ناکامی ترکیه در حفظ دوستی با همسایگان
سیاست جدید ترکیه
به نظر میرسد که ترکیه مسیر سیاست خارجی خود را در خاورمیانه از تعریف سیاست متوازن تا حدی خارج میکند و وضعیت پلهکانی یا سلسله مراتبی را ترسیم میکند. بدین معنا که ترکیه به دنبال این است نقش منطقهای را که در چندسال اخیر در نتیجه تحرکات دیپلماسی خودش بدست آورده، اکنون تبدیل به نقش محوری در منطقه کند تا بتواند در آینده سیاست خود را بر اساس آن ترسیم کند. به عبارت دیگر نوعی تغییر در نگرش سیاست خارجی ترکیه نسبت به خاورمیانه پدید آمده است. این تغییر و تفکیک یا ناشی از مدار جدیدی است که طراحان سیاست خارجی ترکیه طراحی کردند، یا اینکه مبتنی بر یک سری الزامات نشات گرفته از محیط داخلی و بازیگران بینالمللی است.
این دیدگاه نیز تقویت شده است که در سیاست خارجی ترکیه به شکلی تناقضها و یا چالشهایی پدیدار میشود. منظور از چالش این است که سیاست تنش صفر با همسایگان که از چند سال پیش توسط داوود اوغلو به یک تئوری تبدیل شده و در دولت رجب طیب اردوغان به اجرا گذاشته شده است، اکنون با دغدغههای جدیدی مواجه شده که در برابر این نگرش، سیاست خارجی و این طرح، نگاه جدیدی در آنکارا خلق شده و ترکیه را در مسیرایجاد تنش با همسایگان پیش میبرد.
وضعیتی که اکنون در روابط ترکیه و سوریه حاکم شده، درنتیجه مواضعی است که ترکیه در ارتباط با تحولات سوریه در حدود پنج تا شش ماه اخیر اتخاذ کرده است. اگر نگاهی کلی به فرایند تحولات خاورمیانه از ابتدای سال میلادی جاری تا کنون بیندازیم، کاملا مشخص است که سوالاتی در مواضع ترکیه نسبت به تحولات خاورمیانه مشاهده میشود. در این نوسانات نوع نگاه ترکیه به تحولات در تونس و مصر با لیبی تا چند ماه پیش متفاوت بود و از چند ماه پیش هنگامیکه در ترکیه این باور به وجود آمد که قذافی رفتنی است، چرخشی در سیاست ترکیه نسبت به لیبی ایجاد شد و ترکیه از انقلابیون حمایت کرد. از سوی دیگر در خلیج فارس و تحولاتی که در این منطقه شکل گرفت نوعی سکوت بر مواضع ترکیه حاکم بود. بدین معنا که موضع صریح، روشن و حتی جانبداری درباره تحولات حوزه خلیج فارس در بحرین، یمن و یا حتی در عربستان اتخاذ نشد و مقامات ترکیه سعی کردند سکوت کنند. این امر در شرایطی بود که تحولات در سوریه به ناگاه نگاه ترکیه به تحولات خاورمیانه را دگرگون کرد.همچنین در نوع نگاه بازیگران منطقهای که نسبت به سیاست ترکیه تعاملاتی داشتند، به نظرمیرسد تغییراتی نسبت به سیاست ترکیه ایجاد شده است. بنابراین با توجه به مواضعی که ترکیه در ارتباط با سوریه اتخاذ کرده همچون دامنه انتقادهایی که علیه دولت بشار اسد هر روز افزایش پیدا میکند، ترکیه تبدیل به مکانی برای تجمع مخالفان اسد تبدیل شده، از طرف دیگر در نواحی مرزی اردوگاههایی را برای پناهجویان سوری احداث کردند، در نتیجه تمامی این مسایل سبب شد که ترکیه از این طریق نشان دهد در نقطه تقابل با دولت سوریه قرار دارد و مواضع خودش رابه صورت روشن در برابر سوریه نشان داده است.
در هفتههای اخیر حمایت از مخالفان در سوریه فراتر رفته و اکنون ترکیه به سمت تهدید یا استفاده از واژههای تهدیدآمیز در مورد سوریه حرکت کرده است. بنابراین این نگرش ترکیه با نوع سیاستی که امریکا در ارتباط با سوریه دارد، به نوعی همخوانی دارد. از اینرو ترکیه به دنبال این بوده تا نشان دهد که نسبت به ناآرامیها و تحولات در سوریه و کشتاری که در این کشور اتفاق افتاده، بیتفاوت نیست و پیگیر حقوق مخالفان درسوریه است. بنابراین مواضعی که از سوی ترکیه تعریف شده با انتقاد شدید دولت سوریه مواجه شده است.حتی بشار اسد به انتقاد از اردوغان پرداخته است.
چنین روندی کاملا نشان داده که سیاست ترکیه چه سمت و سویی پیدا کرده است.به همین دلیل است که بحث حرکت ترکیه در مسیر تنش با همسایگان به میان آمده است. به عبارت دیگر در داخل ترکیه نیز کسانی همچون قلیشدار اوغلو رییس حزب جهموری خلق ترکیه نیز اعلام کرده است که این رویکرد ترکیه در قبال سوریه به نوعی سیاست تنش صفر در منطقه را به محاق برده یا مورد سوال قرار داده است. بنابراین شاید در ترکیه این سیاست دیگر طرفدارانی نداشته باشد، چراکه از یک سو مساله ترکیه با ارمنستان بلاتکلیف باقی مانده،بحران میان ترکیه و سوریه رو به افزایش است، نگرانیهایی هم میان ترکیه و ایران در درابطه با مساله استقرار سپردفاع موشکی به شکلی ایجاد شده، همچنین تنش میان ترکیه و یونان نیز برقرار است و مساله قبرس هم لاینحل باقی مانده است. بنابراین محیط سیاسی که مرتبط با سیاست خارجی داوود اوغلو به اجرا گذاشته، اکنون محیطی پرالتهاب به نظر میرسد و یا به عبارتی باید گفت که ترکیه از جلد سیاست خارجی خارج و وارد کالبد دیگری شده است. در نتیجه این کالبد عوض کردن برای دولتمردان ترکیه تصادفی ارزیابی نمیشود و به نظر میرسد که آنها بر اساس منافعی که برای خود تعریف کردند، اتخاذ موضع میکنند.
در ارتباط با آینده تحولات سوریه به نظر میرسد که در ترکیه دو نگاه وجود دارد:
1. شاید برای دولتمردان ترکیه این باور وجود دارد که اگر در سوریه تغییرات بنیادین رخ دهد، تحت فشارهای ترکیه اصلاحاتی انجام بگیرد و از این منظر آنکارا به دنبال این است که پرستیژ سیاسی خود را به منظور تحت فشار قرار دادن کشور همسایه به نمایش بگذارد، برای رعایت آنچه که مکانیزمهای نظام دموکراسی از دید ترکیه تعریف میشود و بحث از حقوق مخالفان در سوریه میکند. حتی اگر در سوریه این تغیرات بنیادین ایجاد نشود، توان سیاست خارجی ترکیه با توجه به پیشینهای که با سوریه داشتند، احساس می کنند پس از مدت کوتاهی میتوانند به سمت عادیسازی روابط با این کشور حرکت کنند. چراکه سوریه در یک موقعیت ضعیفشدهای قرار دارد،بنابراین ارتباط برقرار کردن و یا داشتن رابطه قوی با ترکیه برای آنها مهم خواهد بود. یعنی از این دیدگاه چنین ملاحظاتی در ایفای نقش ترکیه نسبت به سوریه وجود دارد.
2. اگر در سوریه تغییرات بنیادین ایجاد شده و نظام سیاسی دگرگون شود، در این زمان ترکیه احساس نوعی پیروزی خواهد کرد و از سوی دیگر ترکیه نمیخواهد از نقش بازیگر تاثیرگذار منطقه خارج شود و قصد دارد به هرشکلی نشان دهد که دارای ظرفیت کافی برای تاثیرگذاری در سیاست منطقهای و بینالمللی برخوردار است.در نتیجه تحرکات اخیر ترکیه نیز در همین راستا قابل تعریف است.
مانور نظامی ترکیه در مرز سوریه
افزایش تنش در رابطه سوریه و ترکیه که به مجادلههای لفظی هم کشیده شده، اکنون تا مرز تهدید نظامی از سوی ترکیه پیش رفته است. به این شکل استقرار نیروی نظامی ترکیه در نزدیک مرز سوریه با عنوان انجام مانور نظامی میتواند برای دمشق معنادار باشد. این بدان معناست که ترکیه به بازیگرانی که در رابطه با تحولات سوریه نقش دارند (چه مثبت و چه منفی)، این قدرت را به نمایش بگذارد که میتواند در آینده نقش محوریتری را در منطقه ایفا کند. همچنین از طرف دیگر نباید این واقعیت را هم نادیده گرفت که ترکیه ریسک میکند، به عبارت دیگر در ارتباط با آینده روابطش با کشورهای منطقه و چشمانداز سیاست خارجی این کشور ریسک صریح و سریع و جدی میکند. بنابراین برخی معتقدند چالشها در سیاست خارجی ترکیه نسبت به خارومیانه پدیدار میشود. این چالشها میان سوریه و ترکیه درونی میشود و به نظر میرسد که اگر روند تحولات در سوریه به همین شکل استقرار پیدا کند و مواضع ترکیه نیز در هفتههای آینده در همین وضعیت پایدار بماند، ممکن است روابط تیرهای بر مناسبات آنکارا دمشق حاکم شود. از اینرو چالشهای پدید آمده بر سر تئوری تنش صفر با همسایگان عملا این سیاست را به محاق برده و روند مواضع ترکیه نسبت به برخی از کشورهای منطقه، آنکارا را به سمت بازیابی تنش پیشمیبرد و این در شرایطی است که این کشور توانسته بود در طول 6 ماه گذشته با همسایگان اعتمادسازی کند که بسیار مهم بود. به ویژه در رابطه با سوریه که روابط دو کشور در سال 1997 بر سر مساله اوجالان تا مرز برخورد جدی نظامی هم پیش رفت. در سالهای اخیر این روابط کاملا در یک نگاه متفاوتتر عمق استراتژیک پیدا کرد. اکنون بازگشت به شرایط تنشآمیز پیشین برای ترکیه هم میتواند زیانآور باشد و صرفا خود سوریه را دچار خسران نمیکند، بلکه این چالش میان دو طرف چشمانداز روابط دو طرف را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
نظر شما :