واشنگتن غایب بزرگ بازی در خاورمیانه
علت اصلی این نارضایتی، رفتار فلسطینیها، عربستان سعودی، مصریها، اسرائیلیها، ترکها و ایرانیها و روسها و چینیها در خارج از منطقه است. دو منطقه موثر که سردرگمیآمریکا را به بالاترین حد خود میرساند، پیشنهاد فلسطین برای به رسمیت شناخته شدن در سازمان ملل و جریان شورش شهروندان عرب در سراسر خاورمیانه هستند.
مهمترین عامل در سردرگمی، تناقض و تخریب آمریکا، ناتوانی این کشور برای متوقف کردن پیشنهاد به رسمیت شناخته شدن استقلال فلسطین در مرزهای قبل از 1967 در سازمان ملل است، که منجر به انزوای چشمگیر واشنگتن در منطقه شده است. به دلیل تعهد آمریکا به اسرائیل، تمامیمسائل دیگر منطقه از جمله استفاده از قوانین بین المللی در مورد مسائل مختلف همچون گسترش شهرکهای یهودی نشین اسرائیل را بی اثر میکند.
فلسطینیها نه تنها اعتراضات صریح آمریکا در مورد این اقدام در سازمان ملل متحد را رد میکنند، بلکه به دنبال به رسمیت شناخته شدن در سازمان یونسکو هستند. این درخواست، تصویب مقدماتی را از جانب گروه هیئت اجرایی دریافت کرده است. ایالات متحده تهدید کردهاست که سهم 22 درصدی خود در تامین بودجه یونسکو قطع خواهد کرد. امروزه فلسطینیها عمل میکنند و واشنگتن عکسالعمل نشان میدهد.
این تنها یک مثال است که چگونه قدرتمندترین کشور جهان نیز ممکن است با وجود نیروهای مسلح خود در دو جنگ عراق و افغانستان، ضعیف ترین قدرت در خاورمیانه باشد. انزوای آمریکا و اسرائیل در سازمان ملل نشان دهنده واقعیتی بزرگتر است. در سراسر منطقه، بسیاری از مردم و دولتها، سیاستهای آمریکا را در تضاد و حتی دشمنی با سعادت و رفاه خود میبینند. این مسئله با اقدامات ماههای آتی فلسطین در سازمان ملل برجسته تر خواهد شد.
تلاش فلسطین برای به رسمیت شناخته شدن در سازمان ملل همراه با عدم قاطعیت درباره عقاید، جهت و پیامدهایش در حال حاضر به طور گسترده ای در سراسر امریکا مورد بحث قرار گرفته است. حتی مقامات فلسطینی نزدیک به محمود عباس نیز از اینکه در آینده چه اتفاقی میافتد تردید دارند، چرا که ابعاد سه گانه اصلی این حرکت هنوز نامعلوم است: استراتژی فلسطین، تاثیر آن و واکنشهای کیفری اسرائیل و آمریکا.
این حرکت سازمان ملل متحد در سطوح مختلف در خور توجه است. از همه مهمتر بیانگر اراده حتی ضعیف رهبر فلسطینیها برای به مبارزه طلبیدن ایالات متحده و تغییر قضاوت درباره درگیری اعراب و اسرائیلیها خارج از واشنگتن و داخل سالنهای سازمان ملل متحد و دیگر نهادهاست – جایی که مشروعیت بین المللی و قانونی توسط تعامل دیپلماتیک و ظوابط و اصول، نه صهیونیسم آمریکایی، تعریف میشود.
درسی که تا به امروز از این ابتکار فلسطینیها در سازمان ملل میتوان گرفت، این است: 1- قدرت از اقدامات شما حاصل میشود. 2- اعتبار یک بازیگر سیاسی بینالمللی ناشی از بهرهبرداری او از قدرت خود و استفاده موثر و عاقلانه از آن است. به نظر میرسد که رهبر فلسطین درس اول را آموخته و در پی نوآوری سازمان ملل متحد است که ظرفیت خود را به شیوهای نمایان سازد تا عرصه سیاست راکد خود را در مقابل مسئله فلسطین تغییر دهد.
از قضا، پروفسور "ساری مقدسی" – استاد دانشگاه UCLA – در سخنرانی خود در مراسم یادبود "ادوارد سعید" در یک مرکز فلسطینی در واشنگتن به آن اشاره کرد. وی گفت: عباس خجالت زده به نظر میرسد. او میبیند که استقلال و قدرت عمل داشته و میتوانست از آن استفاده کند و به نظر میرسد که در استفاده از این قدرتی که در اختیار داشت مردد مانده بود. در حالی که عباس پشتیبانی عظیم بینالمللی برای هدف فلسطین داشت. وی میافزاید: "او همچنین به نظر مردد میرسید که تا چه حد میتواند برای اجرای کلید قطعنامه 181 و 194 در مجمع عمومیسازمان ملل متحد فشار بیاورد. ظاهرا مطمئن نیست که باید در این مورد قاطع باشد یا نه."
مقدسی این موضوع را به این واقعیت نسبت داد که عباس تنها در یک "تئاتر سیاسی" در سازمان ملل متحد گرفتار است تا در یک دسته بندی قدرت دیپلماتیک. وی ادامه میدهد: "رئیس جمهور فلسطین نیز در تنگنا قرار گرفته زیرا هیچ تلاشی از جانب وی برای تضمین مشروعیت مردمیفلسطین در سازمان ملل انجام نگرفته است."
رهبری فلسطین ممکن است بر اساس یک استراتژی منسجم رو به جلو پیش برود و ممکن است هیچ گونه مشروعیت یا حمایت قابل توجهی در میان مردم خود نداشته باشد- خلاف این نیز ممکن است. اما صرف نظر از این، باعث ایجاد بحثهای قابل توجه در واشنگتن شده است و همچنین تناقضات و سردرگمیهایی را در رابطه با تلاش ناموفق واشنگتن برای تضمین برتری اسرائیل در منطقه و همچنین واسطه ای برای تولد یک کشور فلسطینی وجود آورد. فلسطینیها که دیگر نمیتوانند با این وضع کنار بیایند، مقدماتی برای شکست این بنبست در پیش گرفتهاند و آمریکا نیز از چگونگی واکنش آنها مطمئن نیست.
*سردبیر دیلی استار
نظر شما :