پیامدهای منطقه ای تحولات سیاسی مصر
پیروزی قطعی معترضین و رسیدن به مطالبات اصلی می تواند عمق تاثیرگذاری تحولات مصر با بر سایر قیامها دوچندان سازد. گرچه بازگشت معترضین به میدان التحریر باعث شده است همه نگاهها به موضوعات داخلی و کشاکش قدرت میان نظامیان و انقلابیون دوخته شود اما انقلاب مصر موجهای امید و موجهای ضربتی را به سراسر منطقه ارسال می کند. نه تنها مصر از دیرباز رهبر ناگفتنی جهان عرب مورد توجه همگان بوده است نمایش چشمگیر سرنگونی دیکتاتوری مبارک 2011 و پایداری برخواسته ای انقلابی در سراسر منطقه الهام بخش دیگر قیام است.
به نظر می رسد که رهبران کشورهای منطقه از جمله اسراییل و نیز گروههای فلسطینی از جمله فتح و حماس به نتایج انقلاب مصر چشم دوخته اند. آشفتگی وضعیت سیاسی بر سردرگمیهای موجود دامن
می زند، اسراییل که تمام و کمال در قامت متحد مبارک در منطقه عمل می نمود و از طریق اهرم فشار نظیر کمکهای سالیانه دومیلیاردی امریکا به ارتش مصر بر حفظ این کشور به عنوان ذخیره استراتژیک در منطقه امیدوار بود بعد از سرنگونی مبارک و نیز بروز آشوبهای خیابانی از جمله اشغال سفارت و قطع صادرات گاز مصر به سرزمینهای اشغالی در وضعیت دشواری قرار گرفته است. بی تردید پس از بازگشت آرامش سیاسی و در صورت برگزاری انتخابات آزاد و مردمی در آذر ماه وضعیت برای تل آویو بدتر از این هم خواهد شد چرا که پرسشهای زیادی در مورد آینده مصر و تاثیرگذاری آن بر تحولات منطقه و به ویژه در ایفای نقش تاریخی میانجی گری روند صلح اعراب و اسراییل باقی می ماند. عمده نگرانی اسراییل از آینده مصر این است که با قطعی شدن پیروزی اسلامگرایان به رهبری جنبش اخوان المسلمین در قالب حزب آزادی و عدالت توافق صلح میان طرفین نقض شود و امنیت و مشروعیت سیاسی این رژیم با دشواریهای جدی مواجه گردد. از سوی دیگر جناحهای فلسطینی از جمله حماس و فتح به آینده تحولات مصر خوشبین هستند. در این مدت کوتاه سیاست خارجی مصر به رغم حاکمیت شورای نظامی (مهرههای قدیمی مبارک) با دگردیسیهای جدی مواجه شده است. مصر پس از مبارک تلاش نموده است که با بازگشت به عرصه دیپلماسی منطقه به رغم دشواریهای داخلی زمینه ساز گفتگو میان گروههای فلسطینی گردد و در این مسیر با شناسایی حماس به عنوان یکی از گروههای تاثیرگذار در روند تحولات فلسطین از تلاشهای ابومازن نیز برای عضویت در سازمان ملل متحد نیز حمایت می کند. در حقیقت تحولات مصر که هم با فلسطین و هم با اسراییل مرز مشترک دارد بسیار مهم است لذا همه نگاههای کشورهای منطقه به تحولات سرزمین فراعنه دوخته شده است. از سوی دیگر این تحولات برای ایران نیز با اهمیت است. چراکه پس از جابجایی قدرت در مصر، زمزمههایی مبنی بر تجدید روابط میان دو کشور تاثیرگذار آن در منطقه شنیده می شد. گرچه تهران اشتیاق بیشتری برای برقراری روابط رسمی دیپلماتیک از خود نشان می دهد، با این وجود باید مترصد تحولات آتی و مشخص شدن نتایج انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری مصر بود.
بی تردید برخی از رژیمهای اقتدارگرای منطقه نظیر عربستان و حوزه خلیج فارس از قطعی شدن پیروزی انقلابیون و خروج نظامیان از عرصه سیاسی مصر نگرانند در این مسیر ریاض تلاش نموده است که با حفظ ارتباط با برخی از مهرههای نظامی و ژنرالهای دوره مبارک از این نگرانیها بکاهد، باید نیز اشاره کنیم که پادشاه عربستان بارها از معترضین مصری انتقاد کرده و ضمن حمایت از دیکتاتور مصر (مبارک) با پیشنهاد رشوه به شورای نظامی مصر خواهان استراد وی به ریاض شده است. از سوی دیگر در سطح بین المللی تحولات اخیر مصر و بحرانی شدن مجدد اوضاع داخلی این کشور با حساسیتهای زیادی دنبال می شود، تحولات کنونی در مصر اگر در مسیر رادیکالیزه شدن و راهیابی نمایندگان جریانهای اسلامگرا بیانجامد می تواند به تمایلات و گرایشات ضد امریکایی در مصر و حتی منطقه دامن بزند، عمده نگرانی امریکا و متحدان از تحولات داخلی مصر این است که با ناتوانی شورای نظامی در کنترل اوضاع داخلی و تشدید برخوردها و هرج و
مرجهای موجود منافع غرب را از سوی گروههای رادیکال مورد تهدید قرار گیرد و در این صورت طرحهای امنیتی امریکا متزلزل خواهد شد و مصر جدید نه به عنوان کشور دوست بلکه به عنوان کشور متخاصم با غرب ظهور کند، در این مسیر غرب در قبال تحولات فزاینده و نامشخص مصر دو گزینه بیشتر پیشروی خود
نمی بیند از آنجا که 85 درصد از تجهیزات نظامی و دفاعی مصر غربی است امریکا و متحدان در صورت خارج شدن کنترل اوضاع سیاسی از دست نظامیان تحریمهای سختی در عرصه تسلیحات و حتی اقتصادی علیه مصر اتخاذ کنند، البته در این صورت نیروی انقلابی و دولت آینده مصر طرح نزدیکی با دولتهایی که عمدتاً دارای گرایشات ضد غربی در منطقه در پیش می گیرند نتیجه آن تجدید مناسبات با ایران و نزدیکی با روسیه و چین خواهد بود. دوم اینکه غرب ضمن پرهیز از هرگونه اقدام و دخالت در امور داخلی مصر به مطالبات واقعی مردم تن در دهد در این وضعیت نیز گرچه دولت آینده مصر به حفظ روابط با امریکا و متحدان وفادار خواهد ماند با این وجود با توجه به متغیرهای تاثیرگذار مصر جدید دیگر متحد استراتژیک برای غرب محسوب نخواهد شد. به نظر می رسد هر چند با استعفای عصمام شریف نخست وزیر دولت نظامی و تلاشهای
گروههای تاثیرگذار بر روند تحولات برای خروج از بن بست و کاستن از التهابات و ناآرامیهای داخلی، فضای سیاسی مصر در روزهای آینده تلطیف خواهد شد و در این مسیر ورود چهرههای ملی حتی سکولار نظیر البرادعی و یا عمر موسی آخرین ترفند نظامیان برای حفظ نفوذ سنتی در ساختار قدرت سیاسی آینده مصر محسوب می گردد. هر چند سرانجام تحولات مصر هنوز مشخص نیست و تحولات ماههای آینده سطح تغییر داخلی و تحولات بیرونی را مشخص خواهد ساخت با این وجود می توان گفت دگرگونی در نظام سیاسی و ساختار قدرت در این کشور و تاکید بر اصلاحات سیاسی و اقتصادی ضروری و متحمل به نظر می رسد، در صورت تحقق مطالبات مردمی و فضای باز سیاسی و تحولات شرایط جدید مصر بر نظامهای سیاسی منطقه اثرگذار خواهد بود.
نظر شما :