توپ در زمین عربستان است
مشکل بین عربستان سعودی و ایران از نقش منطقه ای این دو کشور ناشی میشود. در روابط دو جانبه فی مابین مشکلی وجود ندارد. عربستان سعودی سیاست خارجی و نقش منطقه ای خود را در چارچوب استراتژی امریکا در خاورمیانه تعریف کرده است. در حالی که نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه دقیقا در مقابل طرح امریکا است. امریکا طرحهای ویرانگری را برای خاورمیانه دنبال میکند. مانند خاورمیانه جدید، خاورمیانه بزرگتر و این دست طرحها که در همه آنها، مهم ترین هدف امنیت اسرائیل و نه منافع کشورها و ملل منطقه است. از آن جایی که برای جمهوری اسلامی ایران، مسئله استقلال مهم ترین اصل محسوب میشود، تبعیت از سیاست امریکا در منطقه را نمیپذیرد و در همه جا در مقابل توسعه طلبی امریکا و گسترش نفوذ این کشور مقاومت میکند. در حالی که عربستان سعودی در تحولات منطقه در کنار امریکا قرار دارد.
بنابراین میتوان مشاهده کرد که نوعی تقابل میان ایران و عربستان سعودی پیش میآید. مثلا در لبنان، در حالی که جمهوری اسلامی ایران به مقاومت در برابر اسرائیل کمک میکند، عربستان سعودی نقش خود را در کنار امریکا و اسرائیل و کشورهای عربی نزدیک به امریکا تعریف کرده است و عملا علیه مقاومت فعالیت میکند.
بنابراین اختلاف اصلی از این جا ناشی میشود و تا زمانی که عربستان سعودی در چارچوب استراتژی منطقه ای امریکا عمل میکند، این رویارویی و تقابل میان دو کشور وجود دارد. اما اگر عربستان بپذیرد که سیاستی مستقل از منافع امریکا و اسرائیل را دنبال کند، در این صورت، ایران و عربستان به طور طبیعی در کنار هم قرار میگیرند و نقش منطقه ای آنها مکمل هم خواهد بود.
از آن جا که عربستان کشوری است که داعیه اسلام دارد و خواهان گسترش اسلام است و جمهوری اسلامی ایران هم اهداف یکسانی دارد، بارها دیپلماتهای ایرانی گفته اند که ایران و عربستان دو بال یک پرنده هستند. البته این در شرایطی است که هر دو کشور درباره مسائل منطقه ای و آینده منطقه دیدگاه مشترکی داشته باشند. طبیعتا دیدگاه مشترک باعث میشود که هر دو یک نقش را ایفا کنند و این به نفع منطقه، عربستان و ایران و آرمان فلسطین است.
اما متاسفانه به نظر میرسد هنوز عربستان سعودی در مورد نقش منطقه ای مستقل از امریکای خود به نتیجه قاطعی نرسیده است. لذا میبینیم که عربستان در انقلابهای اخیر جهان عرب، نقش مثبتی ایفا نمیکند. این کشور به جای حمایت از این انقلابها و روی کار آمدن رژیمهای دموکراتیک، از گروههای تکفیری و سلفی حمایت میکند و آن گروهها را در مقابل طیفهای انقلابی قرار میدهند. این اقدام عربستان سازنده نیست.
سخنان آقای نایف مبنی بر این که عربستان از سوی ایران تهدید احساس میکند، بیشتر مصرف داخلی دارد. به این دلیل که ایران هیچ تهدیدی برای هیچ کدام از همسایگان خود قلمداد نمیشود. آنها از نقش منطقه ای ایران نگرانند و مایل هستند که به طور مثال ایران از مقاومت در فلسطین و لبنان حمایت نکند و اسرائیل بتواند این مقاومت را نابود کند. این به نفع ملت عرب هم نیست. یعنی اگر در جنگ تابستان 2006 در لبنان که مقاومت بر اسرائیل پیروز شد و نگذاشت که اسرائیل به اهداف خود برسد، مقاومت شکست خورده بود، الان همه کشورهای عربی منطقه تحت الحمایه اسرائیل و امریکا بودند. در حالی که جبهه مقاومت در منطقه، عملا امنیت ملی این کشورها را حفظ میکند. این کشورها به جای این که از این موقعیت در جهت اعمال یک سیاست خارجی مستقل از منافع امریکا و اسرائیل استفاده کنند، بر عکس عمل میکنند.
به طور خلاصه باید بگوییم که توپ در زمین آنها است و نه در زمین ایران. ایران نقش بسیار طبیعی و منطقی را بر اساس شعار استقلال و مقابله با ظلم و مقابله با دشمنان جهان اسلام بازی میکند. اما سیاستی که امریکا در منطقه اعمال میکند و پیش میبرد، این است که محور خصومت با اسرائیل را عوض کند، اسرائیل و کشورهای عربی را در کنار هم و در مقابل ایران قرار دهد. لذا از تهدیدی به نام ایران اسم میبرند و در عین حال از اختلافات شیعه و سنی سخن به میان میآورند. در حالی که چنین مسائلی وجود ندارد، بلکه این مسائل برای توجیه این سیاستها مطرح میشود.
بنابراین به نظر میرسد نوبت بازی سعودیها است و زمانی که سعودیها سیاستی اسلامی و ملی مستقل از امریکا را در منطقه دنبال کنند، در آن صورت خواهند دید که ایران در کنار آنها است و به عنوان یک دوست و همسایه خوب، هیچ طمعی به خاک آنها ندارد و هیچ تهدیدی هم علیه آنها محسوب نمیشود.
اگر هم در ایران قدرت نظامیبه وجود آمده است، این قدرت برای بازدارندگی در مقابل دشمنان است و نه در مقابل دوستان و همسایگان. یعنی به هیچ عنوان این قدرت نظامیایران تهدیدی برای همسایگان نیست. حتی پرونده هسته ای ایران هم میتواند مورد استفاده کشورهای همسایه برای امتیازگیری از امریکا و اسرائیل در جهت منافع منطقه قرار گیرد. اما متاسفانه چنین سیاستی را مشاهده نمیکنیم. ضمن این که در داخل عربستان سعودی هم به علت کهولت سن پادشاه و مسئله بیماری ولیعهد و مسائلی از این دست، درباره آینده کشور اختلاف نظر وجود دارد و همین مسئله مانع از آن میشود که سعودیها به یک سیاست ثابت در منطقه برسند و تصمیم نهایی خود را بگیرند.
نظر شما :