جایی برای اسلامگرایان در آینده سوریه نیست
وی که ریاست موسسه واشنگتن برای سیاستهای خاور نزدیک را بر عهده دارد و اخیرا نیز کتابی درباره تنش در روابط سوریه با امریکا نوشته است، همچنین میگوید: «ممکن است این پرسش را بپرسید که آیا این بدان معنا است که اسلامگرایان دیگر هیچ نقشی در سوریه نخواهند داشت؟ نه شاید به گونهای دیگر در صحنه حضور داشته باشند.»
او که نزدیک به 7 سال از عمر خود را در سوریه گذرانده در ادامه میافزاید: «اما آنها تاثیری عمیقتر بر نتایج تظاهرات که عموما در مناطق سنی نشین جریان دارد میگذارند. حقیقت این است که در حدود یک چهارم جمعیت سنی سوریه اسلامگرایانی تشکیل میدهند که ذهنیت کسب قدرت را دارند.
باری روبین، متخصص امور خاورمیانه و مدیر موسسه تحقیقاتی مطالعات جهانی مرکز روابط بینالملل و نویسنده کتاب "حقیقتی درباره سوریه" در این باره میگوید: «هیچ شانسی برای امکان قبضه قدرت توسط اسلامگرایان سوری وجود ندارد. مطمئنا سناریویی شبیه سناریوی مصر برای سوریه اتفاق نخواهد افتاد. البته شانس بسیاری دارند که در قدرت سهیم باشند ولی در مقایسه با مصر این شانس بسیار کم است. مردم سوریه متعصب نیستند و بیشتر سکولار هستند و بخش مهمی از آنها بیشتر متمایز از دیگرانند. این را به خاطر داشته باشید که در مصر نزدیک به 90 درصد از عربها مسلمان سنیاند در حالی که در سوریه این رقم در حدود 60 درصد است. روابط نزدیک برادرگونه نیز در سوریه بسیار کمتر و ضعیفتر از مصر است.»
رابرت فورد، سفیر ایالات متحده امریکا در سوریه در تحلیل تظاهرکنندگان سوری در ماه سپتامبر گفت: «مخالفان سوریه بیشتر تنوع و تکثر دارند و اسلامگرایانشان نیز قدرتمند و سازمانیافته نیستند.»
یک دلیل روشن برای این که ثابت میکند سوریها روحیه اخوت و نزدیکیشان ضعیفتر از مصریها است وفاداری آنها به حافظ اسد، رئیس جمهوری سابق سوریه است در حالی که در شهر حماه در سال 1982 نزدیک به 10 هزار اسلامگرای سنی (شاید هم بیشتر) که ریشههای حکومت اسد را مورد تهدید قرار داده بودند، کشته شدند.
اما اگر قدرت به دست اسلامگرایان نیفتد و رژیم اسد سقوط کند، تا چه اندازه احتمال دارد حکومتی بسیار نزدیک به امریکا در سوریه بر سر کار آید، که جایگزین حکومت فعلی سوریه متحد با ایران شود؟
روبین میگوید: «اگر حکومت جدید اسلامگرا نباشد کمترین میزان مخالفت را با امریکا خواهد داشت اما اگر چنین نباشد پرسشهای بسیاری مطرح میشود.»
وی در ادامه میافزاید: «در میان مخالفان شماری ضدامریکایی نیز وجود دارد. مسالهای که بسیاری از مشاوران اوباما را بر آن داشته که به او توصیه کنند سیاست خود را در قبال اسد تغییر داده و به حمایت از آن برخیزد. در مصر این اتفاق افتاد که دولتی تشکیل شد که اتحاد خود را با امریکا حفظ کرد ولی چرا باید درباره سوریه نیز چنین فکر کرد در حالی که بیشتر مخالفان نظام عربیهای سنی ضد امریکایی هستند؟»
تابلر نیز میگوید: «ممکن است چنین حکومتی همانند اسد متحد حماس نباشد. در آن صورت به اعتقاد من ممکن است هماهنگیها در مبارزه با امریکا نیز بسیار کم شود. اما این بدان معنا نیست که مخالفان سوریه مراقب پرونده فلسطینان نخواهند بود. آنها قطعا به دنبال حمایت از پرونده فلسطین برخواهند خواست. آنها در این زمینه به دنبال راه حل هستند. این را هم خوب میدانند که با همین پرونده نظامهای مستبد خاورمیانه مورد قضاوت قرار گرفته و سرنگون شدند. بنابراین من فکر نمیکنم آنها بخواهند در صورت کنارهگیری اسد از قدرت کاری در این زمینه انجام دهند.»
با این حال بعید هم نیست که با کنار رفتن اسد از قدرت سوریه وارد جنگ داخلی شود. این چیزی است که فورد از آن به عنوان یک احتمال قوی سخن میگوید، تازه اگر گزینه ناگزیری در نظر گرفته نشده باشد. تابلر میگوید این بدترین سناریو ممکن است. او اظهار میدارد، من فکر میکنم زمان آن رسیده که در عین حال که از کنار رفتن رژیم صحبت میکنیم مخاطرات موجود در سوریه را نیز دریابیم. اگر چنین شرایطی واقعا وجود داشته باشد، سوریها در عین حال قابلیت کنار هم نشستن و به توافق رسیدن را نیز دارند. همان طور که میدانید اقتصاد سوریه ضعیف است و روزهای سختی را میگذراند.
او در حالی این صحبت را بر زبان میراند که نمیگوید اگر اسد به هر ترتیبی موفق شود که اوضاع را کنترل و اعتراضها را تمام کند، آن گاه چه خواهد شد؟ آیا اسد واقعا میتواند قدرت را به زور حفظ کند؟
تابلر میگوید: «من فکر میکنم این راه حل بسیار سختی خواهد بود. بسیاری با او همراه نیستند. منظورم این است که سوریه یکی از جوانترین جمعیتهای خاورمیانه را دارد. همه آنها در حال حاضر در خیابانها هستند و بازار کار را تهدید میکنند و علاقهای به ایجاد رابطه با اطلاحات ندارند و در حال حاضر فقط صحبت از سرنگونی نظام میکنند.»
در حالی که روبین میگوید: «هیچ کس نمیداند که آیا واقعا اسد میتواند چنین کاری کند یا خیر. موقعیت سوریه در حال حاضر به گونهای است که چیزی جز خشونت بیشتر را نوید نمیدهد. چیزی که مطمئنا وجود دارد این است که حتی اگر اسد هم بخواهد از قدرت کنار رود یا در مقابل تظاهرکنندگان کوتاه بیاید خانواده و متحدان او چنین اجازهای به او نمیدهند و او هم باید در راس قدرت باقی بماند. تنها در صورتی که آنها بخواهند از قدرت کنار بکشند او نیز میتواند به فکر کنار رفتن از قدرت باشد.»
مساله مهمی که وجود دارد این است که ارکان قدرت در سوریه ترکیبی از علویها، مسیحیان و برخی مسلمانان سنی وفادار به اسد است. آنها از این که اتفاق انقلابی باعث کنار رفتنشان از قدرت شود بسیار نگرانند. این بدان معنا است که سقوط حکومت باعث حذف هر کدام از این جریانها که جمعیت قابل توجهی از جمعیت سوریه را تشکیل میدهند، خواهد شد.
به عبارت دیگر، ناآرامیها چند ماه دیگر نیز ادامه خواهد داشت، حتی ممکن است خشونتهای بیشتری نیز به دنبال داشته باشد و نتیجه آن نیز اطمینانبخش نخواهد بود.
نظر شما :