پوتین 2012 متفاوت از پوتین 2000 است
آقای شوری، آخرین تحول در زمینه انتخابات ریاست جمهوری روسیه چیست؟
همانطور که در خبرها آمد، دیمیتری مدودوف، رئیس جمهور روسیه طی سخنرانی رسما اعلام کرد که از نامزدی پوتین برای ریاست جمهوری دوره آینده حمایت میکند و شاید بتوان گفت این اعلام به خیلی از بحثهایی که در این زمینه بود پایان داد. به این دلیل که از مدتها قبل این سوال مطرح بود که آنگونه از ابتدا انتظار میرفت مدودف آمده تا راه ریاست جمهوری دور آینده پوتین را هموار کند و یا این که خود مددوف در صحنه قدرت به عنوان رئیس جمهورخواهد مان و نقش آقای پوتین بیشتر در سایه مدودوف تعریف خواهد شد. این بحث ظاهرا با این اقدام مدودوف که پوتین را به عنوان کاندیدای آینده ریاست جمهوری معرفی کرد پایان یافته است. با این کار به نظر میرسد توافقی بین پوتین و مدوودف صورت گرفته که در دوره بعد پوتین به عنوان رئیس جمهور به عرصه قدرت برگردد و مدودوف به عنوان نخست وزیر بتواند به کار خود ادامه دهد.
تا چه حد این موضوع به ساختارهای موجود در عرصه سیاسی مربوط است و تا چه حد به افکار عمومی بر میگردد؟
بعد از فروپاشی شوروی آنگونه که انتظار میرفت ساختار سیاسی در روسیه به سمت دموکراتیک شدن سوق پیدا نکرد و به نظر میرسد فرهنگ سیاسی روسی که بیشتر افراد قدرتمند را برجسته میکند و از آنها حمایت میکند تداوم پیدا کرده است. جامعه روسیه هم با حمایتی که از پوتین میکند این موضوع را تایید میکند.
البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که ولادیمیر پوتین یکی از محبوب ترین شخصیتهای سیاسی روسیه است و او برای مدتها بالاترین میزان محبوبیت را در جامعه سیاسی روسیه داشته است. این نشان میدهد که جامعه روسیه هنوز چندان به دنبال به دنبال تنوع و تکثر آراء و افکار نیست و بیشتر به دنبال این است که یک شخصیت قدرتمند بتواند مسائل و امور را کنترل و هدایت کند و قادر به حل مشکلات باشد. تصور من این است که اگر پوتین بتواند بتواند به لحاظ اقتصادی موفقیت کسب کند و در عرصه اقتصادی بتواند حرف جدی برای گفتن داشته باشد میتواند در آینده نیز بدون رقیب در موقعیت خود باقی بماند.
وضعیت روابط با غرب چگونه خواهد شد؟
بعد از این که مدودف رئیس جمهور روسیه شد نگاه به غرب کمیمتفاوت شد و به نظر میرسید که تفاوتی بین نگاه مدودف و پوتین به غرب وجود دارد. مدودف نگاه ملایم تری و معتدل تری نسبت به غرب داشت و تلاش کرد که همکاریها و هماهنگیهایی با غرب داشته باشد. البته نباید فراموش کرد که مطمئنا پوتینی که در سال 2012 به قدرت میرسد با پوتینی که در سال 2000 به قدرت رسید کاملا متفاوت هستند. این تفاوت هم از نظر مسائل داخلی و هم از نظر سیاست خارجی قابل طرح است. در حوزه مسائل داخلی، پوتین با توجه به این که با مخالفتهای جدی تری روبرو است ممکن است سخت گیر تر شود و تلاش کند که با قدرت بیشتری به کار خود ادامه دهد. اما در حوزه سیاست خارجی پوتین نسبت به گذشته ملایم تر و معتدل تر در مواجهه با غرب رفتار خواهد کرد.
آیا هیچ مخالفت داخلی با ریاست جمهوری مجدد پوتین وجود داشته است؟
مخالفت داخلی که وجود داشته است ولی مخالفان پوتین، تاکنون چندان مخالفان قدرتمند و منسجمینبوده اند. البته به طور طبیعی از الان اکه این مسئله اعلام شده تا زمان آغاز رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در این کشور این مخالفتها جدی تر و شدید تر خواهد شد. ولی پوتین نشان داده که توانایی کنترل بسیاری از این مسائل را دارد، خصوصا با توجه به ساختارهایی که در سوریه ایجاد کرده است.
نظر شما :