شورای انتقالی تشکیل شد ولی اسد هنوز وقت دارد
دیپلماسی ایرانی: اعلام موجودیت شورای انتقالی سوریه و تعیین چهرههای مطرح از میان نخبگان و بزرگان روشنفکری سوریه که بزرگان فکری جهان عرب نیز محسوب میشوند، نقطه عطفی در تحولات سوریه محسوب میشود. از حالا به بعد میتوان گفت که سوریه روند تازهای را پیش روی خود میبیند، البته این بدان معنا نیست که نظام سوریه از حالا به بعد سیر سقوط را سپری خواهد کرد. این نظام قویتر از نظامهای دیگر منطقه عربی است و ریشههایش آن اندازه قدرت دارد که چند صباحی بیشتر از آنها عمر کند و به مرز فروپاشی نرسد.
به هر صورت تعیین شورای انتقالی چند نکته را در خود نهفته دارد که اشاره به آنها خالی از لطف نیست:
اولا، اعلام خبر شورای انتقالی و معرفی اعضای 95 گانه آن به اندازهای ناگهانی بود که حتی خود برهان غلیون، رئیس این شورا شوکه شد. وی در گفتوگو با العربیه از انتخابش اظهار بیاطلاعی کرد و گفت که خبر انتخابش را از شبکه الجزیره دیده است. جالب آن که شورای انتقالی سوریه در آنکارا اعلام موجودیت کرد در حالی که برهان غلیون در فرانسه بود و بسیاری دیگر از اعضای شورای انتقالی نیز در ترکیه نبودند. مثلا علی فرزات، کاریکاتوریست مشهور در سوریه در حالی که از وضعیت نابهسامان جاسمانیاش رنج میبرد، بستری بود. میشل کیلو نیز به هنگام اعلام موجودیت شورای انتقالی در لندن بود. این نشان میدهد که شورای انتقالی سوریه به سرعت و با دستپاچگی تشکیل شده و از قبل حتی با اعضای آن هماهنگی نشده بوده است.
ثانیا، پس از اعلام موجودیت شورای انتقالی بسیاری از جریانهای سیاسی از تشکیل آن اظهار بیاطلاعی کرده و از این که با آنها درباره این شورا مشورت نشده بوده، ابراز ناخرسندی کردند. بارزترین آنها جریان اخوان المسلمین سوریه بود که اعضای آن در مصاحبههای مختلف با شبکههای گوناگون عربی از جمله العربیه و الجزیره از شکلگیری این شورا استقبال کردند و آن را گام مهم رو به جلویی دانستند اما از این که با آنها مشورت نشده و از میان آنها کسی در این شورا عضویت ندارد به شدت ابراز ناراحتی کردند. این نشان میدهد که شورای انتقالی سوریه نماینده همه جریانهای سیاسی سوریه نیست. کما این که با توجه به این مسئله که اغلب کسانی که در این شورا عضویت دارند از روشنفکران و اهالی فرهنگی سوریه محسوب میشوند در حالی که بسیاری از کسانی که در خیابانهای شهرهای سوریه تظاهرات میکنند و احیانا در برخی شهرها سلاح برداشتهاند، سنی هستند و در بسیاری مواقع با افراطیون همراه شدهاند، میتوان گفت که شورای انتقالی نماینده همه جریانهای سیاسی سوریه نیست. خصوصا جریان اخوان الملسمین که مهمترین جریان سیاسی اسلامگرای سوریه محسوب میشود.
ثالثا، این تشکل تا اندازهای نگرانی غرب را میتواند برطرف کند. پیش از این غربیها به ویژه ایالات متحده خرده میگرفت که جریانهای مخالف سوریه را عموما اخوانیها و سلفیهای تندرو تشکیل میدهند و آنها نمیتوانند بپذیرند که نظام سکولار بشار اسد سقوط کند و جای آن را جریانهای افراطی تصاحب کنند. برای امریکاییها منافع خودشان و اسرائیل ایجاب میکند که دولتی اسلامگرا در سوریه بر سر کار نباشد. در حال حاضر با اعلام موجودیت شورای انتقالی و انتخاب افراد برجسته فرهنگی و سکولار برای ریاست و اعضای آنها ویترین زیبایی تهیه شده است که تا حدودی میتواند نگرانی غربیها را از این مسئله کاهش دهد. هنوز نمیتوان گفت نگرانی غربیها کاملا بر طرف شده است چرا که مشخص نیست که شورای انتقالی فعلی تا چه اندازه میتواند دیگر مخالفان نظام اسد را به سوی خود بکشاند و چتر حمایتی خود را بر روی همه آنها بگسترد.
رابعا، این تشکل از آنکارا و از کنار دولت اخوانی رجب طیب اردوغان اعلام موجودیت کرده است. این اتفاق دو پیام دارد، نخست این که حتی جریانهای سکولار و غیردینی سوریه نیز ترکیه را به عنوان یک رهبر خارجی برای پیشبرد اهداف سیاسیشان انتخاب کردهاند و دولت ترکیه نیز با آنها کاملا هماهنگ است. دیگر آن که به نظر میرسد به رغم اعتراضهایی که اخوانیها در انتخاب این شورا ابراز داشتهاند دولت ترکیه در هماهنگ ساختن اخوانیها با شورای عموما سکولار و غیردینی انتقالی نقش عمدهای داشته است. به ویژه که گفته میشود ارتباط جریانهای اخوانی سوریه با حزب عدالت و توسعه ترکیه بسیار نزدیک و پیوسته است.
خامسا، میتوان این گونه برداشت کرد که اخوان المسلمین سوریه همانند همفکران و همحزبیهایشان در مصر و تونس آغاز نظام جدید را به غیرخودیهایشان واگذار کردهاند تا در دوره انتقالی سوریه نقشی نداشته باشند تا بدین ترتیب هم روند انتقال قدرت آسانتر صورت بگیرد، هم نگرانی غربیها از آنها برطرف شود و هم شائبه تشکیل یک نظام اسلامی تمامیتخواه را در سوریه از بین برده باشند. آنها در حال حاضر فقط یک هدف دارند، سرنگونی نظام حاکم در سوریه، پس از آن میتوانند برای آینده سوریه و حضور خود در قدرت همانند اخوان المسلمین مصر و تونس سر فرصت و با دقت و زمانسنجی مناسب برنامهریزی کنند.
سادسا، از نگاه غربیها این فرصتی است هم برای اپوزسیون مخالف نظام اسد و هم برای خود نظام اسد که بتوانند به نوعی با هم کنار بیایند و دوره انتقالی نظام در سوریه بدون خونریزی یا اقلا پرداخت حداقل هزینهها انجام شود. بدین ترتیب که پر واضح است که اعضای شورای انتقالی با یکدیگر هیچ هماهنگی ندارند، در طول پنج ماه آینده آنها میتوانند از فرصت اسفاده کرده و با یکدیگر هماهنگ شوند. چرا پنج ماه؟ برای این که بشار اسد تحت فشار شدید عوامل خارجی از جمله ترکیه ماه فوریه 2012 را زمان برگزاری انتخابات در سوریه اعلام کرده است. این بدان معنا است که وی برای اصلاحات وعده داده شدهاش زمان تعیین کرده است. حالا به اعتقاد منتقدان نظام سوریه در طول این پنج ماه هر اصلاحاتی که لازم باشد را میتواند انجام دهد.
سابعا، از حالا به بعد فشار غرب به سوریه رنگ و بوی دیگری خواهد داشت. تا کنون شورای انتقالی نبود که بخواهد نظام سوریه را تحت فشار قرار دهد، اکنون با تشکیل این شورا چنین ابزاری وجود دارد. به نظر میرسد که غرب از حالا به بعد برای فشار به اسد از شورای انتقالی استفاده خواهد کرد. از یک سو از ابزار زمان بهره میبرد و از سوی دیگر از شورای انتقالی تا بدین ترتیب یک شورای منظم انتقالی برای آینده سوریه تدارک دیده شود.
ثامنا، با تشکیل شورای انتقالی سوریه و احتمال مذاکراتی که در آینده میان نظام سوریه با این شورا صورت خواهد گرفت، میتوان پیشبینی کرد که تلفیقی از تجربه مصر و تونس با لیبی را در سوریه شاهد خواهیم بود. بدین ترتیب که اگر بنا باشد تغییری در سوریه صورت بگیرد، تمامی ارکان نظام حاکم بر آن همانند لیبی از هم فروپاشیده نخواهد شد بلکه همانند مصر و تونس ارکان نظام در راس کار خواهند بود، ادارهها و موسسات دولتی به قوت خود خواهند ماند ولی بر خلاف مصر و تونس که ارتش وارد عمل شد و دولت انتقالی را در دست گرفت، این بار همانند لیبی عملا شورای انتقالی مسئولیت دولت انتقالی را بر عهده خواهد داشت. ولی باز هم با یک تفاوت بزرگ و آن این که هر اتفاقی بنا باشد بیفتد در انتخابات پیش روی سوریه رخ خواهد داد. ماه فوریه ماه تغییر وضعیت در سوریه خواهد بود.
نظر شما :