ایران ابزار خیانت اوباما به رای دهندگان؟
برخلاف جورج بوش و تونی بلر که در سال 2002 تصمیم حمله به عراق را گرفتند، اوباما تاکنون تصمیم نگرفته که چه باید بکند. اما اگر اشتباه کند، خیانت به تمام کسانی است که معتقد بودند انتخاب او تغییری در رفتارهای تهاجمی گذشتگان خواهد بود.
دیپلماسی ایرانی : باراک اوباما برای پیروزی در انتخابات 2012 به چه برگ برنده ای نیاز دارد؟ پیروزی در افغانستان؟ پیش برد در پرونده صلح خاورمیانه؟ خروج از عراق و یا مقابله با ایران؟ تایم در نوشتاری به تلاش برای کشف پاسخ این سوال پرداخته و می نویسد:
هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است؛ اما حمله به ایران برای اثبات وفاداری اوباما به تغییری که روزی آن را بیان کرد، چالشی اساسی خواهد بود.
ایران، باراک اوباما را با بزرگترین آزمون بینالمللی ریاستجمهوری که در باتلاق ناکامی و شکست فرورفته روبرو میکند. اشتباه در نقشههایش در افغانستان، دگرگونی شرایط و بهار عربی، او زیر فشار روزافزون تعهدش به جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای است.
انتظار میرود گزارش تهیه شده توسط ناظر هستهای سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان دهد که اوباما نیز پیوسته در این آزمون شکست میخورد. سوال اینجاست که اوباما در این بازه زمانی چه کاری می تواند انجام دهد؟ در حال حاضر حرکتی اشتباه میتواند تمام ناامیدیهای سه سال گذشته را با نقصی اخلاقی به طور کامل تحتالشعاع قرار دهد.
تبعات این شکست ها در نهایت به اوباما برمیگردد، ایالات متحده به تنهایی قدرت نظامی کافی برای متوقف کردن تهران در مسیرش را دارد. از قرار معلوم اکنون که لیبی سر و سامان گرفته، مقامات اسرائیلی بیش از حد به تهدید ایران میپردازند اما زمان برای سیاستگذاری گذشته است. آن بدبینهای عبوس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، ایهود باراک، وزیر دفاع و شیمون پرز، رئیسجمهور، دیوانهوار مثل یک دسته سه نفره از متولیان تهی مغز کلیسا زنگهای خطر را به صدا درآوردند. آنها میگویند باید کاری کرد و ترجیحا باید از بمبهای آمریکایی هم استفاده شود.
جمهوریخواهان امیدوار در انتخابات ریاست جمهوری 2012، طبلهای جنگ را به صدا درآوردند، حس میکنند که مسئله ایران مثل یک بمب پناهگاه شکنی است که در امنیت ملی قوی اوباما نفوذ میکند. ریک پری فرماندار تگزاس، یکی از کاندیداهای اصلی، میگوید که کاملا از حمله پیشدستانه به تاسیسات هستهای ایران حمایت میکند. سناتور سابق، ریک سانتوروم، فرمانده کل قوا یکی دیگر از کسانی هست که مشتاق حمله به تاسیسات هستهای ایران است. وی ایران را به عنوان دشمن توصیف میکند. این وعده انتخاباتی مزخرف، اما خطرناک است و همینطور فشار بر اوباما را افرایش میدهد.
در حالی پری و پیشگامان دیگر در حال کوبیدن بر طبل جنگ هستند، پادشاهان سنی خلیجفارس، دشمنان تاریخی انقلابی شیعه ایران، مشغول نواختن گیتار آکوستیک است و مرثیهاش که توسط عربستان سعودی رهبری میشود، موسیقی است به گوش نئوکانها که فاقد درک حس موسیقی هستند و مدیران نفت در همهجا: ایران مثل مار زیر هر سنگی کمین کرده، حمایت از حماس در غزه، حزبالله در لبنان و رژیم علوی در سوریه. آنها هشدار میدهند که ایران مسلح به بمب، منطقه را به وحشت انداخته، منابع انرژی را تهدید کرده و همه کشورهای عربی را به مسابقه تسلیحاتی هستهای تحریک خواهد کرد! راه حل؟ با قطع کردن سر مار، واشنگتن این مشکلات را از بین برده و شاید برای سوریه - و عراق طرفدار ایران- نیز هزینه اضافی نیاز نباشد.
تاکنون اوباما سعی در حفظ وضعیت موجود داشته است. مقامات رسمی، گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را "عمیقا نگران کننده" توصیف کرده و اظهار کردند که تمام گزینهها همچنان روی میز است. اما سخنگوی اوباما، جی کارنی، اصرار دارد که ایالات متحده در درجه اول بر دیپلماسی و تحریمها برای فشار بر ایران تمرکز کند. این احتیاط پایههای محکمی دارد. نظر کارشناسان نشان میدهد که اقدام نظامی علیه اهداف متعدد هستهای ایران امکان پذیر نیست و احتمالا به ضرب و شتم و کشتن بسیاری از شهروندان ختم خواهد شد و قطعا عواقب احتمالی و غیرقابل پیشبینی ویرانگری ایجاد خواهد کرد.
مطالعات انجام شده توسط کالج جنگ ارتش ایالات متحده در سال 2006 نشان می دهد برای آمادگی در برابر ایران هستهای، بیش از 1000 هواپیمای جنگی برای اطمینان از نابودی سایتهای زیرزمینی، شامل استفاده احتمالی از سلاحای تاکتیکی هستهای است، مورد نیاز است. بنابراین یک حمله پیشدستانه در واقع به معنی یک حمله همه جانبه، بالا گرفتن جنگ هستهای با ایران، اقدامات تلافیجویانه علیه اسرائیل، جنگ در کشورهای همسایه و ایجاد شوک جهانی است. این امر ممکن است با رفتن اوباما قبل از شرکت مردم آمریکا در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر چندان خوب به نظر نرسد.
با این حال این فرض که اوباما آنقدر احمق نیست که جنگ دیگری در خاورمیانه شروع کند خود یک سوال نگران کننده است. جفری گولدبرگ، نویسنده، احتمال میدهد در صورتی که اوباما متقاعد شود که اسرائیل در معرض خطر حیاتیست در رابطه با حمله نظامی به ایران وارد عمل شود. وی می افزاید: "اوباما نمیخواهد از او به عنوان رئیس جمهوری که موفق به تضمین موجودیت اسرائیل نشد، یاد شود."
دیوید راثکوپف در فارن پالیسی تا همین اندازه مردد است، او مینویسد: " اگر رئیسجمهور معتقد است که هیچ جایگزین دیگری برای جلوگیری ایران از دستیابی به توانایی تولید سلاح هستهای وجود ندارد، به طور جدی و قطعی اقدام نظامی را در نظر خواهد گرفت." محاسبات انتخاباتی بدبینانه در مورد سربلندی در دنیا چنین تصمیمی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است. برخلاف جورج بوش و تونی بلر که در سال 2002 تصمیم حمله به عراق را گرفتند، اوباما تاکنون تصمیم نگرفته که چه باید بکند. اما اگر اشتباه کند، خیانت به تمام کسانی است که معتقد بودند انتخاب او تغییری در رفتارهای تهاجمی گذشتگان خواهد بود. برای اوباما حمله به ایران اخلاقا غیرقابل تحمل است و شکاف در ایمان به تغییری که روزی آن را بیان کرد، خواهد بود. به عنوان یک رهبر و سیاستمدار خود را در معرض نابودی قرار خواهد داد.
منبع : گاردین
هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است؛ اما حمله به ایران برای اثبات وفاداری اوباما به تغییری که روزی آن را بیان کرد، چالشی اساسی خواهد بود.
ایران، باراک اوباما را با بزرگترین آزمون بینالمللی ریاستجمهوری که در باتلاق ناکامی و شکست فرورفته روبرو میکند. اشتباه در نقشههایش در افغانستان، دگرگونی شرایط و بهار عربی، او زیر فشار روزافزون تعهدش به جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای است.
انتظار میرود گزارش تهیه شده توسط ناظر هستهای سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان دهد که اوباما نیز پیوسته در این آزمون شکست میخورد. سوال اینجاست که اوباما در این بازه زمانی چه کاری می تواند انجام دهد؟ در حال حاضر حرکتی اشتباه میتواند تمام ناامیدیهای سه سال گذشته را با نقصی اخلاقی به طور کامل تحتالشعاع قرار دهد.
تبعات این شکست ها در نهایت به اوباما برمیگردد، ایالات متحده به تنهایی قدرت نظامی کافی برای متوقف کردن تهران در مسیرش را دارد. از قرار معلوم اکنون که لیبی سر و سامان گرفته، مقامات اسرائیلی بیش از حد به تهدید ایران میپردازند اما زمان برای سیاستگذاری گذشته است. آن بدبینهای عبوس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، ایهود باراک، وزیر دفاع و شیمون پرز، رئیسجمهور، دیوانهوار مثل یک دسته سه نفره از متولیان تهی مغز کلیسا زنگهای خطر را به صدا درآوردند. آنها میگویند باید کاری کرد و ترجیحا باید از بمبهای آمریکایی هم استفاده شود.
جمهوریخواهان امیدوار در انتخابات ریاست جمهوری 2012، طبلهای جنگ را به صدا درآوردند، حس میکنند که مسئله ایران مثل یک بمب پناهگاه شکنی است که در امنیت ملی قوی اوباما نفوذ میکند. ریک پری فرماندار تگزاس، یکی از کاندیداهای اصلی، میگوید که کاملا از حمله پیشدستانه به تاسیسات هستهای ایران حمایت میکند. سناتور سابق، ریک سانتوروم، فرمانده کل قوا یکی دیگر از کسانی هست که مشتاق حمله به تاسیسات هستهای ایران است. وی ایران را به عنوان دشمن توصیف میکند. این وعده انتخاباتی مزخرف، اما خطرناک است و همینطور فشار بر اوباما را افرایش میدهد.
در حالی پری و پیشگامان دیگر در حال کوبیدن بر طبل جنگ هستند، پادشاهان سنی خلیجفارس، دشمنان تاریخی انقلابی شیعه ایران، مشغول نواختن گیتار آکوستیک است و مرثیهاش که توسط عربستان سعودی رهبری میشود، موسیقی است به گوش نئوکانها که فاقد درک حس موسیقی هستند و مدیران نفت در همهجا: ایران مثل مار زیر هر سنگی کمین کرده، حمایت از حماس در غزه، حزبالله در لبنان و رژیم علوی در سوریه. آنها هشدار میدهند که ایران مسلح به بمب، منطقه را به وحشت انداخته، منابع انرژی را تهدید کرده و همه کشورهای عربی را به مسابقه تسلیحاتی هستهای تحریک خواهد کرد! راه حل؟ با قطع کردن سر مار، واشنگتن این مشکلات را از بین برده و شاید برای سوریه - و عراق طرفدار ایران- نیز هزینه اضافی نیاز نباشد.
تاکنون اوباما سعی در حفظ وضعیت موجود داشته است. مقامات رسمی، گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را "عمیقا نگران کننده" توصیف کرده و اظهار کردند که تمام گزینهها همچنان روی میز است. اما سخنگوی اوباما، جی کارنی، اصرار دارد که ایالات متحده در درجه اول بر دیپلماسی و تحریمها برای فشار بر ایران تمرکز کند. این احتیاط پایههای محکمی دارد. نظر کارشناسان نشان میدهد که اقدام نظامی علیه اهداف متعدد هستهای ایران امکان پذیر نیست و احتمالا به ضرب و شتم و کشتن بسیاری از شهروندان ختم خواهد شد و قطعا عواقب احتمالی و غیرقابل پیشبینی ویرانگری ایجاد خواهد کرد.
مطالعات انجام شده توسط کالج جنگ ارتش ایالات متحده در سال 2006 نشان می دهد برای آمادگی در برابر ایران هستهای، بیش از 1000 هواپیمای جنگی برای اطمینان از نابودی سایتهای زیرزمینی، شامل استفاده احتمالی از سلاحای تاکتیکی هستهای است، مورد نیاز است. بنابراین یک حمله پیشدستانه در واقع به معنی یک حمله همه جانبه، بالا گرفتن جنگ هستهای با ایران، اقدامات تلافیجویانه علیه اسرائیل، جنگ در کشورهای همسایه و ایجاد شوک جهانی است. این امر ممکن است با رفتن اوباما قبل از شرکت مردم آمریکا در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر چندان خوب به نظر نرسد.
با این حال این فرض که اوباما آنقدر احمق نیست که جنگ دیگری در خاورمیانه شروع کند خود یک سوال نگران کننده است. جفری گولدبرگ، نویسنده، احتمال میدهد در صورتی که اوباما متقاعد شود که اسرائیل در معرض خطر حیاتیست در رابطه با حمله نظامی به ایران وارد عمل شود. وی می افزاید: "اوباما نمیخواهد از او به عنوان رئیس جمهوری که موفق به تضمین موجودیت اسرائیل نشد، یاد شود."
دیوید راثکوپف در فارن پالیسی تا همین اندازه مردد است، او مینویسد: " اگر رئیسجمهور معتقد است که هیچ جایگزین دیگری برای جلوگیری ایران از دستیابی به توانایی تولید سلاح هستهای وجود ندارد، به طور جدی و قطعی اقدام نظامی را در نظر خواهد گرفت." محاسبات انتخاباتی بدبینانه در مورد سربلندی در دنیا چنین تصمیمی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است. برخلاف جورج بوش و تونی بلر که در سال 2002 تصمیم حمله به عراق را گرفتند، اوباما تاکنون تصمیم نگرفته که چه باید بکند. اما اگر اشتباه کند، خیانت به تمام کسانی است که معتقد بودند انتخاب او تغییری در رفتارهای تهاجمی گذشتگان خواهد بود. برای اوباما حمله به ایران اخلاقا غیرقابل تحمل است و شکاف در ایمان به تغییری که روزی آن را بیان کرد، خواهد بود. به عنوان یک رهبر و سیاستمدار خود را در معرض نابودی قرار خواهد داد.
منبع : گاردین
نظر شما :