بهار عربی و خزان دیپلماسی روسی

۲۸ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۵:۱۶ کد : ۱۶۳۴۷ اروپا
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان روسیه، تنها کشوری است که در بحبوحه تحولات عربی از روز نخست آن تا کنون سر و صدای تبلیغاتی بسیار به راه انداخت ولی در نهایت یا منفعل عمل کرد یا هم‌صدای غرب شد و در نهایت هم بازنده عرصه دیپلماسی این میدان شد.
بهار عربی و خزان دیپلماسی روسی
دیپلماسی ایرانی: به اعتقاد بسیاری از کارشناسان روسیه، تنها کشوری است که در بحبوحه تحولات عربی از روز نخست آن تا کنون سر و صدای تبلیغاتی بسیار به راه انداخت ولی در نهایت یا منفعل عمل کرد یا هم‌صدای غرب شد و در نهایت هم بازنده عرصه دیپلماسی این میدان شد. به ویژه در لیبی که در روزهای اخیر ترجیح داده نسبت به تحولات آن سکوت اختیار کند تا نسبت به سیاست‌های اشتباهاش در برابر این کشور کسی به آن خرده نگیرد.

روزنامه الشرق الاوسط، چاپ لندن در یادداشتی به قلم خانم آمال موسی، به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: از اهداف مهمی که ایالات متحده امریکا و هم‌پیمانانش در حوادث لیبی به دست آوردند پرده برداشتن از واقعیت‌های روسیه کنونی بود. آنها توانستند حجم واقعی روسیه بزرگ را در بعد دیپلماتیک و جایگاه واقعی جهانی‌اش به درستی نشان دهند. پیام بزرگی که آنها از طریق لیبی به جهانیان دادند این بود که حساب کردن روی روسیه و حق وتوی آن در شورای امنیت بزرگترین شرط‌‌بندی شکست‌خورده است. اگر بخواهیم تحرکات روسیه و مواضعش را به دقت بررسی کنیم در می‌یابیم که این کشور بسیار دقیق بازی می‌کند، برنامه‌هایش را اجرا می‌کند و هر گونه معرکه‌ای با هر کدام از کشورهای عربی را فرصتی بزرک می‌بیند که روی آوردن به هر گونه ممانعتی بر سر آن – مثل آغاز تحریم‌های اقتصادی و رسیدن به مرحله دخالت نظامی – از دست دادن فرصتی طلایی در گرفتن بزرگترین قسمت از یک غنیمت جنگی است. به معنای دیگر روسیه مواضعش را با پروژه‌ها و حجم عایداتی که از نفت و دیگر ثروت‌های نفتی به دست می‌آورد، می‌سنجد. و هر تغییری در مواضع روسیه ضرورتا نتیجه ضمات‌های سری و غیر علنی است و این مسئله باعث می‌شود تا روسیه که در مقایسه با گذشته آن قدرت کلان را ندارد با گرفتن آن امتیازها همچنان در دورانی که به دوران اتحاد جماهیر شوروی مشهور بود، زندگی کند.

در ادامه این یادداشت آمده است: کشورهایی که هنوز به روسیه به عنوان یک دوست اعتماد دارند به آسانی از آن جدا نمی‌شوند چرا که آن کشور را منبعی برای تامین اسلحه می‌دانند. هنگامی که آن کشورها در تنگنا می‌افتند روسیه روابط خود را با آن کشورها از نو تعریف می‌کند و این همان چیزی است که ما در خلال جنگ علیه عراق دیدیم و در لیبی نیز تکرار شد و احتمالا مشابه همین سناریو را برای سوریه نیز شاهد خواهیم بود. شیوه عمل روسیه همواره مبتنی بر مصالح سیاسی، اقتصادی و عایدات نفتی بوده است. به طور کلی می‌توانیم بگوییم که این مساله به یک راهکار اصلی سیاسی برای دیپلماسی روسیه تبدیل شده است. این چارچوب در حقیقت در رابطه روسیه با تمامی حکومت‌های عربی تعریف شده است. اما آن‌چه باید مردان سیاسی عرب به آن توجه داشته باشند این است که باید حد و مرز دوستی با روسیه را دریابند و بدانند دقیقا در چه زمانی باید رابطه خود را با آن کم‌رنگ کنند، در چه لحظه‌ای این رابطه را قطع کنند و چگونه با آن در شورای امنیت تعامل داشته باشند. نخبگان سیاسی عرب باید از فن سیاسی و علوم و توانایی‌های مختلف خود در تعامل با روسیه نهایت استفاده را ببرند.

خانم آمال موسی سپس می‌نویسد: به جرات می‌توانیم این گونه تحلیل کنیم و بگوییم که میان روسیه، ایالات متحده و کشورهای بزرگ اروپایی بازی تقسیم قدرتی برای ضبط غنایم پس از حوادث وجود دارد که مبتنی بر قانون شدت و جذب است که باعث می‌شود که هم موافقان و هم مخالفان عملا به غنیمت‌های خود برسند و اگر رسانه‌های مواضع سیاسی دیگری را رقم بزنند سناریوهای دیگری ولی باز در همین چارچوب تعریف می‌شود. از این دیدگاه می‌توانیم این گونه برداشت کنیم که کشورهای عربی دوست روسیه که به حق وتوی آن دل خوش کرده‌اند، فضای کنونی را به نخبگان سیاسی مورد حمایت امریکا و کشورهای بزرگ اروپایی واگذار می‌کنند.

وی در نهایت می‌نویسد: از این رو می‌توانیم بگوییم که بهار عربی در حقیقت خزان تمام و کمال روسیه است که با از دست رفتن دوستان دیروزش شاهد جنگی غیر مستقیم با کشورهای منظومه قدیم موسوم به اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. بنابر این بعید است حتی استفاده روسیه از حق وتوی‌اش بتواند کمکی به حالش کند و تنها ثمری که برایش خواهد داشت این است که در مذاکرات عمیق و پیچیده بتواند ضمانتی برای جلوگیری از هزینه‌های تحمیلی‌اش به دست آورد. با تمام این تفاصیل می‌توانیم بگوییم که روس‌ها قومی هستند که سیاست خود را فقط بر امتیازهای سیاسی بنا می‌کنند و نباید به شعارهای دوستانه آنها اعتماد کرد چرا که سیاست آنها بیش از هر چیز برگرفته از سیاستی است که ماکیاولی در کتاب شهریار خود توضیح داده است.

 

نظر شما :