دومین جنگ پرچم کُردها و اعراب در عراق
جنگ اول پرچم ها
حدود پنج سال پیش تر از امروز مسعود بارزانی رهبر حکومت منطقه ای اقلیم کردستان عراق با صادر نمودن بیانیه ای اعلام داشت تا تعیین تکلیف پرچم رسمی عراق، از این پرچم در مناطق مختلف این اقلیم استفاده نخواهد شد. استدلال وی در آن زمان این بود که پرچم وقت کشور، نشانی بازمانده از دوران سلطه بعث بر عراق بود چراکه کلمات «الله اکبر» منقوش در آن، خطی نوشته شده به دست صدام حسین بود. اقدام بارزانی که با واکنش شدیدی در میان جامعه عرب و اعلام موضع گیریهای رهبران عرب عراقی و حتی غیرعراقی شد نهایتاً توانست فرآیند طراحی و تصویب پرچم جدید این کشور را تسریع کند. طراحی و تصویب پرچم جدید توسط دولت و پارلمان عراق، باعث فروکشیدن این بحران و برافراشتگی مجدد پرچم ملی عراق در منطقه اقلیم کردستان عراق شد.
جنگ دوم پرچم ها
تداوم اختلاف میان کُردها و دولت مرکزی و حل نشدن مسائل اساسی موجود –بخصوص اجرایی نشدن ماده 140 قانون اساسی- باعث شده است در تازه ترین تحول رخ داده، مقامات تحت امر دولت مرکزی در شهر خانقین با پایین کشیدن پرچم کُردها در این شهر، به نوعی مواضع دولت یا حداقل بخشهایی از دولت را در قبال مسائل حل نشده مرزی –جغرافیایی میان اعراب و کُردهای عراقی را بازتاب دهند. که البته همانطور که اشاره شد کُردها نیز متقابلاً این حرکت را بی پاسخ نگذاشته اند. هنوز مقامات ارشد کُرد و عرب عراقی در سطح رهبران، در این خصوص اعلام موضع نکرده اند اما کمال کرکوکی رئیس پارلمان محلی کردستان در کنفرانسی مطبوعاتی این اقدام را محکوم کرده و آن را موجب برهم زدن آرامش سیاسی در عراق ارزیابی کرده است. پیش تر برخی از منابع عراقی اعلام کرده بودند پایین آوردن پرچم کردستان عراق در خانقین به دستور نوری مالکی انجام شده است خبری که هنوز توسط دفتر وی رد و یا تکذیب نشده است.
چرایی وقوع بحران پرچم
کیفیت تاسیس عراق در ابتدای دهه 1920 که کاملاً متاثر از دیدگاهها و منافع دوّل پیروز در جنگ جهانی اول –بخصوص بریتانیا و فرانسه- بود باعث گشت تا سه گروه بزرگ کُرد، عرب شیعی و عرب سنی که دارای کمترین سنخیت تاریخی، سیاسی و فرهنگی با یکدیگر بودند بالاجبار در داخل مرزهای سیاسی جدیدی تحت عنوان عراق، قرار گیرند. توجه ویژه دولت بریتانیا به اقلیت عرب سنی نیز باعث شد تا عملاً دو گروه عمده دیگر یعنی کُردها و اعراب شیعی در حاشیه ی مناسبات قدرت در این کشور قرار گیرند. این مسائل در کنار پارامترهای تاثیر گذار دیگری، باعث شد تا از همان ابتدا دو گروه اخیر –بویژه کُردها- در برابر دولت مرکزی صف آرایی کنند. لذا تقابل کُرد –عرب دارای سابقه ای طولانی و هم عمر با خود دولت عراق شد. امری که در دوره های مختلف منجر به بروز بحرانها و جنگهای متعددی نیز گردید. که مهمترین این دوره ها وقوع پنج جنگ گسترده در حدفاصل سالهای 1961 تا 1975 تحت رهبری ملامصطفی بارزانی بوقوع پیوست. تداوم اختلافات کُردها و اجحاف حقوق اولیه آنها توسط دولت مرکزی باعث شد تا حتی اینان، در هنگامه وقوع جنگ هشت ساله میان ایران و عراق (1980- 1988) به عنوان متحدین ایران بر علیه بعثی ها بجنگند.
سیاستهای تعریب و ترحیل
دولتهای مرکزی عراق طی نه دهه پیشین برای حل مساله کُرد اقدام به اجرای سیاستهای مختلفی نموده اند این سیاستها در دو دسته کلی تشویقی و تنبیهی درجه بندی می شود اما بایست اذعان کرد که هیچگاه بسته های تشویقی دوّل مختلف عراقی نتوانست کُردهای این کشور را به درجه شهروند درجه یک و برابر با سایر عراقی ها ارتقا دهد این مساله در کنار قدرت گیری ناسیونالیسم کُردی باعث عدم کارایی اقدامات تشویقی میان طرفین می شد به همین دلیل خود به خود، گزینه اجرای سیاستهای تنبیهی به دم دست ترین ابزار دولتهای عراقی برای کنترل و سرکوب کُردها تبدیل می شد. امری که هرچند باعث برخی تفوق های اولیه دولت مرکزی عراق می شد اما در عمل منجر به بازتولید خشم کُردها و تقویت ناسیونالیسم و غیر دانستن خود در کشور عراق می شد. البته باید گفت شدت عمل و سیاستهای دولتهای مختلف عراقی در برابر مساله کُرد بسیار متفاوت از هم بوده است اما از سال 1968 که بعثی ها با انجام کودتای حسن البکر روی کار آمدند و بخصوص با قدرت گیری بیش از پیش صدام حسین در دهه 1970، سیاستهای سرکوب بیشتری در کردستان عراق پایه ریزی گردید. از جمله مهمترین این سیاستها در کنار جنگ مستقیم، انجام سیاستهای ترعیب و ترحیل بود.
عملیات تعریب بدنبال عربی سازی مناطق کُردی با استفاده از انتقال قبایل عرب شیعی از جنوب به شهرها و مناطق مهمی همچون موصل و کرکوک بود. سیاست ترحیل هم بدنبال کوچاندن کُردها از برخی شهرها و مناطق کُردی به مناطقی در جنوب عراق بود. سیاست تعریب در دهه 1970 و بخصوص 1980 با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. اهمیت صنعتی موصل و ذخایر عمده نفتی در کرکوک باعث شد تا این دو شهر و استان شاهد رخ دادن بیشترین فشارها برای تغییر در بافت جمعیتی خود باشند.
خانقین در کجاست؟
خانقین ، کلار و تعدادی شهر و دهکده کُردنشین دیگر که در جنوب شرقی استان کرکوک قرار داشتند در دهه 1970 در راستای عملی کردن سیاست تعریب، با انجام تقسیمات جدید استانی از کرکوک جدا شده و به استان نسبتاً عرب نشین دیالی منضمم شدند. همچنین تعدادی از شهرهای شمالی و عرب نشین استان صلاح الدین هم به کرکوک ملحق شد تا از نظر استانی جمعیت کُردها بیشتر تحت فشار قرار گیرد. لذا از آن زمان تا کنون خانقین، کلار و دیگر مناطق داری جمعیت کرد فیلی و شیعه مذهب به استانهای عرب و شیعه نشین الحاق گردیدند تا ضمن جدا سازیشان با کُردها جذب در فرهنگ غالب مذهبی –عربی استانهای جدید شوند.
ماده 140 قانون اساسی عراق
پس از سقوط نظام بعثی در عراق در سال 2003 و تغییر ترتیب مناسبات قدرت در عراق جدید، کُردها و شیعیان توانستند پس از هشت دهه در راس هرم قدرت قرار گیرند. انسجام نسبی کُردها و داشتن سوابق تشکیلاتی –سازمانی بیشتر باعث شد تا در دوره گذار 2003- 2005 که عراق تحت حاکمیت پل برمر آمریکایی اداره می شد؛ کُردها بتوانند بسیاری از خواسته های خود را در قالب قوانین و تعهدات مستند به دیگر گروههای غیرکُرد حاضر در قدرت بقبولانند. تایید زبان کُردی به عنوان زبان دوم عراق و لحاظ شدن برابری حقوقی میان شهروندان کُرد با عرب از جمله مهمترین دستاوردهای تاریخی کُردها در این ایام است. اما یکی از مهمترین دستاوردهای کُردها تصویب ماده ای قانونی در قانون اساسی عراق با عنوان ماده 58 بود ماده ای که بعدها با اصلاح شدن قانون اساسی به ماده 140 تغییر نام داد.
بر اساس این ماده قانونی می بایست ظرف مدت معینی (سال 2007) دولت مرکزی عراق زمینه بازگرداندن کُردهای کوچانده شده از شهرهای خود را فراهم ساخته و سپس با انجام رفراندوم محلی این شهرها را تعیین سرنوشت کنند. تعیین سرنوشت از این باب که آیا مایل به الحاق به منطقه فدرالی کردستان عراق هستند و یا خیر؟ اما علیرغم صراحت قانون اساسی عراق و نیز قول مساعد برخی رهبران مهم عرب همچون نوری مالکی و جریان مجلس اعلای اسلامی و به رغم سپری شدن چهار سال از موعد قانونی آن، هنوز ماده 140 قانون اساسی عراق اجرایی نشده است.
چشم انداز پیش رو
به نظر می رسد وقوع بحران و جنگ دوم پرچم، به دلیل عدم حل مسائل موجود میان کُردها و اعراب (دولت مرکزی) در عراق باشد فشار گروههای کُرد برای اجرایی شدن ماده 140 قانون اساسی و مخالفتهای و مانع تراشیهای دولت مرکزی عراق و نیز ساکنان غیر کُرد مناطق مورد ادعای طرفین اصلی ترین عامل وقوع بحران و جنگ دوم پرچم طی روزهای اخیر در عراق بوده است. پیش بینی می شود چنانچه رهبران کُرد و عرب عراقی نتوانند در ماههای آتی به توافقی اساسی برای حل نسبی مسائل فیمابین دست نیابند این مساله به افزای تنش میان طرفین و بی ثباتی سیاسی در کل عراق منجر خواهد شد.
نظر شما :