وقتی کابوسهای عربستان تعبیر میشود
به هر حال روشن است که این سناریو که اهداف مختلفی را دنبال میکند، یکی از اهداف اصلیاش تخریب بیش از پیش روابط ایران و عربستان، دو قدرت مهم منطقهای است. ظاهرا حداقل برای کوتاه مدت، امریکاییها موفق شدهاند که به این هدف برسند. اختلافهایی که بیشتر در پشت پرده جریان داشت و کمتر عیان بود، با این حادثه عیان شده و اکنون روشن است که روابط دو کشور بیش از پیش تیره شده است. تیرگی که میتواند در صورت تشدید و رسیدن به جاهای باریک درگیریهای طایفهای به وجود بیاورد و منطقه را به آتش بکشد.
البته روابط ایران و عربستان چند سالی است که تیره شده است. تا اندازهای که به استناد اسناد ویکیلیکس ملک عبدالله، پادشاه عربستان در دیدار با مقامهای امریکایی در دو یا سه سال پیش از آنها میخواهد سر افعی یعنی ایران را ببرند. اما اوج تنش در ناآرامیهای بحرین بروز کرد. زمانی که عربستان برای سرکوب تظاهرات اعتراضی در این کشور به اسم سپر دفاع جزیره نیروی نظامی در منامه پیاده کرد و اقدام به کشتن و شکنجه بحرینیها در کنار نیروهای امنیتی، پلیس و نظامی بحرین کرد. آنها میگفتند، اعتراضهای مردمی بحرین خواستگاه شیعی دارد و ما باید از نظام سنی حاکم بر آن حمایت کنیم. آنها برای رسیدن به این هدف اتهام حمایت ایران از تظاهرکنندگان را دستاویز قرار دادند و با همین بهانه به سرکوب شیعیان بحرین دست زدند. بحرین از جمله کشورهایی است که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند در حالی که حکومت به طور کامل در اختیار اقلیت سنی است و این اقلیت هیچ اعتنایی به حقوق شیعیان حتی حقوق اولیهشان نمیکند. نگرانی عربستان از این است که اعتراضهای بحرین به شرق خاک خود که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، برسد.
هنگامی که ناآرامیها در سوریه افزایش یافت و رفتهرفته رنگ و بوی طایفهای به خود گرفت، عربستان سعودی نیز از زاویه طایفهای به آن نگاه کرد و چون سوریه را همپیمان ایران میدید به شورشیان کمک نظامی کرد تا بدین ترتیب هم سوریه تضعیف شود و هم به ایران ضربهای وارد آید. عربستان ایران را به چشم قوه تهدید اصلی میبیند. چرا که اولا، ایران میخواهد با دیدگاه امنیتی اهداف مختلف خود را در خلیج فارس پیش ببرد، با این رویکرد که هر گونه دخالت خارجی و در راس آن امریکایی را قویا رد میکند و این باعث میشود تا جایگاه رهبری ایران در منطقه تقویت شود. ثانیا، خود را نمونهای مخلص و قابل احترام برای جهان اسلام میبیند و این مسالهای سخت برای عربستانیها که چون گمان میکنند بارگاههای متبرکه اسلامی در خاکشان است، پس رهبری جهان اسلام نیز باید به آنها داده شود، محسوب میشود.
از سویی ایران برنامه دستیابی به انرژی هستهای را در محور فعالیتهای خود قرار داده است که این موضوع میتواند آن را به یک قدرت برتر منطقهای در برابر همه کشورهای عربی به ویژه عربستان که دستیابی آنها به تکنولوژی هستهای برای غرب بسیار حساسیتزا است، تبدیل کند. این قدرت باعث میشود تا عربستان از ناحیه انرژی نیز احساس نگرانی کند. دستیابی ایران به تکنولوژی هستهای و برخورداری از قدرت منطقهای باعث میشود تا وابستگی داخلیاش به انرژیهای فسیلی کمتر شود و این باعث میشود تا با آسودگی بتواند بر بازارهای نفتی اثر بگذارد و عرصه را بر عربستانی که چارچوب اقتصادی و سیاسی خود را بر اساس فروش نفت، تعریف کرده، بگذارد. از طرفی چون منابع نفتی عربستان عموما در مناطق شیعهنشین متمرکز هستند، این نگرانی برای عربستان وجود دارد که ایران با حمایت از آنها، باعث شود تا ریاض از بخش عمدهای از درامدهای نفتیاش محروم شود.
شیعیان عربستان به دنبال تهدید نظام نیستند بلکه فقط خواهان تغییراتی در رفتار سیاسی نظام در قبال خود هستند. اما مقامات عربستانی همین را هم تحمل نمیکنند. نگرانی آنها زمانی افزایش یافت که در ابتدای ماه جاری میلادی معترضان استانهای شرقی دست به اسلحه علیه حکومت مرکزی بردند. اتفاقی که باعث شد عربستانیها فورا انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه بروند.
در عین حال، به طور کلی با آغاز بهار عربی، عربستان ایران را قدرتمندتر از آنچه تصور میکرد، دید. ایران توانست بر حرکتهای مردمی مصر تاثیر بگذارد و بدون دخالت نظامی در بحرین، بر عکس عربستان، سیاستهای ریاض را به چالش بکشد و حتی آن را در برابر امریکا قرار دهد. همچنین به میمنت حضور قدرتمند ایران در منطقه شاهد قدرت گرفتن روز افزون شیعیان در خاورمیانه به ویژه در عراق شد. از این رو عربستان چارهای نمیبیند که اگر بخواهد جلوی افزایش نفوذ ایران را بگیرد به رویکرد جنگ طایفهای و تبدیل ساختن این رقابت به جنگ شیعه – سنی روی بیاورد. اگر چه عربستان در این زمینه نیز چندان موفق نبوده است. چرا که برای ایجاد جنگ طایفهای و حمایت از جریانهای وابسته به خود نیز با مشکلات بسیاری مواجه شده است. در حالی که ایران به راحتی نفوذ خود را در منطقه گسترش داده است و توانسته به کمک جریانهای همسو با خود به ویژه جریانهای شیعی بیاید. مزیت دیگری که ایران نسبت به عربستان دارد این است که عربستان برای اعمال نفوذ خود دست به دامن جریانهای تروریستی شده که حتی در غرب، متحد عربستان نیز عملیات سنگین تروریستی انجام دادهاند. در حالی که ایران تا کنون ثابت نشده است که حتی در یک عملیات تروریستی علیه غرب شرکت کرده باشد.
اتهام تازه امریکا علیه ایران مبنی بر ترور سفیر عربستان در واشنگتن که البته نه ثابت شده و نه چندان قابل باور است، یک چیز را بیشتر نشان نمیدهد و آن این که قدرت ایران روز به روز در حال افزایش است تا آنجا که امریکاییها و عربستانیها متوسل به اتهام بستن به ایران قبل از این که چیزی را ثابت کنند، شدهاند.
بهار عربی باعث شده است تا رقابتهای ایران و عربستان بیش از پیش افزایش یابد. حتی اگر متصور شویم که واقعا ایران در ترور سفیر عربستان در امریکا دست داشته است، این مساله به ریاض ثابت میکند که باید با ایرانی قدرتمندتر از آنچه تصور میکرد، رقابت کند. این موضوع باعث میشود که عربستان از سوی دیگر دست به دامن روسیه و چین که بیش از عربستان به ایران نزدیک هستند، شود تا از آنها بخواهد که ایران را به همکاری با ریاض ترغیت کنند یا این که لاجرم در کنار اسرائیل علیه ایران بایستد.
منبع: القدس العربی به نقل از اسرائیل الیوم
نظر شما :