برجها و افقها: جامعه امریکا بعد از یازده سپتامبر
هویت گرایی
بعد از یازده سپتامبر بحث هویت امریکایی به یکی از اصلی ترین بحثها و پویاترین آنها در جامعه امریکا تبدیل شده است. هویت عمده ترین بحث علوم اجتماعی و عمده ترین بحث در هر جامعه و سیستم سیاسی است. این که امریکایی کیست و امریکایی با چه ویژگیهایی تعریف میشود، ابعاد مختلفی را در بر دارد که بخشی از آن پایدار و بخشی از آن در نشیب و فراز زمان مورد تغییر، باز تعریف و بازتولید قرار میگیرند. یازده سپتامبر در بازتولید هویت امریکایی و بازتعریف این پدیده مهم اجتماعی نقش اساسی داشت. فی الواقع هویت گرایی و تمایل به دقت در ابعاد گوناگون هویت امریکایی، از پیامدهای عمده یازده سپتامبر است.
ویژگیهای هویت گرایی امریکا بعد از یازده سپتامبر را در هویت میهن پرستانه، هویت ترس محور و هویت ارزش محور میتوان خلاصه کرد. به این معنی که بعد از یازده سپتامبر، عیار میهن پرستی در هویت امریکا سهم بیشتری یافت و نمادهای میهن پرستانه سر تا سر امریکا را فراگرفتند. جامعه امریکا احساس کرد که به یک به هم پیوستگی میهنی بیشتر نیاز دارد و این، جامعه امریکا را علی رغم فشارهایی که ناشی از تحولات یازده سپتامبر به آن وارد شده بود، به هم نزدیک تر کرد. مخصوصا این که ترس از دشمن ناشناخته و دشمنی که حد و مرز معینی ندارد در دفاع از هویت میهن پرستانه برجسته شد.
در این میان مسئله ارزش محوری در هویت امریکا نیز قابل توجه است. به این معنی که علاوه بر تکیه بر دفاع سرزمینی و ابعاد میهن پرستانه، این که امریکا بر چه بنیادها و ارزشهایی شکل گرفته و تکامل و تحول یافته در جامعه امریکا برجسته تر شد و نخبگان گوناگون سعی کردند که برتری ارزشهای امریکایی را در گفتمانها و نوشتارها بیشتر مطرح کنند. در مباحث سیاسی سیاستمداران نیز این مباحث برجستگی خاصی پیدا کرد. در مجموع میتوان این مسئله را در نطق اوباما در مراسم یازده سپتامبر ملاحظه کرد. در این نطق، تاکید بر میهن پرستی، تاکید بر دشمن، اما در عین حال اعتقاد به باورها و ارزشهای امریکایی که این سرزمین را در طی زمان نگه داشته است، قابل توجه بود و به خوبی خود را نشان میدهد.
اما این هویت گرایی امریکا در درون خود تناقضها و مشکلاتی هم داشت. هویت امریکایی هیچ گاه نمیتواند موضوع صد در صد متصلبی باشد. هر چند که بخشی از جامعه امریکا که موسوم به(WAST: White Anglo Saxon Protestant) هستند و بنیان گذار امریکا محسوب میشوند، ارزشهای خود را برتر از دیگرن میدیدند و لذا پروتستان بودن، سفید پوست بودن و ریشه آنگلوساکسونی داشتن در پردازش ارزشهای امریکایی سهم به سزایی داشت.
اما تحولات حتی قبل از یازده سپتامبر در تغییر جامعه امریکا از جامعه پروتستان سفید پوست و آنگلوساکسون به یک جامعه چند فرهنگی شروع شده بود و بعد از یازده سپتامبر این که آیا باید همان ارزشهای مذکور مبنا قرار گیرند و این ارزشها نوعی انحصارگرایی را در بر میگیرد، تبدیل به یک بحث جدی شد و تنشهای درونی امریکا، خصوصا در بعد تنش بین مسیحیان و مسلمانان یا بین امریکا و جوامع مسلمان نشین برجسته شد و هم بوش بعد از یازده سپتامبر و هم اوباما همیشه سعی کرده اند این تناقض و تنش را به نحوی مدیریت کنند ولی به هر جهت یازده سپتامبر گروهی را به لحاظ هویتی به سمت ارزشهای سنتی تر امریکا سوق داد و تنشهایی را به همراه آورد که این پدیده در واکنش گرایی بخشی از جامعه امریکا قابل مشاهده است.
واکنش گرایی
امریکا بی تردید بعد از یازده سپتامبر تبدیل به جامعه ای واکنشی و عصبی شد. جوامع نیز مانند انسانها عصبانی و واکنش گرا میشوند. حوادث یازده سپتامبر برای امریکا بسیار سنگین بود. لذا واکنش نسبت به آن حوادث سنگین بود. واکنش گرایی هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی به افراط گرایی منجر شد.
اگر یازده سپتامبر اتفاق نیفتاده بود احتمال انتخاب مجدد جرج بوش برای دوره دوم قطعی نبود. اما واکنش تند جرج بوش مخصوصا در حمله به افغانستان و عراق که نمادی از عصبانیت جهانی امریکا در کنار عوامل دیگر میتواند محسوب شود، در این راستا حائز اهمیت است. به طور کلی نوعی افراط گرایی در جامعه امریکا به وجود آمد و افراط ابعاد مختلفی را به خود گرفت. در اظهار نظر شخصیتهای سیاسی افراطی، در سیاستهای افراطی و در موضع گیریهای افراطی بعد از یازده سپتامبر، جامعه امریکا این واکنش گرایی را به نمایش گذاشت. جناح افراطی نومحافظه کاران قدرت گرفتند و حتی محافظه کاران مرکز گرا و میانه رو را پشت سر گذاشتند.
اما این پدیده نیز در درون خود تناقضها و مشکلاتی را برای جامعه امریکا به همراه آورد. رفتار امریکا را از تعادل خارج کرد و نسبت به این واکنش گرایی، واکنشهای خاصی در جامعه امریکا بروز پیدا کرد. برآمدن اوباما میتواند واکنشی به واکنش گرایی بعد از یازده سپتامبر در امریکا قلمداد شود. این واکنش گرایی در سطح کلان به دولت گرایی نیز منجر شد.
دولت گرایی
یازده سپتامبر مسئله امنیت را به محوری ترین بحث در جامعه امریکا تبدیل کرد. تامین امنیت وظیفه اصلی دولت است. مخصوصا دولت فدرال در این زمینه جایگاه خاصی دارد و لذا دولت در جامعه امریکا، برجسته تر، بزرگ تر و حجیم تر شد. حجیم تر شدن و بزرگ تر شدن دولت در جامعه امریکا پدیده کمیاز نظر جامعه شناسی نیست. چون جامعه امریکا به لحاظ فلسفه سیاسی و به لحاظ تاریخ مناسبات سیاسی، جامعه ای علاقمند به دولت کوچک و البته موثر بوده است و از دولت گرایی بزرگ پرهیز داشته است. ساختار فدرال امریکا نیز این مسئله را که دولت نباید چندان بزرگ باشد را در قانون اساسی امریکا و در ساختار سیاسی این کشور جای داده است.
اما چون یازده سپتامبر بحث امنیت را به محوری ترین مسئله تبدیل کرد، دولت در امریکا، نه فقط از نظر حجم، بلکه از نظر حضور در زندگی اجتماعی و زندگی فردی بزرگتر شد و پیامدهای این بزرگ شدن دولت و سایه سنگین آن هنوز در جامعه امریکا وجود دارد. هم چنین باید در نظر داشت که تحولات بعد از یازده سپتامبر و سیاستهای دولت جرج بوش، به برآمدن اوباما انجامید و به قدرت رسیدن اوباما همزمان با بحران مالی بود که نهایتا با مداخله اقتصادی دولت که باز از نظر معیارهای امریکایی، پدیده مطلوبی محسوب نمیشود، همراه بود. فی الواقع جامعه امریکا بعد از یازده سپتامبر در دو بعد دولت گرا تر شد: از بعد تمرکز بر مسئله امنیت و از بعد تمرکز بر نقش دولت برای مهار کردن بحران اقتصادی.
این مسئله به نوبه خود گرایشهای سنتی امریکا در مخالفت با دولت بزرگ را دوباره زنده کرده است. از جند سال گذشته دهها کتاب و اثر در جامعه امریکا به چاپ رسیده که همگی دولت فدرال و دولت مرکزی را زیر فشار و حمله میبرند و مورد انتقاد قرار میدهند که این ساختار، ساختار مطلوب جامعه امریکا نیست. مخصوصا در چند سال گذشته دولت اوباما از این جهت که نقش بیشتری در زندگی اقتصادی مردم گرفته مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. حتی کتاب جدید الانتشاری با عنوان دولت گانگستری (Gangster Government) به چاپ رسیده است که دولت بزرگ را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد.
بر آمدن جنبش موسوم به تی پارتی تا حدودی در اثر همین پدیده مخالفت تاریخی بخش عمده ای از مردم امریکا با دولت بزرگ است اما دولت بزرگ محصول این تحولات است و دولت گرایی در امریکا با بن بستهای سیاسی بین نخبگان حاکم در واشنگتن همراه شده که از آن با عنوان قفل شدن سیاسی واشنگتن نام میبرند که نمیتوان همه این قفل شدن را به تحولات بعد از یازده سپتامبر ارجاع دهیم اما نمیتوان از بزرگ شدن حجم دولت و ناتوانی نخبگان در حل بسیاری از مسائل که ناشی از بزرگ شدن و دولت گرا شدن جامعه امریکا است، چشم پوشی کنیم.
در مجموع یازده سپتامبر یک تحول بسیار کیفی در ساختار هویتی، در ساختار فضای اجتماعی و در ساختار دولت گرایی در امریکا قلمداد میشود.
نظر شما :