاری میکند، سلاح میدهد، پول میفرستد، رسانهها را تحریک میکند در مرزها اختلال ایجاد میکند فقط برای این که متحدانش به هر قیمتی شده به قدرت برسند. عربستانیها از این که تک به تک متحدانشان را از دست میدهند و حکومتها به دست کسانی میافتد که تمایلی به آنها ندارند، ناخرسندند، سوریه میتواند به مثابه آب خنکی برای گلوی خشک شده از خشم حکام عربستان باشد.
نظر شما :